اعتراف فرمانده بعثی دربرابر اسرای ایرانی/ ازادگان در بدو ورود چه خواستند؟
به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، 26 مرداد سال 1369 برگ دیگری از تقویم انقلاب اسلامی ورق خورد، یومالله دیگری خلق شد و كشور به استقبال 43 هزار پرستوی آزاده از قفس دیكتاتور رژیم بعث رفت.
مردان صبوري كه بلندترين قلههاي پايداري را فتح كردند تا دشمن به زانو درآيد و عجز خويش را لابه كند.
به يُمن ورود این دلاورمردان سرافراز، دلها غرق در شوق شد و چهرهها پس از سالها با لبخند آشتي کردند.
يوسفهاي غريبی که از راه رسیدند تا وطن، آنها را در آغوش كشد و بر پاهاي استوارشان بوسه زند و آنان نيز در سجده شكر بر خاك وطن افتاده و صدايي لرزان داشتند. شوق مردم و خانواده آزادگان در آن روز به یاد ماندنی، وصف ناپذیر است.
در این روز ايران اسلامي شاهد بازگشت آزادگان سرافرازي بود كه پس از تحمل سالهاي اسارت خود در اردوگاههاي عراق پاي به ميهن اسلامي گذاشته و به آغوش خانوادههاي خود بازگشتند.
اين رويداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامي كويت توسط رژیم صدام و 2 روز پس از آن صورت گرفت كه صدام در نامهاي به آیت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ايران بار ديگر عهدنامه 1975 الجزایر را پذيرفت و به شرایط ايران براي پايان جنگ تسليم شد و از جمله قول عقبنشيني از مرزهاي ايران و آزادسازي اسيران ايراني را داد.
اسراي سرافراز ايراني از چند نقطه مرزي با تشريفات وارد كشور شدند و نخستين واكنش آنان بوسه بر خاك ايران و ريختن اشك شوق بود.
زيارت مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره) و همچنين بيعت با جانشين خلف وي حضرت آيتاللهالعظمی خامنهاي رهبر معظم انقلاب از نخستين برنامهها و اقدامات مشترك آزادگان سرافراز ايراني بود.
مقام معظم رهبري درباره آزادگان چنين فرمودهاند:
” يكي از چيزهايي كه شما را، دلهايتان را زنده نگه ميداشت، پر اميد نگه ميداشت، ياد آن چهره و روحيه پرصلابت امام عزيزمان بود. آن بزرگوار هم خيلي به ياد اسرا بودند. حال پدري را كه فرزندانش به اين شكل از او دور شده باشند، راحت ميشود فهميد… مسأله اسارت طولاني فرزندان اين ملت به نوبه خود امتحان ديگري بود كه ملت ما با موفقيت آن را به انجام رسانده و اسراي ما همانند ملت ايران از خود آزاد مردي نشان دادند و سرانجام با موفقيت و سرافرازي به وطن بازگشتند… شما در دوران اسارت شرايط سختي را گذرانديد، اما در عين حال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگي خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابردشمن شديد.”
رایحه آزادی
رادیو بغداد در صبح روز 24 مرداد ماه، خبر ارسال نامه ای را از سوی صدام و خطاب به رهبر انقلاب و رییس جمهوری، اعلام کرد. وی در خلال نامه به تمام خواست های مشروع ایران جواب مثبت داد.
پس از شنیدن این خبر موج شادی در به پا خاست. همگان دست به سوی آسمان بردند و جبین بر خاک ساییدند و سجده شکر به جای آوردند.
آخرین روز اسارت فرا رسید و اسرا یکدیگر را در آغوش می کشیدند. از یکدیگر حلالیت می طلبیدند و قرآن را بر سر همدیگر می گرفتند و یکدیگر را به آیه های ملکوتی میسپردند.
در مرز خسروی بانگِ ” به کنعان رسیدگان ” طنین انداز بود. اتوبوسهای آن سوی مرز عراق به منزله فرشتگان نجات در انتظار مسافران کربلا بودند. همگان خاک پاک وطن را توتیای چشم کردند. با مشاهده هر ایرانی رگ حیات در اندام تکیده هر آزاده ای جان میگرفت.
مرقد مطهر امام(ره)، پذیرای آزادمردان
به یاد آن روز که به قصد جبهههای نبرد، به جماران رفتیم، تا دعای پر مهر پیر جماران را بدرقه راه خود کنیم و موعظههای عرفانیاش را در جای جای قلبمان بگنجانیم.
دریغا! دریغا! که هنگام رجعت مرکب آهنی ما را نه به سوی جماران، بلکه به سوی بهشت زهرا هدایت کرد. پس سینه زنان و گریه کنان خود را بر مزار او رساندیم و اندوه تنهایی را با اشک سرودیم.
آزاده شهید
به یاد آنان که در ایام اسارت بر اثر شکنجههای دژخیمان، شراب عشق نوشیدند.
آزادگان از دیدار مادر آزاده شهید در حالی که قاب عکس فرزندش را با دستان لرزان در برابر دیدگان همه نگه میداشت و با چشمانی منتظر مژه بر هم نمیزد، شرم داشتند.
آزادگان عزیز از دیدار همسر آزاده شهیدی که به دیدارشان میآمد در حالی که فرزندش گوشه چادر مادر را در دستان کوچکش جمع میکرد و آهسته و بی صدا می گریست، شرم داشتند.
این سرنوشت همه پرندگان باغ محمدی است که یوسف وار، عصمت خویش را نگه داشتند و حتی به قیمت شکنجه و زندان، دست از دوست نشستند و چنین کردند یاوران دلاور خمینی(ره) در زندانهای دشمن بعثی.
اسوه های مقاومت و پایداری
آزادگان با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستاده و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و همیشه یار انقلاب و اسلام بودند؛ تا جایی که یکی از فرماندهان بعثی در مقابل اسرای ایرانی اعتراف کرد که ” شما در این جا یک حکومت اسلامی کوچک تشکیل داده اید".
به خانهات خوش آمدی
در 26 مرداد سال 69، پس از رنجهای فراوان، سرانجام طلایهداران سپاه عشق پای به خاک میهن اسلامی گذاشتند. به راستی که قلب ملت خانه آنهاست و آنان قدم بر قلب ملت نهادند و آمدند و خوش آمدند.
امام روحت شاد
امام عزیز، این روزها و این سالها چقدر جای تو خالی است! فرزندان آزادهات وقتی قدم بر خاک میهن میگذارند قبل از هر چیز سراغ تو را گرفته و میگویند: ” بابای ما کو؟ “
غم محرومیت دیدار تو پشت آزادگان را خم کرد نه رنج اسارت. امام، روحت شاد.
امام صابران فرمود: ” اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود".
ای از سفر برگشتگان، آن پیر فرزانه و اسطوره مبارزه با دژخیمان، پیوسته غم هجران فرزندانش را بر دوش میکشید و چشم به راه شما بود تا سلامی عاشقانه نثارتان کند.
روند آزادی اسرا چگونه شکل گرفت؟
سه سال پس از آتش بس جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعث عراق، در 26 مرداد 1369 اولين گروه هزار نفره از رزمندگان ايران كه در عراق اسير بودند از مرز خسروي وارد خاك ايران شدند.
ملت ايران با سرافرازي در دفاع از اسلام و انقلاب و حفظ تماميت ارضي ميهن خود از آزادگان بازگشته به ميهن، با شور و شعف استقبال كرد.
در این روز، ميهن اسلامي شاهد حضور آزادگان سرافرازي بود كه پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههای مخوف رژيم بعث عراق، قدم به خاك پاك ميهن اسلامي خود گذاشتند.
در اين ميان ستاد رسيدگي به امور آزادگان كه در 22 مرداد 69 تشكيل شده بود، به تبادل انبوه اسرا پرداخت. اين ستاد با مساعدت و همراهي ديگر دستگاهها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقي انجام داد.
اين ستاد با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبري بيش از 270 واحد ستادی در سراسر كشور تشكيل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمينههاي گوناگون آغاز کرد و در زمينه اشتغال توانست نزديك به 96 درصد (بيش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاههای دولتی و غير دولتی مشغول به كار كند.
در زمينه تحصيل نیز تا سال 1375، بيش از پنج هزار و 300 نفر از آزادگان موفق به راهيابي و تحصيل در مؤسسات عالي كشور شدند كه از اين عده 365 نفر در رشته پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي و 406 نفر در رشتههای مهندسي و ساير رشتهها پذيرفته شدند.
آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضیترين كسان به قضای الهی بودند.
امروز يادآور بازگشت غرورآفرين مردان و زنان آزادهای است كه پس از تحمل سالها شكنجه و دوری از عزيزان خويش، به وطن بازگشتند و به انتظار ميليونها ايراني پايان دادند.
در اين روز، شكيبايي مادران، پدران، همسران و فرزندان اين آزادمردان به بار نشست و سالهای نگراني و شوق ديدار به پايان رسيد و وعده الهي تحقق يافت: ” و بشر الصابرين".
عرصه پر بركت دفاع مقدس، صحنه حضور مردان و زنان با ايماني بود كه با پيروي از تعاليم عاليه اسلام و تحت رهبري حكيمانه حضرت امام خميني (ره) توانستند حماسهای به يادماندني و جاودان از خود به یادگار بگذارند.
اينان اگر چه در بازگشت از اسارت، مقتدا و امام خويش را نديدند، اما با نايب بر حق وی ميعادی هميشگي بستند و بر عهد خويش با خون شهيدان پايبند ماندند.
آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مكتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابي و حماسهساز حضرت زينب(س) كه اسوه صبر و پايداري بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهاده و شكوه مقاومت و سرافرازی را بر کارنامه درخشان ايران اسلامی ثبت كنند.
سید آزادگان که بود؟
سید آزادگان حجت الاسلام "علی اکبر ابوترابی فرد” همزمان با آغاز جنگ تحميلي، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهيد دکتر “مصطفى چمران” در ستاد جنگهاى نامنظم به سازماندهى نيروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموريتهاى شناسايى رزمى و دشوار مىرفت.
آزادىِ منطقه پر حادثه و خطرناک “دب حردان” به فرماندهى وى و در رأس يک گروه متشکل از يکصد رزمنده فداکار، يکى از اقدامات وی است.
مرحوم ” ابوترابى فرد ” سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جريان يکى از مأموريتهاى شناسايى که براى تکميل شناسايى قبلى خويش انجام داد تا نيروهاى ستاد جنگهاى نامنظم آماده يک عمليات گسترده شوند، در حالى که هفت کيلومتر از نيروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پيشروى کرده بودند، هنگام بازگشت مورد شناسايى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مىتوانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقيب وى پرداختند و نهايتاً به اسارت دشمن درآمد.
مرحوم ابوترابى 15 ماه اول اسارت را در سلولهاى زندانهاى بغداد و تحت شديدترين شکنجهها گذراند و در اراده پولادين اين مرد خدا خللى ايجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختىهاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غيبي، ايشان به اردوگاه و جمع اسيران ايرانى منتقل شد.
حجتالاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع ساير اسيران، با رهبرى حکيمانه خود و با تمسک به ائمه معصومين (ع) و با معنويت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوقالعاده، مکر و حيله دشمنان بعثى را بىتأثير گذاشت و شمع محفل ايران شد و در جهت تقويت روحيه مقاومت و ايمان آنان از هيچ اقدام و ايثارى دريغ نورزيد.
وی،هدف و راه را به اسرا نشان مىداد و چون ابرى فياض، اميد و ايمان را به آنان هدیه میداد.
اردوگاههاى عنبر، موصل1، 3، 4 و رماديه و تکريت 5، 17، 18 و نيز سلولهاى زندانهاى بغداد شاهد خوبيها و مجاهدتهاى خستگى ناپذير آن عارف حکيم هستند.
مرحوم ابوترابی فرد در اين راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاريخ 1369.7.7 با حکم رهبر معظم انقلاب در جايگاه نماينده ولى فقيه در امور آزادگان قرار گرفت و همه سعى خويش را به کار بست تا آزادگان، مايه عزت و تقويت نظام جمهورى اسلامى باشند.
رهبرمعظم انقلاب چه کسی را سید الاسرا نامیدند؟
“حسین لشکری” سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از ۱۸ سال اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق به ایران بازگشت.
او دارای درجهٔ جانبازی ۷۰٪ بود و در طول جنگ تحمیلی تا پیش از اسارت توانست در ۱۲ عملیات هوایی شرکت کند. او از سوی مقام معظم رهبری به لقب ” سید الاسرا ” نامیده شد.
آزاده سرافراز “حسین لشکری” با موافقت فرمانده معظم کل قوا در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸ به درجه سرلشکری ارتقا یافت.
استقبال از حسین لشکری در نقطه صفر مرزی ایران و عراق
“حسین لشکری” در مدت هشت سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری میشد.
پس از پایان جنگ، بعثیها وی را از سایر دوستانش جدا کرده و قسمت دوم دوران اسارت او ۱۰ سال به طول انجامید.
وی پس از 18 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.
سرلشکر “حسین لشکری” به دلیل جراحات باقیمانده از دوران جنگ و اسارت، در بامداد روز دوشنبه 19 مرداد 1388 در بیمارستان لاله تهران دعوت حقتعالی را لبیک گفت و به یاران شهید خود پیوست.