گام به گام تا خوشبختی
گام به گام تا خوشبختي
زندگي مشترك اغلب با سوءتفاهمات زيادي شروع مي شود. گفتگو با تعداد زيادي از زوجهاي جوان مويد اين موضوع است كه اغلب آنان نمي دانند زندگي مشترك دقيقاً چه مفهومي دارد.
احمد، جوان 28 ساله كه 4 سال از زندگي مشتركش مي گذرد فكر مي كرد براي اينكه احترام مادرش را نگاه دارد و خداي ناكرده او تصور نكند كه همسرش براي او عزيز تر است در ابتداي زندگي مشترك هميشه در مقابل مادر از همسرش شكايت مي كرده و آنها را با هم مقايسه مي كرده است. مريم زن جواني كه 2 سال از ازدواجش مي گذرد مي گويد: قبلاً فكر مي كردم مردي كه هرچه بخواهم برايم بخرد مرا دوست دارد و به صرفه جويي اهميتي نمي دادم اما امروز واقعاً پشيمان شده ام چون ولخرجي زياد زندگيمان را عقب انداخت.
اينها همه اشتباهاتي نيستند كه زوجهاي جوان مرتكب مي شوند اين اشتباهات به تعداد آدمها مي تواند افزايش يابد. شايد سوال خيلي از زوجها اين باشد كه چطور مي شود در زندگي مشترك كمتر به آزمون و خطا متوسل شد.
پاسخ در تحقيقاتي است كه در سالها در مورد روانشناسي خوشبختي . ارتباط موفق انجام شده است.
رابطه سالم دوطرفه
رابطه زن و شوهر بسيار ظريف و حساس است و اين رابطه زماني مي تواند يك رابطه صميمي و سازنده باشد كه اين رابطه مسالمت آميز و با رعايت حساسيت هاي يكديگر و توام با احترام متقابل باشد. مشاوران خانواده و روانشناسان معتقدند اگر كنش ها وواكنش هاي زن و شوهر مناسب و متقابل باشد صميميت و دوستي بين آنها پايدار و محكم مي شود و برعكس بي توجهي و خودخواهي به رفتارهاي صميمانه و دوستانه فرد مقابل موجب سستي و ناپايداري چنين رابطه اي خواهد شد. رحيم مرادي روانشناس اعتقاد دارد در يك رابطه سالم و سازنده و رو به رشد بايد گذشت متقابل، رعايت خواسته ها و نياز هاي يكديگر، پذيرش ديدگاههاي منطقي و عملي يكديگر و كنترل رفتارهاي توام باعصبانيت و پرخاشگرانه مورد توجه قرار گيرد. او توجه به مسئووليت هايي كه بر عهده هركدام قرار دارد و انجام آن را در شكل گيري يك رابطه دوطرفه با اهميت مي شمارد و مي گويد: در زندگي مشترك زن و شوهر بايد به توانايي هايي كه در زندگي مشكل ساز است توجه كنند و براي رفع آن تلاش كنند. او زن و شوهرهاي جوان را به خودداري از رفتارها و گفتارهاي ملامت آميز و يا تمسخرآميز و تعديل خواسته ها و انتظارات خود در حد توانايي هاي يكديگر فرا مي خواند و مي افزايد: زوجين بايد فهم و درك تلاش بيش از حد متعارف و مسووليتي كه يكي از طرفين براي ثبات و پيشرفت خانواده نجام مي دهد تا ديگري باآْرامش زندگي كند را داشته باشد و از او قدرداني كند.
زندگي با نمك عشق
زن و شوهري كه رابطه دوستانه و عاشقانه اي نداشته باشند زندگي برايشان سرد، خشك و بي جان است. به اعتقاد روانشناسان اگر هر دو طرف نتوانند رابطه دوستانه اي داشته باشند مشكلي به وجود نمي آيد، اما اگر يكي از زوجين نتواند احساسات و عواطف دوستانه و مهر آميز عاشقانه ديگري را درك كند و واكنش مناسب نشان دهد زندگي مشترك دچار كشمكش شده و در نهايت موجب دلسردي و جدايي احساسي و عاطفي مي گردد. وجود عشق و علاقه و دوستي زندگي را لذت بخش و شيرين مي كند و رشد و بالندگي آن را رقم مي زند.
به هم اعتماد كنيم
شك داشتن و بي اعتمادي فقط اين نيست كه به رابطه همسرتان با ديگران مشكوك باشيد.اگر فكر كنيد او كار ي را نمي تواند انجام دهد و سعي كنيد مدام در كارهاي او نظارت و دخالت كنيد نيز نوعي بي اعتمادي است. مشاوران خانواده معتقدند رابطه دو طرفه اي كه بر فهم و درك متقابل استوار باشد منجر به اعتماد متقابل مي شود. اعتماد متقابل لازمه يك زندگي زناشويي رضايت بخش و شاداب است كه با برخوردها و عكس العمل هاي متقابل به وجود مي آيد و به رازداري و عدم بيان و اظهار مسائل خصوصي با ديگران ، حمايت هاي مادي و معنوي نسبت به يكديگر آگاهي از توانايي هاي اقتصادي و مادي زندگي مشترك و عدم سوء استفاده از اعتماد يكديگر به شكل سركوب و يا تحقير بستگي دارد.
رشته اي در گردن دوست
با گذشت زمان و در صورتي كه رابطه بر پايه هاي اساس زندگي استوار باشد، وابستگي به شكل طبيعي بين زن و شوهر ايجاد مي گردد مرادي روانشناس خانواده معتقد است اين وابستگي به يكديگر به معناي وابستگي به زندگي مشترك توام با احساس آرامش و لذت بردن از بودن در كنار يكديگر و همفكري و كوشش براي داشتن زندگي بهتر و ترتيب و تكامل فرزندان و در عين حال تبادلات احساسي و عاطفي و همدردي و همدمي است. اين وابستگي به معناي جدايي از خانواده، دوستان و يا جامعه نيست، بلكه اين وابستگي موجب گسترش ارتباطات در خانواده و در ميان دوستان و جامعه مي شود و زن و شوهر با حمايت يكديگر از اين وابستگي به آرامش زندگي كمك مي كنند.
تعادل سالاري
نه زن سالاري، نه مرد سالاري. تعادل، حق ومنطق سالاري اين شعاري است كه مشاوران خانواده براي رسيدن به زندگي خوش و خرم توصيه مي كنند.
در صورت بروز يكي از نمونه هاي فوق آثار و ضايعات مخربي بر پيكره خانواده وارد آورده و به جا مي ماند كه تقريباً جبران ناپذير مي نمايد. اگر هماهنگي و تعادل و اشتراك مساعي در خانواده نباشد روابط بر اساس عادت و ديكته مي باشد و هيچ گونه تغيير و تحولي در رشد و پيشرفت خانواده صورت نمي پذيرد و در اين صورت بچه ها ممكن است افرادي ترسو، بي اعتماد به نفس، گوشه گير، پرخاشگر،ضد اجتماعي، مطيع، كم رو،ناتوان از ابراز وجود، با اختلالات و اشكالات رفتاري ، سركشي، ناتواني در يافتن و نقش و مهارت هاي جنسيتي و … باشند.
يك زندگي امن
هيچ زندگي مشتركي بدون وجود احساس امنيت پايدار نمي ماند. هر انساني نيازمند اطمينان و در نتيجه احساس امنيت است؛در تمامي زمينه هاي زندگي مشترك در زمينه هاي احساسي و عاطفي و مادي و غيره و اين احساس امنيت با توانايي درك نياز فرد مقابل در زمينه هاي مذكور بوجود مي آيد.
بعد از ازدواج، زن و شوهر هركدام به نوعي تحت تاثير تفكرات و عقايد يكديگر قرار مي گيرند و بعضي از افكار و رفتارها و ايده هاي يكديگر را مي پذيرند و در نتيجه طرفين به يك الگوي مشترك دست ميابند كه اين همان حالتي است كه باعث مي شود زن و شوهر به نوعي رابطه تعادل يافته برسند و از منازعات و مشاجرات مخرب دور باشند.