مدرسه علمیه فاطمیه بیاض

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اعتراف فرمانده بعثی دربرابر اسرای ایرانی/ ازادگان در بدو ورود چه خواستند؟

26 مرداد 1392 توسط شجاعی
امام صابران(ره) فرمود: «اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود».

به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، 26 مرداد سال 1369 برگ دیگری از تقویم انقلاب اسلامی ورق خورد، یوم‌الله دیگری خلق شد و كشور به استقبال 43 هزار پرستوی آزاده از قفس دیكتاتور رژیم بعث رفت.

مردان صبوري كه بلندترين قله‌هاي پايداري را فتح كردند تا دشمن به زانو درآيد و عجز خويش را لابه كند.

به يُمن ورود این دلاورمردان سرافراز، دل‌ها غرق در شوق شد و چهره‌ها پس از سال‌ها با لبخند آشتي کردند.

يوسف‌هاي غريبی که از راه رسیدند تا وطن، آن‌ها را در آغوش كشد و بر پاهاي استوارشان بوسه زند و آنان نيز در سجده شكر بر خاك وطن افتاده و صدايي لرزان داشتند. شوق مردم و خانواده‌ آزادگان در آن روز به یاد ماندنی، وصف ناپذیر است.

در این روز ايران اسلامي شاهد بازگشت آزادگان سرافرازي بود كه پس از تحمل سال‌هاي اسارت خود در اردوگاه‌هاي عراق پاي به ميهن اسلامي گذاشته و به ‌آغوش خانواده‌هاي خود بازگشتند.

اين رويداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامي كويت توسط رژیم صدام و 2 روز پس از آن صورت گرفت كه صدام در نامه‌اي به آیت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ايران بار ديگر عهدنامه 1975 الجزایر را پذيرفت و به شرایط ايران براي پايان جنگ تسليم شد و از جمله قول عقب‌نشيني از مرزهاي ايران و آزادسازي اسيران ايراني را داد.

اسراي سرافراز ايراني از چند نقطه مرزي با تشريفات وارد كشور شدند و نخستين واكنش آنان بوسه بر خاك ايران و ريختن اشك شوق بود.


زيارت مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره) و همچنين بيعت با جانشين خلف وي حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب از نخستين برنامه‌ها و اقدامات مشترك آزادگان سرافراز ايراني بود.

مقام معظم رهبري درباره آزادگان چنين فرموده‌اند:

” يكي از چيزهايي كه شما را، دل‌هايتان را زنده نگه مي‌داشت، ‌پر اميد نگه مي‌داشت، ياد آن چهره و روحيه پرصلابت امام عزيزمان بود. آن بزرگوار هم خيلي به ياد اسرا بودند. حال پدري را كه فرزندانش به اين شكل از او دور شده باشند، راحت مي‌شود فهميد… مسأله اسارت طولاني فرزندان اين ملت به نوبه خود امتحان ديگري بود كه ملت ما با موفقيت آن را به انجام رسانده و اسراي ما همانند ملت ايران از خود آزاد مردي نشان دادند و سرانجام با موفقيت و سرافرازي به وطن بازگشتند… شما در دوران اسارت شرايط سختي را گذرانديد، اما در عين حال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگي خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابردشمن شديد.”


رایحه آزادی

رادیو بغداد در صبح روز 24 مرداد ماه، خبر ارسال نامه ای را از سوی صدام و خطاب به رهبر انقلاب و رییس جمهوری، اعلام کرد. وی در خلال نامه به تمام خواست های مشروع ایران جواب مثبت داد.

پس از شنیدن این خبر موج شادی در به پا خاست. همگان دست به سوی آسمان بردند و جبین بر خاک ساییدند و سجده شکر به جای آوردند.



یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور     کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


آخرین روز اسارت فرا رسید و اسرا یکدیگر را در آغوش می کشیدند. از یکدیگر حلالیت می طلبیدند و قرآن را بر سر همدیگر می گرفتند و یکدیگر را به آیه های ملکوتی می‌سپردند.

در مرز خسروی بانگِ ” به کنعان رسیدگان ” طنین انداز بود. اتوبوس‌های آن سوی مرز عراق به منزله فرشتگان نجات در انتظار مسافران کربلا بودند. همگان خاک پاک وطن را توتیای چشم کردند. با مشاهده هر ایرانی رگ حیات در اندام تکیده هر آزاده ای جان می‌گرفت.

مرقد مطهر امام(ره)، پذیرای آزادمردان

به یاد آن روز که به قصد جبهه‌های نبرد، به جماران رفتیم، تا دعای پر مهر پیر جماران را بدرقه راه خود کنیم و موعظه‌های عرفانی‌اش را در جای جای قلبمان بگنجانیم.

دریغا! دریغا! که هنگام رجعت مرکب آهنی ما را نه به سوی جماران، بلکه به سوی بهشت زهرا هدایت کرد. پس سینه زنان و گریه کنان خود را بر مزار او رساندیم و اندوه تنهایی را با اشک سرودیم.

آزاده شهید

به یاد آنان که در ایام اسارت بر اثر شکنجه‌های دژخیمان، شراب عشق نوشیدند.

آزادگان از دیدار مادر آزاده شهید در حالی که قاب عکس فرزندش را با دستان لرزان در برابر دیدگان همه نگه می‌داشت و با چشمانی منتظر مژه بر هم نمی‌زد، شرم داشتند.

آزادگان عزیز از دیدار همسر آزاده شهیدی که به دیدارشان می‌آمد در حالی که فرزندش گوشه چادر مادر را در دستان کوچکش جمع می‌کرد و آهسته و بی صدا می گریست، شرم داشتند.

این سرنوشت همه پرندگان باغ محمدی است که یوسف وار، عصمت خویش را نگه داشتند و حتی به قیمت شکنجه و زندان، دست از دوست نشستند و چنین کردند یاوران دلاور خمینی(ره) در زندان‌های دشمن بعثی.

اسوه های مقاومت و پایداری

آزادگان با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستاده و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و همیشه یار انقلاب و اسلام بودند؛ تا جایی که یکی از فرماندهان بعثی در مقابل اسرای ایرانی اعتراف کرد که ” شما در این جا یک حکومت اسلامی کوچک تشکیل داده اید".

به خانه‌ات خوش آمدی

در 26 مرداد سال 69، پس از رنج‌های فراوان، سرانجام طلایه‌داران سپاه عشق پای به خاک میهن اسلامی گذاشتند. به راستی که قلب ملت خانه آن‌هاست و آنان قدم بر قلب ملت نهادند و آمدند و خوش آمدند.

امام روحت شاد

امام عزیز، این روزها و این سال‌ها چقدر جای تو خالی است! فرزندان آزاده‌ات وقتی قدم بر خاک میهن می‌گذارند قبل از هر چیز سراغ تو را گرفته و می‌گویند: ” بابای ما کو؟ “

غم محرومیت دیدار تو پشت آزادگان را خم کرد نه رنج اسارت. امام، روحت شاد.

امام صابران فرمود: ” اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود".

ای از سفر برگشتگان، آن پیر فرزانه و اسطوره مبارزه با دژخیمان، پیوسته غم هجران فرزندانش را بر دوش می‌کشید و چشم به راه شما بود تا سلامی عاشقانه نثارتان کند.

روند آزادی اسرا چگونه شکل گرفت؟

سه سال پس از آتش بس جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعث عراق، در 26 مرداد 1369 اولين گروه هزار نفره از رزمندگان ايران كه در عراق اسير بودند از مرز خسروي وارد خاك ايران شدند.

ملت ايران با سرافرازي در دفاع از اسلام و انقلاب و حفظ تماميت ارضي ميهن خود از آزادگان بازگشته به ميهن،‌ با شور و شعف استقبال كرد.

در این روز، ميهن اسلامي شاهد حضور آزادگان سرافرازي بود كه پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های مخوف رژيم بعث عراق، قدم به خاك پاك ميهن اسلامي خود گذاشتند.

در اين ميان ستاد رسيدگي به امور آزادگان كه در 22 مرداد 69 تشكيل شده بود، به تبادل انبوه اسرا پرداخت. اين ستاد با مساعدت و همراهي ديگر دستگاه‌ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقي انجام داد.

اين ستاد با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبري بيش از 270 واحد ستادی در سراسر كشور تشكيل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمينه‌هاي گوناگون آغاز کرد و در زمينه اشتغال توانست نزديك به 96 درصد (بيش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاه‌های دولتی و غير دولتی مشغول به كار كند.

در زمينه تحصيل نیز تا سال 1375، بيش از پنج هزار و 300 نفر از آزادگان موفق به راهيابي و تحصيل در مؤسسات عالي كشور شدند كه از اين عده 365 نفر در رشته پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي و 406 نفر در رشته‌های مهندسي و ساير رشته‌ها پذيرفته شدند.


آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی‌‌ترين كسان به قضای الهی بودند.

امروز يادآور بازگشت غرورآفرين مردان و زنان آزاده‌ای است كه پس از تحمل سال‌ها شكنجه و دوری از عزيزان خويش، به وطن بازگشتند و به انتظار ميليون‌ها ايراني پايان دادند.

در اين روز، شكيبايي مادران، پدران، همسران و فرزندان اين آزادمردان به بار نشست و سال‌های نگراني و شوق ديدار به پايان رسيد  و وعده الهي تحقق يافت: ” و بشر الصابرين".

عرصه پر بركت دفاع مقدس، صحنه حضور مردان و زنان با ايماني بود كه با پيروي از تعاليم عاليه اسلام و تحت رهبري حكيمانه حضرت امام خميني (ره) توانستند حماسه‌ای به يادماندني و جاودان از خود به یادگار بگذارند.

اينان اگر چه در بازگشت از اسارت، مقتدا و امام خويش را نديدند، اما با نايب بر حق وی ميعادی هميشگي بستند و بر عهد خويش با خون شهيدان پايبند ماندند.

آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مكتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابي و حماسه‌ساز حضرت زينب(س) كه اسوه صبر و پايداري بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهاده و شكوه مقاومت و سرافرازی را بر کارنامه درخشان ايران اسلامی ثبت كنند.

سید آزادگان که بود؟

سید آزادگان حجت الاسلام "علی اکبر ابوترابی فرد” همزمان با آغاز جنگ تحميلي، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهيد دکتر “مصطفى چمران” در ستاد جنگ‌هاى نامنظم به سازماندهى نيروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموريت‌هاى شناسايى رزمى و دشوار مى‌رفت.


آزادىِ منطقه پر حادثه و خطرناک “دب حردان” به فرماندهى وى و در رأس يک گروه متشکل از يکصد رزمنده فداکار، يکى از اقدامات وی است.

مرحوم ” ابوترابى فرد ” سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جريان يکى از مأموريت‌هاى شناسايى که براى تکميل شناسايى قبلى خويش انجام داد تا نيروهاى ستاد جنگ‌هاى نامنظم آماده يک عمليات گسترده شوند، در حالى که هفت کيلومتر از نيروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پيشروى کرده بودند، هنگام بازگشت مورد شناسايى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى‌توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقيب وى پرداختند و نهايتاً به اسارت دشمن درآمد.


مرحوم ابوترابى 15 ماه اول اسارت را در سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد و تحت شديدترين شکنجه‌ها گذراند و در اراده پولادين اين مرد خدا خللى ايجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختى‌هاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غيبي، ايشان به اردوگاه و جمع اسيران ايرانى منتقل شد.

حجت‌الاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع ساير اسيران، با رهبرى حکيمانه خود و با تمسک به ائمه معصومين (ع) و با معنويت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوق‌العاده، مکر و حيله دشمنان بعثى را بى‌تأثير گذاشت و شمع محفل ايران شد و در جهت تقويت روحيه مقاومت و ايمان آنان از هيچ اقدام و ايثارى دريغ نورزيد.

وی،هدف و راه را به اسرا نشان مى‌داد و چون ابرى فياض، اميد و ايمان را به آنان هدیه می‌داد.

اردوگاه‌هاى عنبر، موصل1، 3، 4 و رماديه و تکريت 5، 17، 18 و نيز سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد شاهد خوبي‌ها و مجاهدت‌هاى خستگى ناپذير آن عارف حکيم هستند.


اين عارف مجاهد، پس از 10 سال اسارت سرانجام در سال 1369، همراه با خيل آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى بازگشت و به جاى آن که پس از 30 سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پيش گرفت و همراهى آزادگان و پى‌گيرى مشکلات آنان را وظيفه خود مى‌دانست.


مرحوم ابوترابی فرد در اين راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاريخ 1369.7.7 با حکم رهبر معظم انقلاب در جايگاه نماينده ولى فقيه در امور آزادگان قرار گرفت و همه سعى خويش را به کار بست تا آزادگان، مايه عزت و تقويت نظام جمهورى اسلامى باشند.

رهبرمعظم انقلاب چه کسی را سید الاسرا نامیدند؟

“حسین لشکری” سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از ۱۸ سال اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق به ایران بازگشت.

او دارای درجهٔ جانبازی ۷۰٪ بود و در طول جنگ تحمیلی تا پیش از اسارت توانست در ۱۲ عملیات هوایی شرکت کند. او از سوی مقام معظم رهبری به لقب ” سید الاسرا ” نامیده شد.

آزاده سرافراز “حسین لشکری” با موافقت فرمانده معظم کل قوا در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸ به درجه سرلشکری ارتقا یافت.


استقبال از حسین لشکری در نقطه صفر مرزی ایران و عراق

“حسین لشکری” در مدت هشت سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری می‌شد.

پس از پایان جنگ، بعثی‌ها وی را از سایر دوستانش جدا کرده و قسمت دوم دوران اسارت او ۱۰ سال به طول انجامید.

وی پس از 18 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.



“لشکری” طی مصاحبه‌ای گفت: «اعتقادات مذهبی و مکتبی سربازان ایرانی مهم‌ترین عامل مقاومت آن‌ها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جسمی بعثی‌ها بود. الأن هر یک از ما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در هر جای دنیا که باشیم باید با نوع نگرش و رفتارمان اذهان عمومی را نسبت به مسائل ایدئولوژیکی نظام روشن کنیم. ما وقتی به اسارت دشمن درآمدیم با تأسی به سیره اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسک به دین و اهداف آن و بررسی و تفکر در آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ کردیم.».




سرلشکر “حسین لشکری” به دلیل جراحات باقیمانده از دوران جنگ و اسارت، در بامداد روز دوشنبه 19 مرداد 1388 در بیمارستان لاله تهران دعوت حق‌تعالی را لبیک گفت و به یاران شهید خود پیوست.

 نظر دهید »

عید سعیدفطر؛ روز پاداش(اعمال روز عید فطر)

17 مرداد 1392 توسط شجاعی

 

عيد فطر, عید سعید فطر, روز عید فطر

 

عيد سعيد فطر

عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در يكى از اعياد فطر خطبه‏ اى خوانده ‏اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال:

ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون (1)

اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نا اميد مى‏گردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت‏برين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگويد:

«هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، بر آوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بنده‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيز گفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مى‏شود.

اعمال روز عید فطر:

عيد فطر داراى اعمال و عباداتى است كه در روايات معصومين(ع) به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيز آمده است.

از سخنان معصومين(ع) چنين مستفاد می ‏شود كه روز عيد فطر، روز گرفتن مزد است. و لذا در اين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد.

و در قنوت نماز عيد مى‏خوانيم:

«… اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه و عليهم اللهم انى اسالك خير ما سئلك عبادك الصالحون و اعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون‏»

بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(ص) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مى‏خواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را در آن وارد كردى و از هر سوء و بدى خارج سازى كه محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مى‏طلبم آنچه بندگان شايسته‏ات از تو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت‏به تو پناه بردند.

در صحيفه سجاديه نيز دعايى از امام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان و استقبال عيد سعيد فطر وارد شده است:

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مر علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن … اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.»

پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته است كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشايى آنچه در پنهان و آشكارا گناه گردانيم … خداوندا! در اين روز عيد فطرمان كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى كه مرتكب شده‏ايم و هر كار بدى كه كرده‏ايم و هر نيت ناشايسته‏اى كه در ضميرمان نقش بسته است‏به سوى تو باز مى‏گرديم و توبه مى‏كنيم، توبه‏اى كه در آن بازگشت‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز، ما را توفيق بازگشت‏به سويت و توبه از گناهان عطا فرما.» (3)

—————————-

پی ‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، 7/131 - 132

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، 1281 ق ص 167، مجله پاسدار اسلام، ش 101، ص 10

3- نك: ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 101، ارديبهشت ماه 1369 ص 10 - 11، 50

رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 248

جمعى از نويسندگان

 نظر دهید »

خداحافظ ای بزرگترین ماه خداوند

14 مرداد 1392 توسط شجاعی

خداحافظ ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.


خداحافظ ای گرامی ترین اوقاتی که ما را همنشین و یار بودی.


ای بهترین ماه در همه روزها و ساعت ها.


خداحافظ ای ماه دست یافتن به آرزوها ای ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خدا.


خداحافظ ای همدم ما که چون بیایی شادمانی و آرامش بر دل ما آوری و چون بروی رفتنت دردناک.


خداحافظ ای که با بودنت شیطان از من رهانیده و فردا که می روی با وسوسه های شیطان چه کنم؟


خداحافظ ای ماه توبه ای ماه آشتی ماه سرور و شادمانی مومنان.


خدا حافظ ای همسایه ای که با بودنت دل های ما رقیق شده بود و از گناهانمان کاسته بود.


ولی نمی دانم با رفتنت چگونه خودم را حفظ کنم .


خداحافظ ای ماهی که تا تو بودی امنیت و سلامتی حکم فرما بود و چون بروی چنگال های شیطان ناامنی و بیماری دوباره سر درآورد.


خداحافظ که با برکات بسیار آمدی و ما را از آلودگی ها شستی..


خداحافظ که از روزه بودن با تو خستگی احساس نمی کردیم .


خداحافظ که هنوز نیامده بودی شادمان منتظرت بودیم و هنوز نرفته ای از رفتنت اندوهناک.


خداحافظ با آن فضل و کرمت که با رفتنت از آن محروم خواهیم شد…


پس بیا و در آن لحظات پایانی ات به ما چیزی عنایت کن که آنچه را از تو کسب کردیم از دست ندهیم. که ترس از حبط عمل همواره قرین من شده است.


آمرزش؛ رهاورد رمضان
ماه مهمانی خدا، ماه آمرزش و پاکی از پلیدی هاست. از این رو، امام سجاد علیه السلام در وداع با این ماه مبارک می فرماید: «درود بر تو ای همسایه ای که دل ها بر اثر عبادت و بندگی در آن نرم و فروتن گردید و گناهان بر اثر آمرزش و عفو خدای بزرگ در آن کم شد. درود بر تو! چه بسیار گناهان را محو کردی و چه بسیار زشتی ها را پوشاندی».

پیامبر گرامی اسلام نیز در فضیلت ماه رمضان می فرماید: «ماه رمضان، ماه خدا و ماه مغفرت است».(1)

ماه بی پایان
اگر پی آمدهای معنوی رمضان را در غیر این ماه هم حفظ کنیم، گویا ماه پربرکت رمضان پایانی نخواهد داشت. وداع با ماه رمضان، هرگز به معنای وداع با ویژگی های ارزشمند این ماه نیست. بنابراین، اگر صفات پسندیده ای چون پهن کردن سفره اطعام، حضور در محافل دینی، قرائت

قرآن، شب زنده داری و پرهیز از محرمات را حفظ کنیم، می توانیم همواره و تا رمضان بعد، از پی آمدهای معنوی آن بهره ببریم.(1)

مهمان بی زحمت
امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع ماه رمضان می فرماید: «سلام بر تو که در هنگام وداع، ما احساس خستگی نکردیم». ایشان در بخش دیگری از این دعا می فرماید: «سلام بر تو! پیش از آنکه بیایی، ما انتظارت را می کشیدیم و اکنون هم که می خواهی بروی، ما را غمگین کرده ای. سلام بر این مهمان گران قدری که به برکت آن، خداوند بسیاری از بلاها را از ما برداشت و خیلی از برکات را به ما بخشید».(2)

وداع جانکاه
امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع ماه رمضان می فرماید: «اکنون این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما جدا شد و تنهایمان گذاشت و ما این ماه را وداع می کنیم». وداع با این ماه، وداع جانکاه و دشواری است که اهل رمضان را دچار غم و اندوه می کند. اهل معنا، در این ماه خیرشان بیشتر شد و کسانی که گرفتار گناه بودند، کمتر به گناه آلوده شدند. پس با ماه مبارکی وداع می کنیم که رفتنش برای ما دشوار است و غمگینمان می کند. ماهی که ماه رحمت خداوندی بود و هر لحظه اش، خیری برای ما به ارمغان می آورد.

کلام مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره وداع با ماه مبارک رمضان می فرماید: «امام سجاد علیه السلام در دعای وداع ماه رمضان، آنچنان از فراق این ماه می نالد که بارها و بارها بر ماه رمضان درود می فرستد: السلام علیک. اینجا سلام، به معنای بدرود و به معنای خداحافظی کردن با ماه رمضان عزیز و با این روزها و شب های نورانی است. خداحافظی با این قطعه بهشتی از زمان عمر ما و از طول دوران سال، یعنی ماه رمضان است. عزیزان من! این ذخیره تقوا را که در ماه رمضان به دست آوردیم… باید حفظ کنیم، این محصول بسیار ارزشمندی است».(3)

امام صادق علیه السلام و وداع ماه رمضان
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در وداع ماه رمضان فرمود: «بار پروردگارا! تو خود در کتاب مقدّست فرمودی ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده، مایه هدایت و رستگاری

مردم و وسیله تشخیص حق از باطل است. اینک ماه رمضان به پایان رسید. پس از تو تقاضا می کنم اگر بر من گناهی باقی مانده که هنوز آن را نیامرزیده ای یا می خواهی به آن گناه عذابم کنی، تا فجر این شب [آخر] ماه مبارک فرا نرسیده، گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربان ترینِ مهربانان».(1)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و وداع ماه رمضان
جابر بن عبدالله انصاری، می گوید: در جمعه آخر ماه رمضان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم، هنگامی که چشم آن حضرت بر من افتاد فرمود: ای جابر! این جمعه آخر ماه رمضان است. پس با آن وداع کن و بگو:«خدایا! این رمضان را آخرین روزه ما قرار نده و اگر چنین مقرّر کردی، ما را مورد رحمت خود قرار ده و محروممان مساز». هر کس این را بگوید، به یکی از دو امر نیکو می رسد: یا آنکه طول عمر می یابد و ماه رمضان بعدی را درک می کند، و یا آنکه مورد بخشش و رحمت خدا قرار می گیرد.

بدرود
بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.

بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.

بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.

بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.

بدرود که چه بدی ها با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.

بدرود تو را و آن شب قدرت را که از هزار ماه بهتر است.

بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم.

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها.

______________________________



1. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 164.

2. بحار الانوار، جلد 98، ص 172، به نقل از «سیره معصومان علیهم السلام در ماه رمضان»، ماهنامه کوثر، شماره 22.

3. «وداع با رمضان»، جمهوری اسلامی، 11/8/1384.
گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز
 نظر دهید »

چگونه صحبت کنیم تا صحبت کردنمان معقول تر و شنیدنی تر باشد؟

14 مرداد 1392 توسط شجاعی

شما چطور صحبت می‌کنید؟ تندتند ؟ یا شمرده‌شمرده ؟ می‌دانستید چگونگی صحبت کردن شما می‌تواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوت‌ها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کرده‌اید؟ یا به‌طور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد؟  این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقول‌تر و شنیدنی‌تر باشد.

نکته اول: واژه و صدا

هر واژه، کلمه یا جمله‌ای که در صحبت کردن به‌کار می‌گیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود می‌توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت‌مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌ بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه می‌کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.

نکته دوم: نه به این شوری شور

همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل می‌کند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازه‌ای می‌تواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان می‌کنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبت‌کردن، حرکت‌های بدنی و نوع کلمه‌های خود برقرار کنیم.

نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه

زنان و مردان از روش‌های متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می‌کنند که به دلیل روش‌های تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوت‌ها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایم‌تری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می‌گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می‌کند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده می‌کنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را به‌کار می‌گیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده می‌کنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژه‌ها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب می‌روند بی‌آنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما به‌طور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شده‌اند.

نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند…

برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانی‌که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره می‌برند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به‌کار می‌گیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفته‌اند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری می‌کنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبه‌نفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت می‌کنند.

نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند…

در برخی از موارد و از دیدگاه‌هایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام می‌برند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشان‌دهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب می‌آید، اما غلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمی‌دهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکم‌آمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب می‌شود. احمد یحیایی‌ ایله‌ای در کتاب «تشریفات هتل» می‌گوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگ‌های دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوت‌هایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشت‌تر از مردم فارس و اصفهان سخن می‌گویند.

همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام‌تر و با بلندای کمتری سخن می‌گویند. در تبیین علت یا علت‌های این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان‌ها و دشت‌های فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده می‌کنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان‌های صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بی‌سروصدا و با موزیک ملایم کار می‌کنند، بلندتر صحبت می‌کنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفه‌ها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می‌کنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلال‌زا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر می‌شود.»

نکته ششم: گول نزنید!

یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقت‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبه‌رو شوید. اما اگر خودتان می‌دانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.

بگو تا ذهنت را بخوانم

خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیت‌ها، حرف‌های خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوه‌ای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمی‌گردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد می‌کند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژه‌ها یا لحنی استفاده می‌کنند، همگی بخشی از دایره لغات او را می‌سازند تا در آینده و زمانی‌که وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت ‌کردنش به‌کار بگیرد. البته نقش آموزش‌ از طریق رسانه‌های جمعی، اجتماع و به‌ط‌ور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدی‌تر و مهمتر است.

پسرانه، دخترانه

به‌طور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور می‌یابند. آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر هم‌سن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابان‌ها فرا می‌گیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوب‌تر و آرام‌تر هستند و پسرها کمی بی‌حد و مرزتر حرف می‌زنند.

پرخاشگر یا مهربان؟

چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود به‌کار می‌گیریم، نشان می‌دهد به چه چیز و چگونه می‌اندیشیم. همچنین نشان‌دهنده صفات شخصیتی ما به حساب می‌آید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقی‌ست، همگی در کلام ما خود را نمایان می‌کند.

به واژه‌ها دقت کن!

اگر می‌خواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها به‌کار می‌گیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده می‌کند یا نه و همچنین فراوانی واژه‌هایی که در کلام خود به‌کار می‌بندد، از نکات کلیدی‌ در شناخت شخصیت افراد به حساب می‌آیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلال‌های روحی افراد به‌کار گرفته می‌شود. خانواده‌ها باید در کلام کودکان و واژه‌هایی که به آنها می‌آموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاری‌هایی دیده می‌‌‌شود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود.

 نظر دهید »

اهمیت فعالیت برای به دست اوردن روزی حلال

14 مرداد 1392 توسط شجاعی

روزی حلال و توجه به کسب و کار و دوری از رکود و بی کاری مورد توجه اسلام و رهبران الهی این مکتب انسان ساز بوده است.

بدون تردید، یکی از وظایف همگانی که از ضرورت های زندگانی به شمار می رود و نقشی اساسی برای گذران زندگی مادی و گرایش به زیستی معنوی دارد، مسأله مهم کسب روزی و تلاش و کار و اقتصاد است.

در آموزه های دینی ما تأکید فراوانی در زمینه ضرورت و اهمیت فعالیت برای به دست آوردن روزی دیده می شود. چنان که معصومان علیهم السلام از این گونه دعاها برای پیروان خود دارند که:

«خدایا! به محمد و خاندان محمد و به کسی که محمد و خاندان او را دوست دارد، پاکدامنی و روزی به قدر کفاف عطا فرما…»(۱)

به همین گونه، آن بزرگواران رهنمودهای گران قدری برای مؤمنان دارند.

مولای متقیان، امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:

«به انواع داد و ستد [و کسب و کار] بپردازید. زیرا از این راه از مال و منال مردم بی نیاز می شوید. خداوند بزرگ، صاحب حرفه درست کار را دوست دارد…»(۲)

تلاش در راه روزی پاک و پاکیزه، افزوده بر بی نیازسازی انسان از دیگران، مایه آرامش جسم و جان و دور ماندن آدمی از سر بار شدن وی بر اطرافیان می شود.

پیامبر گرامی ما که اززبان پاکان، درود فراوان بر ایشان باد بر این باورند که:

«هنگامی که انسان روزی خود را داشته باشد، به آرامش دست می یابد.»(۳)

معلی بن خنیس می گوید: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مرا دید که دیر به بازار آمده ام. به من این گونه رهنمود داد: اول صبح در پی عزت خود [کسب و کار] برو.(۴)

تلاش اقتصادی و کار کردن یکی از ضروریات تأمین زندگی و رفاه خانوادگی، مایه سرافرازی و عزت انسان و وسیله ای برای بهره وری از مال و دارایی در راه انجام نیکویی و ذخیره سازی پاداش های الهی و معنوی تلقی می شود.

امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: هر کس برای بی نیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده خویش و نیکی کردن به همسایه، به طلب دنیا [مال و امکانات زندگی و کسب و کار] برخیزد، به روز واپسین، در حالی خدای بزرگ را دیدار می کند، که چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.(۵)

امام صادق درود هماره خدا بر او باد به یکی از دوستان خویش فرمود: «عزت خودت را حفظ کن!» او پرسید: فدایت شوم! عزت من در چیست؟ امام علیه السلام پاسخ داد: رفتن به بازار در [هر] بامداد و عزیز داشتن خویشتن.

هم آن بزرگوار به دوستی دیگر فرمود: «چرا رفتن به جایی را که عزت تو در آن مکان است [بازار و محل کسب و کار] ترک کرده ای؟» گفت: «آخر، در تشییع جنازه ای شرکت کرده ام.» امام صادق علیه السلام با تاکید فرمودند: «به هر روی، رفتن در پی عزت خویشتن [حضور در محل کسب و کار] راترک نکن.»(۶)

فضیل بن یسار می گوید: امام ششم علیه السلام از من پرسیدند: «چه کار می کنی؟» پاسخ دادم: «این روزها بی کارم!» امام صادق علیه السلام در حالی که از کار نکردن من ناراحت به نظرمی رسیدند، فرمودند: «همین گونه است که اموال تان از دستتان می رود!»(۷)

آبرومندی و حفظ شرافت و کرامت انسانی نیز در گرو سرمایه کار و تلاش است. امام علی بن ابی طالب علیه السلام نیکوترین کارها را پاسداری از شرف و آبرو به وسیله مال می داند و حضرت امام رضا علیه السلام نیز بر این نکته تاکید می ورزند که برترین مال، آن است که عرض [جان و آبرو و حیثیت] انسان به وسیله آن نگهداشته شود.(۸)

سحرگاهی حضرت علی بن الحسین، امام سجاد که درودی بی کرانه بر آن مولا باد از خانه بیرون آمده بود. مردی در کوچه ایشان را دید و پرسید:

آقا! صبح به این زودی کجا می روید؟

امام سجاد علیه السلام فرمود:

در پی صدقه دادن برای خانواده هستم.

مرد با شگفتی پرسید:

منظورتان را به درستی درنمی یابم!

امام سجاد توضیح داد:

هر کسی از راه حلال چیزی به دست آورد [و خرج خانواده خویش کند، همین تلاشش] در پیشگاه خداوند به عنوان صدقه پذیرفته می شود!(۹)

● فقط روزی حلال

نکته بسیار اساسی، مهم و مؤکد در این جا، کسب روزی از راه حلال است. پس از منع ترک کار و ترغیب به تلاش اقتصادی، آن چه شایسته تأکید و تکرار و نهادینه سازی است، پیمودن راه برای به دست آوردن مال و روزی حلال و پرهیز از حرام خواری به شمار می رود.

پیام آور مهربانی، آخرین رسول آسمانی که درود هماره ما نثارش باد فرموده است: «عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن، طلب روزی حلال است.»(۱۰)

هم آن بزرگوار رهنمود داده است که: «کسب درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.»(۱۱)

و نیز این سخن از ایشان است که: «خداوند دوست دارد که بنده اش را در راه به دست آوردن روزی حلال خسته ببیند!»(۱۲)

پیامبر گرامی ما که بر او باد درودی بی انتها فرمایشی بدین گونه نیز دارد: «کسی که برای امور خانواده خویشتن کوشش می کند تا از راه حلال معیشت آنان را تأمین کند، پاداشی هم چون جهادگر راه خدا دارد.»(۱۳)

روزی فضل بن ابی قره به خانه حضرت صادق علیه السلام می رود و می بیند که ایشان در باغچه خودشان به کار و تلاش مشغولند. پیش می رود به امام علیه السلام خدا قوت می گوید و می افزاید:

قربان تان بشوم! اجازه بدهید من یا خدمت گزاران شما، این گونه کارها را انجام بدهیم.

امام صادق علیه السلام پاسخ می دهند:

نه! من خودم باید این کار را بکنم، چون دوست دارم خداوند مرا درحال کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال ببیند!(۱۴)

بیان گر نکته ها و دقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام هم چنین در سخنی والا می فرمایند: «آدمی که دوست ندارد در راه به دست آوردن مال، از راه حلال برای حفظ آبرو [و بی نیازی از مردم] و ادای دین خود و صله رحم تلاش کند، هیچ خیری [و هیچ ارزشی] ندارد. (۱۵)

و امام موسی کاظم علیه السلام این گونه می فرمایند: «هرکس از راه حلال، طلب روزی کند تا آن را به مصرف خود و خانواده اش برساند، هم چون مجاهد راه خداست.»(۱۶)

● فقط سود حلال !

ضرورت و اهمیت به دست آوردن روزی حلال و اهتمام به این امر را می توان در این ماجرا نیز سراغ گرفت: «مصادف» یکی از یاران امام به حق ناطق، حضرت جعفرصادق علیه السلام بود که به کار بازرگانی اشتغال داشت.

او می گوید: یک روز، حضرت امام جعفر صادق که درودی شایسته بر آن بزرگوار، نثار باد یک هزار دینار به من دادند و فرمودند:

با این پول، به مصر برو و تجارت کن.

کالاهایی را که به طور معمول در آن روزگار به مصر می بردند، خریدم و راهی آن دیار شدم. در همان آغاز من و بازرگانان دیگر فهمیدیم کالاهای ما، در مصر نایاب است و مشتری های زیادی هم دارد. همه باهم پیمان بستیم کالاهای خودمان را با سودی کم تر از صددرصد به فروش نرسانیم. به این پیمان وفا کردیم. به همین سبب، سود من به هزار دینار رسید…

هنگامی که به مدینه بازگشتیم، با خرسندی نزد امام صادق علیه السلام شتافتم و دو کیسه ای را در هر کدام هزار دینار بود، نزد امام نهادم و گفتم:

یکی از این دو کیسه، اصل پول شماست و دیگری سود تجاری آن!

امام ششم علیه السلام نگاهی به کیسه ها انداختند و نگاهی به چهره من افکندند، آن گاه با شگفتی افزودند:

چه سود فراوانی به دست آورده ای! این سود، چه گونه حاصل شد؟

من هم حکایت نایاب بودن کالاها و هم پیمان شدن بازرگانان را شرح دادم.

امام صادق علیه السلام سری تکان دادند و فرمودند:

پناه بر خدا! شما به زیان گروهی از مسلمانان، هم پیمان شدید تا کالاهای موردنیازشان را با سودی کم تر از صددرصد نفروشید؟!

پس از این سخن، امام ششم علیه السلام یکی از دو کیسه را که به عنوان اصل سرمایه به من داده بودند؛ برداشتند، اما به کیسه دوم دست نزدند و آن را نپذیرفتند! آن گاه فرمودند:

من به این سود [که با بی انصافی حاصل شده] نیازی ندارم!

آن بزرگوار، سپس نگاه معنی داری به من انداخته و افزودند:

ای مصادف! بدان که به دست آوردن مال از راه حلال، کار بسیار دشواری است!(۱۷)

نکته دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست، کرداری است که براساس روایات به ازدیاد روزی انسان مدد می رساند. براساس آموزه ها و رهنمودهای امامان که بر همه آنان درود کارهایی همانند نیت خوش داشتن، خوش خو بودن، نیکوکاری، صدقه و زکات دادن، امانتداری، همواره با طهارت و پاکیزه بودن، کمک مالی به برادر دینی دادن، خوش رفتاری در خانواده و دعا کردن پشت سر برادران [دینی] سبب زیادشدن روزی آدمی می شود.(۱۸)

به همین گونه موانعی نیز درراه روزی وجود دارد. در این زمینه پیامبر گرامی ما درود بر ایشان باد می فرماید: «هرکه حقی از حقوق برادر مسلمان خود را به او نپردازد، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند، مگر آن که توبه کند.»(۱۹)

● عواقب حرام خواری

امام باقر علیه السلام می فرماید:

«[گاه] بنده گناه می کند و به سبب آن روزی از او گرفته می شود.»(۲۰)

و امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید: «حرام خواری، روزی را از میان می برد.» (۲۱)

از آن جا که رباخواری یکی از پلیدترین پدیده هاست، خوب است اشاره ای به آن نیز داشته باشیم. امام علی علیه السلام بر این باور است که هر که بدون آشنایی با احکام دین، به کار و تجارت بپردازد، به ورطه ربادرخواهد غلتید.(۲۲) هم چنین آن بزرگوار، ربا را در میان این امت، ناپیدتر از حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه می داند.(۲۳)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش هشام بن حکم در زمینه علت تحریم ربا، چنین فرموده است: اگر ربا حلال بود، مردم، کار تجارت و به دست آوردن نیازهای خویش را رها می کردند. بنابراین، خداوند آن راحرام اعلام کرده تا مردمان از حرام خواری دست بکشند، به بازرگانی و خرید و وفروش ]و کسب و کار [ روی آورند و افزونی مال ]خویش[ را به یکدیگر قرض بدهند. (۲۴)

رباخواری در آموزه های دینی، کاری بسیار ناپسند و پلید، در حد زنا کردن با محارم در خانه خدا دانسته شده و تصریح گردیده که رباخواری که ربا را حلال بشمارد، در جنگ با خداست!

در سخنی از پیامبر والا صلی الله علیه وآله وسلم می خوانیم که: «ترسناک ترین چیزی که بعد از خودم بر امتم می ترسم، این هایند: درآمدهای ناروا، شهوت نهفته و رباخواری.»(۲۵)

اصولا حرام خواری پدیده شومی است که انسان را از خدا و والایی و معنا دور می کند و سبب سقوط وی در ژرفای پستی ها و پلیدی ها می شود.

پیام آور آخرین، آورنده دین مبین در اشارتی زیبا می فرماید: «عبادت کردن با وجود حرام خواری، مانند ساختن بنایی بر روی شن ]یا بر روی آب [ است.»(۲۶)

هم ایشان فروگذاشتن ]و دست کشیدن[ از یک لقمه حرام را نزد خداوند محبوب تر از خواندن دوهزار رکعت نماز مستحبی می داند.(۲۷)

امام محمد باقر علیه السلام تأکید می ورزند که هرگاه انسان مالی از حرام به دست آورد، نه حجی از او پذیرفته می شود، نه عمره ای و نه صله رحمی و حتی در ازدواج و زناشویی او تأثیر سوء می گذارد.(۲۸)

و سرانجام باید این نکته را نیز درنظر داشت که علی رغم تأکیدهای فراوان در زمینه کسب روزی و ضرورت آن، از زیاده روی و حرص ورزی در این مسئله هم باید پرهیز کرد. زیرا در اصل، روزی در دست خداست و آن چه برای آدمی مقرر شده باشد، بدون کم و کاست (و البته در سایه تلاش) به او خواهد رسید و با چاره اندیشی ها و به اصطلاح زرنگی کردن ها (بدون توجه به اصول و خواست خدا ) انسان به روزی افزون تری دست نمی یابد.

رسول خدا، حضرت محمد مصطفی درود هماره ما بر او باد رهنمود زیبایی در این زمینه دارد و می فرماید: «همانا جبرییل در دلم افکند که هیچ کس نمی میرد تا روزی اش را به طور کامل دریافت کند. پس، از خدا پروا کنید و در طلب روزی (میانه رو و معتدل) باشید و دیررسیدن روزی، شما را وادار نکند که آن را از راه غیرحلال بجویید؛ زیرا آن چه نزد خداست، جز به طاعت او به دست نمی آید.»(۲۹)

امام اول، امیرمؤمنان علی علیه السلام بزرگ ترین حسرت را در روز قیامت، حسرت خوردن کسی می داند که مالی را از راه گناه گردآورده باشد، آن گاه شخصی آن را از وی به ارث برده و با مصرف آن در راه خدا، وارد بهشت شود، در حالی که گردآورنده اصلی، گام در دوزخ نهد!(۳۰)

آن چه به گونه ای گذرا به آن اشارت رفت، تنها گوشه ای از مسائل، نکته ها و گفته ها در زمینه اصل بسیار مهم کسب روزی حلال و اهمیت و ضرورت نهادینه شدن آن بود و سخن در این باره بسی افزون تر از این است. با این همه امید می رود همین اشاره ها همه ما را به تلاش هرچه بیش تر برای به دست آوردن روزی حلال و پرهیز از حرام خواری و دست یابی به رضوان الهی وادارد.

در پایان نیز خوب است برای تأکید افزون تر و برانگیختن دقت بیش تر در زمینه موضوع این نوشتار ناتمام! به عنوان حسن ختام به نقل ماجرایی خواندنی و پندآموز بپردازیم:

علاء الدین یکی از پادشاهان، برای یکی از علمای معاصرش شیخ رکن الدین، آهویی هدیه فرستاد و گفت: حلال است، از آن بخور! زیرا با تیری که خودم ساخته ام و بر اسبی که از پدرم به ارث رسیده، این آهو را صید کرده ام.شیخ رکن الدین درپاسخ گفت:

استادی داشتم. یکی از شاهان برای او دو پرنده فرستاد و گفت از آن بخور که حلال است؛ زیرا با بازی که مال خودم هست این دو پرنده را گرفته ام. استادم درپاسخ گفت: سخن میان این دو پرنده نیست، بلکه سخن درباره غذای باز شکاری توست که آیا آن باز شکاری جوجه و مرغ کدام پیرزنی را خورده که قوت گرفته به حدی که صید شکار می کند؟

بنابر این، گرچه آهو را با اسب به ارث رسیده خودت صید کرده ای، ولی غذای اسب از کدام مظلومی است؟!

باید این را درنظرگرفت!

براین اساس، آن عالم پارسا، هدیه پادشاه یعنی آهو را نپذیرفت! (۳۱)

جواد نعیمی
پی نوشت:

منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، تلخیص سید حمید حسینی، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم: دارالحدیث، چاپ ششم، ۱۳۸۶، ص .۲۳۷ ۲ الحیاه ترجمه فارسی اثر محمدرضا، محمد و علی حکیمی، ترجمه احمد آرام، قم: دلیل ما، چاپ هشتم، ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۲۰۹ ۳تا ۸ همان ۹ داستان های بحارالانوار، ترجمه ، تنظیم محمود ناصری، تهران: آفرینه، ص ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۱۸ ۰۱و ۱۱و ۲۱ منتخب میزان الحکمه، ص ۲۳۷ ۳۱ گلچین صدوق، محمدحسین صفاخواه، تهران فیض کاشانی، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۰۶ ۴۱ همان، ص ۱۵۶ ۵۱و ۶۱ الحیاه ، ج ۳، ص ۸۰۲

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه فاطمیه بیاض

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس