مدرسه علمیه فاطمیه بیاض

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حجاب

26 تیر 1396 توسط شجاعی

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به مناسبت هفته عفاف و حجاب، بیانه‌ای صادر کرد.

به گزارش ایسنا، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹]

حجاب اسلامی جزء ضروریات دین و از موکدات آیات وروایات معصومین می باشد و این فریضه الهی موجب حفظ عزت وکرامت زنان وتشخص وارزشگذاری به مقام زن مومن وصیانت از حریم وشخصیت انسانی آنان می‌شود. حجاب، ارزشی است منطبق با طبیعت انسان و برای کمال و رشد شخصیت انسانی فرض شده است تا سلامت جامعه و نفس و نسل را محقق کند.

در شرایطی که بدخواهان نظام اسلامی و استکبار جهانی در شبیخون گسترده فرهنگی قصد دارند این عزت و افتخار زن مسلمان را هتک کنند و با شبهه و تمسخر در تلاشند این زینت بندگی را از آنان بگیرند، وظیفه اصلی به دوش خود بانوان و دختران ماست تا در حفظ این پوشش و پاکیزگی تلاش کنند.

دیروز مردم مسلمان ما در واقعه گوهرشاد با خون خود از حجاب و عفاف صیانت کردند و امروز در هجمه رسانه‌ها، ماهواره‌ها و فضای مجازی، معرفت دینی و تفکر اسلامی سلاح مبارزه و صیانت از عفت و پاکی زنان و خواهران ماست. نتیجه سهل‌انگاری و مسامحه در امر دین و بی‌توجهی به فرهنگ عفت و پوشیدگی، گسست خانواده‌ها، و رشد مفاسد اخلاقی در جامعه است که مقدمات سقوط و نابودی یک جامعه را فراهم می‌کند.

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن گرامیداشت هفته حجاب وعفاف اعلام می‌دارد: مسئولین و مدیران فرهنگی کشور موظفند در محیط‌های اجتماعی و ادارات دولتی ضمن حمایت از این ارزش الهی، حجاب این افتخار و عزت زن مسلمان را تمجید و تحسین کنند و با تبلیغات گسترده در ترویج فرهنگ دینی تلاش کنند. رسانه‌ها و صداوسیما نیز ضمن تبیین عقلانی و منطقی امر حجاب و فلسفه پوشش نسبت به رشد باورهای مذهبی در جامعه تلاش کنند. صیانت از حریم اخلاقی جامعه مستلزم توجه جدی به مقوله امر به معروف و نهی از منکر است و بی‌شک بار اصلی حفظ کرامت و حرمت زن مسلمان بر دوش جامعه زنان است و لازم است مؤمنین تلاش گسترده‌ای در ترویج و صیانت از ارزشهای اسلامی داشته باشند.

 نظر دهید »

عوامل غفلت ازیادخدا

18 اردیبهشت 1396 توسط شجاعی


اکنون اين پرسش مطرح مي شود که چرا و چگونه انسان دچار غفلت از خدا و يا غفلت از ياد او مي شود و درنتيجه از آخرت و رستاخيز غافل شده و در دام تکذيب دين و مانند آن مي افتد؟
قرآن به اين پرسش در آيات چندي پاسخ داده که در اين جا به برخي از علل و عواملي که موجب مي شود تا انسان از خدا و يا از ياد او غافل شود اشاره مي شود.
عواملي را که باعث غفلت انسان از ياد خدا مي شود به دسته اصلي عوامل ايجادي و عوامل زمينه ساز تقسيم کرد؛ زيرا برخي از عوامل خود به طور مستقيم موجب مي شوند تا انسان گرفتار غفلت از خدا شود و برخي ديگر زمينه ها و بسترهايي را فراهم مي آورد تا آدمي گرفتار غفلت شود.
بي گمان اموري چون هواهاي نفساني (کهف آيه ۲۸) و دلبستگي به دنيا و دنياطلبي (همان) در کنار شيطان و وسوسه هاي آن (مائده آيه ۹۰ و ۹۱) مهم ترين عوامل غفلت در انسان است.
خواسته هاي نفساني و هواهاي بي پايان آن، مي تواند انسان را چنان سرگرم خود کند که ديگر اصل و فلسفه آفرينش و زندگي فراموش شود. از اين رو خداوند رفاه و آسايش (اعراف آيه ۹۵ و ۱۳۴ تا ۱۳۶ و يونس آيه ۱۲ و هود آيه ۱۰) را به عنوان زمينه ساز غفلت آدمي برمي شمارد؛ زيرا رفاه زدگي و آسايش زيادي موجب مي شود که آدمي سرگرم پاسخ گويي به هواهاي نفساني شود و از مسير کمالي و فلسفه آفرينش دور و غافل گردد.
دلبستگي هاي آدمي به فرزندان (منافقون آيه ۹) مال و ثروت و دلبستگي به آن (ص آيات ۳۱ و ۳۲) دلبستگي به دنيا و زينت هاي آن (کهف آيه ۲۸) سرگرم شدن به تجارت و داد و ستد (نور آيه ۳۷)، گردآوري ثروت (تکاثر آيه ۱ و ۲)، تلاش براي افزايش ثروت و قدرت جهت برتري يافتن بر ديگران (همان) موجب مي شود انسان چنان غرق در دنيا و لذت هاي آن شود که از خداوند غافل گردد.
البته تفاخر به ثروت و قدرت و شمار ياران وخويشان (تکاثر آيات ۱ و ۲)، تکبر و خودبزرگ بيني) (اعراف آيات ۲۰۵ و ۲۰۶ و فصلت آيه ۱۵)، گرفتار شدن در امور باطل و نابهنجاري هاي رفتاري چون شراب خواري (مائده آيات ۹۰ و ۹۱) قماربازي (همان) اسراف گري و تبذير و ريخت و پاش (يونس آيه ۱۲)، افراط در سور و شادماني (غافر آيات ۷۳ و ۷۵) موجب عمده غفلت آدمي و زمينه ساز گرفتاري در اين بلاي بزرگ است که همه فرصت ها را مي برد و ظرفيت ها را مي سوزاند

 1 نظر

فاجعه منا

14 مهر 1394 توسط شجاعی

 

حضرت آیت الله خامنه ای، حادثه تلخ منا و تبدیل شدن عید قربان به عزای امت اسلامی را یادآور شدند و افزودند: انسان لحظه ای نمی تواند خود را از این غم فارغ بداند و این غم در چند روز اخیر بر دلهای ما و همه مسلمانان سنگینی می کند.

رهبر انقلاب، فرافکنی حکام عربستان و سر باز زدن از پذیرش مسئولیت این فاجعه را نادرست و اقدامی عقیم و بی اثر خواندند و گفتند: دنیای اسلام سؤالات زیادی دارد و جان باختن بیش از هزار نفر در این حادثه مسئله کوچکی نیست، بنابراین جهان اسلام باید برای این مسئله فکر کند.

 نظر دهید »

بيماري ها و دردها همگى قاصدان و فرستادگان مرگ

11 آذر 1393 توسط شجاعی

در حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص مى‏ خوانيم كه فرمود: الامراض و الاوجاع كلها بريد الموت و رسل الموت! فاذا حان الاجل اتى ملك الموت بنفسه فقال يا ايها العبد! كم خبر بعد خبر؟ و كم رسول بعد رسول؟ و كم بريد بعد بريد؟ انا الخبر الذى ليس بعدى خبر!:

 

” بيماريها و دردها همگى قاصدان مرگ و فرستادگان او هستند، هنگامى كه عمر انسان به سر مى ‏رسد، فرشته مرگ مى‏آيد (او از ديدن فرشته مرگ وحشت مى ‏كند و آن را بى مقدمه مى‏پندارد ولى) او مى‏ گويد:” اى بنده خدا چه اندازه خبر بعد از خبر و رسول بعد از رسول و پيك بعد از پيك براى تو فرستادم؟

اما من آخرين خبرم، و بعد از من، خبرى نيست"! سپس مى‏گويد:” دعوت پروردگارت را اجابت كن خواه از روى ميل و خواه از روى اكراه"! و هنگامى كه فرشته مرگ قبض روح او مى‏كند، فرياد بستگان بلند مى‏شود او صدا مى‏زند على من تصرخون؟ و على من تبكون؟

فو اللَّه ما ظلمت له اجلا و لا اكلت له رزقا بل دعاه ربه: ” بر چه كسى فرياد مى‏كشيد؟ و براى چه كسى اشگ مى‏ ريزيد؟ به خدا سوگند وقت او به پايان رسيده بود، و تمام روزى خود را دريافت داشته بود، پروردگارش از او دعوت كرد و او دعوت حق را اجابت نمود".

فليبك الباكى على نفسه، و ان لى فيكم عودات و عودات حتى لا ابقى فيكم احدا: ” اگر مى‏خواهيد گريه كنيد بر خويشتن بگرييد!، من باز هم كرارا به ميان شما مى‏آيم! تا يك نفر از شما را باقى نگذاريم"!.

منبع : تفسير نمونه، ج‏17، ص: 140

 نظر دهید »

دعای امام رضا(ع) هنگام افطار چه بود؟

10 تیر 1393 توسط شجاعی

از امام رضا(ع) نقل شده که فرمودند، هر کس هنگام افطارش بگوید: «خداوندا، با توفیق تو برایت روزه گرفتیم و با دستور تو با روزی‌ات افطار کردیم، پس آن را از ما بپذیر و ما را بیامرز، به راستی که تو خودت بسیار آمرزنده و بسیار مهربانی»، خداوند هر نقص و عیبی را که به خاطر گناهانش بر روزه او وارد شده، می‌آمرزد.

در دعای شصت و یکم کتاب «صحیفه رضویه جامعه» که به همت بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع) منتشر شده، درباره دعای حضرت هنگام افطار آمده است:

امام رضا(ع) در هنگام افطار در دعایش می‌گفت: «اللّهم لکَ صُمنا بتوفیقک وعلی رِزقکَ اَفطَرنا بِاَمرک، فَتقبّلهُ مِنّا واغفر لنا، اِنّک اَنت الغَفورُ الرّحیم» غفرالله ما دخل علی صومه من النقصان بذنوبه.

این شبیه دعایی است که امیرالمؤمنان امام علی(ع) هنگام افطار زمزمه می‌فرمود: «بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» خدایا برای تو روزه گرفتیم و با روزی تو افطار می‌کنیم پس از ما بپذیر که به راستی تو شنوا و دانایی.

نقل است هرگاه هلال ماه رمضان در آسمان خودنمایی می کرد، امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع) رو به قبله می‌ایستاد، دستان خود را به آسمان بلند می‌کرد و از خداوند می‌خواست آن را هلال مبارکی قرار دهد. ایشان در دعای خود توفیق روزه‌داری، سلامت جسم و اطاعات از پروردگار متعال را طلب می‌کرد.

عالم آل محمد(ص) درباره فلسفه روزه نیز فرموده‌اند: « علت روزه از برای فهمیدن درد گرسنگی و تشنگی است تا بنده، ذلیل و متضرع و مأجور و صابر باشد و شدائد آخرت را درک کند، علاوه بر اینکه در روزه، امیال نفسانی شکسته شده و موعظه‌ای هست برای امر آخرت و آگاهی از حال اهل فقر و تنگدستی در دنیا و آخرت.» (عیون اخبار الرضا(ع)، جلد دوم، صفحه ۱۷۸)

 نظر دهید »

اوضاع زنان در آخرالزمان...!

23 خرداد 1393 توسط شجاعی

تمام همت یک مرد شکم او خواهد بود، و قبله اش همسر او، و دینش درهم و دینار او.»

فتنه ی زنانه
رسول خدا(ص) در توصیف مردان و زنان اهل آخرالزمان می فرمایند:
«بعد از عصر من هیچ فتنه ای برای مردان پیش نمی آید که زیانبارتر از فتنه ای باشد که از ناحیه زنان می رسد.»(1)

هم چنین می فرمایند:
«در مورد امت خود، از هیچ فتنه ای چون زن ها و مشروبات الکلی اندیشناک نیستم.»(2)

شاید اگر سالها پیش، کسی این احادیث را می خواند، درک معانی عمیق این سخنان برایش کمی مشکل بود اما شاید مردمان زمانه ما که اوضاع برخی از زنان امروز را در کوی و برزن می بینند، حتماً راحتتر به عمق این احادیث می رسند.

آیا رفتار و عملکرد برخی از زنان آخرالزمان، مانند حضور غیرضروری خانم ها در اجتماع با انواع آرایش و مدل مو و لباس  و عشوه گری های نا به جای زنانه در خیابان و…، اثری جز از هم پاشیدن زندگی های آرام خانوادگی را به همراه داشته است؟ آیا این نوع رفتارهای زنان را نمی توان فتنه نامید؟

زن قبله ی شوهر

پیرزن با یک ساک کوچک گوشه ی امامزاده نشسته و از پسرش می گوید که او را از خانه بیرون کرده است. او می گوید عروسم با من بدرفتاری می کرد و تا امروز هم برای شستن کهنه های بچه اش و نگهداری از او مرا نگه داشته بودند و حالا که بچه بزرگتر شده، دیشب پسرم گفت که تو داری زندگی ما را به هم میزنی و برای خودت جایی را دست و پا کن.

رسول خدا(ص)، مردانی آخرالزمانی که بی چون و چرا از زنانشان تبعیت می کنند را این طور تو صیف می کنند:
«مرد از همسرش اطاعت می کند ولی پدر و مادرش را نافرمانی می کند و برای به هلاکت رسانیدن برادرش تلاش می کند، به همسایه اش ستم روا می دارد و پیوند خویشاوندی را قطع می کند و صدای فاجران بلند می شوند.»(3)

«تمام همت یک مرد شکم او خواهد بود، و قبله اش همسر او، و دینش درهم و دینار او.»(4)

«هنگامی که نابخردان بر سر کار باشند و زنها مورد مشورت قرار گیرند.»(5)

آنچه باید باشد
با مرور احادیثی که به وصف زنان آخرالزمانی می پردازد می توان دریافت که اطاعت بی چون و چرای مردان از زنان

به معنی ترجیح دادن نظرات آنان بر دستورات خداوند و معصومین(ع) است که باعث دور شدن مردان از مجموع اوامر دینی می شود.

شرایط جوامع در آخرالزمان، زنان را به این سمت سوق می دهد که از جایگاه زن بودن و مادر بودن دور شوند و شان مردانه و مناصب مردان را بر عهده بگیرند و جای زن و مرد عوض شود.

همان طور که امروزه نیز شاهد هستیم، بعد شهوانی و نفسانی زنان بیشتر از سایر ابعاد وجودی آنها خودنمایی می کند و این امر باعث ایجاد فساد در جامعه و انحراف مردان می شود و در روزهای آخر الزمان، زنان از طرق غیر معمول از چنان جایگاهی برخوردار می شوند که حتی در تصمیم گیری های کلان نیز دخیل می شوند.

همه ی مواردی که در بالا بیان شد، برای زن مورد پذیرش اسلام نیست و زنان در دین اسلام از جایگاهی خاص و ویژه برخوردارند و این شان ویژه را می توان در حقوق و احکام اسلامی مربوط به بانوان مشاهده کرد.

پی نوشت:
1.       نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 533 
2.       همان، صفحه 540
3.       الزام الناصب صفحه 181، بشاره الاسلام صفحه 22 و 76 و بحارالانوار جلد 52 صفحه 263
4.       بشاره الاسلام صفحه 132
5.       بشاره الاسلام صفحه 44

 نظر دهید »

انتظار...

23 خرداد 1393 توسط شجاعی


چه انتظار عجیبی است…!!!

همه منتظریم تا از نیامدنش عصرهای جمعه گریه کنیم!

و او تنهای تنهاست…!

آیا به راستی به آمدنش امیدواریم؟؟؟

 

 

 نظر دهید »

نیمه شعبان مبارک باد

23 خرداد 1393 توسط شجاعی

یا مهدی (عج)!

ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق!

میلاد تو، قصیده بی انتهایی است که تنها خدا بیت آخرش را می داند

بیا و حسن ختام زمان باش…

خجسته باد بزم قدسیان در صبحی که

آفتاب زمین و آسمان

به زیر سقف خانه نرگس طلوع می کند….

نیمه شعبان

ولادت منجی عالم

مهدی صاحب الزمان مبارک باد

 نظر دهید »

ولادت امام حسین، حضرت عباس و امام سجاد(علیه السلام) مبارکباد

11 خرداد 1393 توسط شجاعی

 

wsfq7k6pnhcj951811p2.jpg

مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
ولادت امام حسین (ع) بر شما مبارک

 

به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه‏ ى وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص) رسید، به خانه‏ ى حضرت على و فاطمه (ع) آمد و اسماء  را فرمود تا كودكش را بیاورد.اسماء او را در پارچه‏ اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم (ص)برد،آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت

به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل، فرود آمد و گفت:

سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام ‏پسر كوچك هارون‏ «شبیر»  كه به عربى‏«حسین‏» خوانده مى‏شود، نام بگذار.  چون على (ع) براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.

و به این ترتیب نام پر عظمت ‏«حسین‏» از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش، فاطمه‏ زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد.

9ujze5rycz3njmzywvs3.jpg

عید است و جهان روضۀ رضوان حسین است
از عرش الی فرش، گلستان حسین است
بـا گریـۀ شـوق نبـی و حیــدر و زهـرا
چشم همگان بر لب خندان حسین است

 

حسین و پیامبر (ص)

از ولادت حسین بن على (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (ع) ابراز مى‏ داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى مى ‏گوید: دیدم كه رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوى خویش نهاده او را مى ‏بوسید و مى‏ فرمود:

تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت‏ خدا و پسر حجت‏خدا و پدر حجت‏هاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى ‏باشد.

انس بن مالك روایت مى ‏كند:

وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت‏ خود را بیشتر دوست مى ‏دارى، فرمود:حسن و حسین را، بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى ‏فشرد و آنان را مى‏ بویید و مى‏ بوسید.

ابو هریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى ‏كند كه:

رسول اكرم (ص) را دیدم كه حسن و حسین (ع) را بر شانه‏ هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى‏ آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر كس این دو فرزندم را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.

عالى ‏ترین، صمیمى‏ ترین و گویاترین رابطه‏ ى معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را مى‏ توان در این جمله‏ ى رسول گرامى اسلام (ص) خواند كه فرمود:

حسین از من و من از حسینم.

88zc3ksa8na5rj0pt79v.jpg

” قمر بنی هاشم “

 

عباس یعنی تا شهادت یکه تازی عباس یعنی عشق، یعنی پاکبازی

عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق         یعنی مسیر سبز پر پیچ و خم عشق

جوشیدن بحر وفا ، معنای عباس  لب تشنه رفتن تا خدا، معنای عباس

بی لب نهادن لب به جام باده عشق          بی کام نوشیدن تمام باده عشق

این است مفهوم بلند نام عباس      در ساحل بی ساحلی، آرام عباس

فردا چهارم شعبان است و خاندان نبی چشم به راه ومنتظر…

وناگاه عطر دلنشینی فضا را از شمیم آسمانی اش سرشار کرد ؛

مولودی قدم به گیتی نهاد که با گامهای کوچکش فردایی بزرگ را رقم می زد

پدر اورا در آغوش گرفت و بر دستانش بوسه زد، در حالیکه اشک از چشمان مبارکش جاری بود

و همه متعجب بودند از این رفتار امام.

امام نگاهی به حسین (ع) کرد و فرمود : این دستها در راه امام خود و برای خدا قطع می شوند.

آری ! اولین مرثیه سرای” عباس ” علی (ع) بود ، مرثیه ای که تا ابد بر زبانها جاری می ماند .

عباس در وجاهت چنان بود که مردم او را قمر بنی هاشم می خواندند ؛ به راستی از او چه می توان گفت که فرات نیز با تمامی وسعتش شرمسار دل دریایی اوست .

آری ! در عظمت حضرت ابوالفضل همین بس که در روزنبرد، خطاب برادر به وی چنین بود ” جانم به فدایت “

و امام سجاد علیه السلام نیز درباره آن بزرگوار چنین می فرماید : ” عباس نزد خداوند از مقام و منزلتی برخوردار است که در روز قیامت همه شهدا به آن غبطه خواهند خورد.”

دو مــاه از دو افــــق در دو شب تجـلّی کرد           یکی شهنشه دوران، یکی امیر سپاهش

دو گوهر از دو صدف از دو بحر گشت نمایان           یکـی چراغ هدایت، یکی معین و گواهش

یکی حسین و یکی ناصر حسین، ابوالفضل          کـه جـــان خویــش به کربلا بداد به راهش

 نظر دهید »

پیام حضرت امام خمینی قدس سره به مناسبت 12 فروردین 1358

12 بهمن 1392 توسط شجاعی

نهال انقلاب اسلامی که با نثار خون بهترین فرزندان ایران رشد کرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست، و با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت از سوی امام خمینی« قدس سره» زمینه ی مهمترین همه پرسی تاریخ ایران زمین جهت تعیین نوع حکومت در ایران فراهم شد.

روز دوازده فروردین، روز ظهور شخصیت واقعی مردم ایران، روز پیروزی مستضعفین بر مستکبرین و روز تثبیت انقلاب اسلامی است که بی هیچ ریب و شکی زمینه ساز حکومت عدل اسلامی در سراسر جهان خواهد بود.

این روز مقدس، این یوم الله پر برکت سرآغاز حیات واقعی اسلام در عصر دنیامداران و دنیا پرستان است که از معنویت و روحانیت گسسته و سعادت خود را در پیروی از امیال  و آرزوهای حیوانی خود می دانند.

در این روز عزیز ساختار جدید سیاسی اجتماعی ایران بر مبنای آرای اکثریت قریب به اتفاق مردم یعنی 2/98 درصد آرای ملت مسلمان ایران تثبیت شد.

در این روز پر برکت نظامی متولد شد که نور اسلام عزیز را پس از گذشت قرن های زیاد دیگرباره نه تنها در ایران اسلامی بلکه در سراسر جهان متجلی ساخت. در این روز مقدس حکومتی شکل گرفت که شعار اصلی آن استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود.

این عبارت ملکوتی که به عنوان شعار اصلی انقلاب اسلامی و توسط میلیون ها ایرانی آزاده و مسلمان در طول مبارزات درخشان ملت با سلطنت پهلوی همه روزه در جای جای ایران اسلامی فریاد کشیده شده بود، حکومتی را پایه ریزی کرد که عدالت اسلامی یکی از اهداف عالیه ی آن بود. در این شعار مقدس کلمه ی استقلال به عنوان نخستین هدف مطرح شده بود که رساننده ی این پیام به جهان و جهانیان بود که امت مسلمان ایران می خواهد «اراده ی ملی» خود را حاکم بر مقدرات خویش سازد تا بتواند از نفوذ و دخالت های بیگانگان رهایی یابد و چه زیبا و متین امام خمینی قدس سره فرموده است:

«اگر استقلال کشور خودمان را تحصیل نکنیم سایر چیزها درست نخواهد شد.»

تشکیل جمهوری اسلامی نه تنها اراده ی ملی ایرانیان را بر سرنوشت خود تثبیت کرد و برای آنان استقلال و آزادی را به ارمغان آورد، بلکه این بارقه ی امید در دل محرومان و مستضعفان جهان درخشید که بعد از قرن ها رنج و درد، جلوه ای از وعده ی خداوند تبارک وتعالی را شاهد باشند.

 

امام خمینی قدس سره در تاریخ 12 فروردین 1358 پس از تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی طی پیامی رادیو تلویزیونی فرمودند(1):

«خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید و توفیق خودش، به مستکبرین غلبه دهد و آن ها را امام و پیشوا قرار دهد. وعده ی خداوند تعالی نزدیک است. من امیدوارم که ما شاهد این وعده باشیم و مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند چنان که تاکنون غلبه کردند… من از عموم ملت ایران تشکر می کنم که در این رفراندوم شرکت کردند و رأی قاطع خودشان را که باید گفت صددرصد پیروزی بوده است دادند و به جمهوری اسلامی هم رأی دادند… جمهوری اسلامی است که احکام مترقی او بر تمام احکامی که در سایر قشرها و سایر مکتب هاست تقدم دارد.»

رهبر کبیر انقلاب اسلامی قدس سره در قسمت دیگری از پیام خود فرمودند:

«صبح گاه 12 فروردین که روز نخستین حکومت الله است از بزرگ ترین اعیاد ملی و مذهبی ماست و ملت ما باید این روز بزرگ را عید بگیرند و زنده نگه دارند روزی که کنگره های قصر 2500 ساله حکومت طاغوتی فرو ریخت و سلطه ی شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین جانشین آن گردید.

انتخاب واژه ی عید برای چنین روزی از سوی امام امت« قدس سره» یک انتخاب دقیق و صحیح است؛ زیرا عید به روزی اطلاق می شود که آن روز نو و شادی آفرین باشد و باعث سربلندی و مجد یک ملت شود. بنابر این دوازدهم فروردین از بزرگترین اعیاد انقلاب اسلامی ایران می باشد.

هدف دیگر شعار اصلی انقلاب، کلمه ی آزادی بود. در رابطه با آزادی نظرات مختلف و متعددی مطرح می شود؛ اما در اسلام، آزادی جامع ترین و مانع ترین معنا را در بر دارد و آن عبارت است از: شرایط سیاسی – اجتماعی لازم برای رشد و تعالی فرد و مردم که در آن موانع قانونی و فرهنگی مثل عرف و عادت، و موانع سیاسی، مانند سلطه ی طاغوت و استعمار و استبداد وجود نداشته باشد. یعنی انسان در انتخاب عقیده و بیان و نشر آن آزاد است. مگر آن که به دیگران آسیبی وارد بیاید و همچنین از خود سلب آزادی به شیوه غربی ننماید به طوری که مردم بتوانند هدایت و رشد و تعالی یابند.

هدف نهایی شعار اصلی، کلمه ی جمهوری اسلامی بود که از به هم پیوستن جمهوری و اسلامی به دست آمده است. کلمه جمهور به معنای توده یا انبوه مردم است و منظور از گنجاندن چنین کلمه ای برای نظامِ شکل گرفته ی بعد از انقلاب، اتکا داشتن و تعیین کننده بودن رأی مردم در سرنوشت خود و کلیه ی امور اجرایی کشور می باشد و به طور کلی حکومتی را تببین می کند که برای تأمین زندگی دنیایی توده مردم متکی به مردم باشد.

واژه ی اسلامی هم به سبب تمایز آن از دیگر نظام های جمهوری است که ویژگی های خاص خود را دارد که در آن ارزش های الهی و قرآنی بر تمامی شئون حاکمیت دارد و همچنین ولی فقیه که بر طبق نظام الهی، ولایت امر و امامت امت را بر عهده می گیرد، افزون بر تأمین زندگی مردم، مسؤولیت هدایت مردم و کمک به رشد و تعالی آنان را بر عهده دارد. برای تحقق این بخش حیاتی از شعار اصلیِ انقلاب پس از پیروزی آن، نیاز بود تا رسماً ناظم مشخصی حاکم بر ایران شود و در همین راستا بود که رهبر نهضت، امام خمینی« قدس سره» طی سخنانی فرمودند:

«… احتیاج به رفراندوم هم نیست؛ برای این که مردم آرای خودشان را در ایران اعلام کردند. با فریادها، با دادها اعلام کردند…»

و در ادامه علت اعلام همه پرسی را رسمی کردن آن، اتمام حجت برای دیگران و بسته شدن راه اگرها و مگرها عنوان کرده و فرمودند:

 

«… این جانب به جمهوری اسلامی رأی می دهم و از شما هم می خواهم که به آن رأی دهید…».

دقیقاً در همین زمان وسوسه های خناسان شروع شد. از جمله این که طرح کردند که حکومت بر اساس «جمهوری» بدون قید دیگری یا این که جمهوری دمکراتیک و … باشد. لذا امام امت قدس سره با احساس خطر انحراف در صفوف متحد ملت و با آگاهی بی نظیر خود مردم را از این خطر آگاه کرده و فرمودند:

«رأی بدهید به جمهوری اسلامی، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر.»و مردم ایران در روزهای سرنوشت ساز، دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضوری آگاهانه در پای صندوق های رأی، به یکی از بزرگترین اهداف انقلاب اسلامی جامه ی عمل پوشاندند و پیروزی نهایی انقلاب اسلامی را با آرای عظیم و باور نکردنی خود تحقق بخشیدند.

نتیجه ی درخشان 2/98 درصدی آرای مردم، مطرح شدن هر گونه بحث و جدلی را در شکل و نوع حکومت ایران پس از سقوط نظام شاهنشاهی 2500 ساله از میان برد و با رهبریت قاطع امام خمینی قدس سره و مجاهدت ها و کوشش های بی نظیر امت مسلمان ایران حکومت اسلامی در سرتاسر ایران استقرار یافت؛ تا به حول و قوه ی الهی ملت بزرگ ایران بتواند توانمند و امیدوار زمینه ی تشکیل حکومت عدل اسلامی را برای ظهور امام زمان «علیه السلام» فراهم آورد.

بدین ترتیب مبارزات مستمر و پیگیر امت مسلمان ایران در برپایی حکومت اسلامی تحقق یافت و عصر نوینی در تاریخ ایران و اسلام آغاز شد.

 

امام خمینی« قدس سره» به شکرانه ی این پیروزی درخشان در پیام خود فرمودند:

«… من به دنیا اعلام می کنم که در تاریخ ایران چنین رفراندومی سابقه ندارد که سرتاسر مملکت با شوق و شعف و عشق و علاقه به صندوق ها هجوم آورده و رأی مثبت خود را در آن ریخته و رژیم طاغوتی را برای همیشه به زباله دان تاریخ دفن کنند…»

«… من از این همبستگی بی مانند که همه به ندای آسمانی واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا لبیک گفتند و به اتفاق آرا به جمهوری اسلامی رأی مثبت دادند و رشد سیاسی و اجتماعی خود را به شرق و غرب ثابت کردند، تقدیر می کنم…»

 نظر دهید »

فلسفه اینکه روز عاشورا و تاسوعا را به این نام نهادند چیست ؟آیا تاسوعا و عاشورا قبل از قیام کربلا وجود داشتند؟

22 آبان 1392 توسط شجاعی

در پاسخ این سؤال باید توجه کرد که: «تسع» در عربی به معنای نٌه و تاسع و تاسوعا به معنای نهم می باشد. چنانکه «عشر» به معنای ده و عاشورا به معنای دهم می باشد.
اطلاق کلمه «عاشورا» بر دهم ماه محرم، پس از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین و یاران آن حضرت، صورت پذیرفته است و در دوره پیش از اسلام بر دهم ماه محرم عاشورانمیگفتند.کاروان اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز دوم محرم به سرزمین مقدس کربلا فرود آمد و تا روز عاشورا در آن سرزمین بودند به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام نامیدند.
ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» و ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود، (1).
در «مجمع البحرین» نیز آمده است: «عاشورا یک اسم اسلامی است» آنچه پیش از به شهادت رسیدن حضرت امام حسین علیه السلام بود این بود که هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی علیه السلام شهادت امام حسین علیه السلام را در کربلا پیشگویی کرده بودند و حتی امام حسین علیه السلام نیز شهادت خود را پیشگویی کرده بود و به برخی از پیامبران پیشین هم شهادت آن حضرت وحی شده بود، (2). ولی پیش از اسلام دهم محرم را عاشورا نمیگفتند. ولی پس از آنکه حضرت امام حسین علیه السلام در کربلا به شهادت رسید، آن روز در میان مردم به روز عاشورا معروف گردید و شیعیان علی علیه السلام آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند و در مقابل آنان بنی امیه و پیروانشان آن روز را روز جشن و سرور قرار دادند و به تدریج دشمنان شیعه درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند در حالی که آن روز، روز غم و اندوه است و روز مصیبت و نکبت است، روزی است که بهترین انسان را کشته‏اند، جگر رسول خدا را پاره کرده‏اند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت برده‏اند، آیا اینگونه روز میتواند روز مبارکی باشد؟!
شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان میگوید: روز دهم ماه محرم روز شهادت امام حسین است، روز مصیبت و حزن ائمه اطهار و شیعیان آنان است و شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارهای دنیوی نگردند و مشغول گریه و نوحه باشند و زیارت عاشورا بخوانند.
شیخ عباس قمی به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند: در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت خود کرده بودند، آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند و برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته‏اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده‏اند که اولش این است: یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا. اینها را ساخته‏اند. تا امر، مشتبه شود. آنان در سخنرانیهای خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا، این شرف زیاد میشود مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح به کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.
شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده که میثم تمّار گفت: این امت پیامبر، فرزند پیغمبر خود را میکشند و روز عاشورا را که فرزند پیغمبر را کشته‏اند، روز مبارک قرار میدهند و این کار شدنی است و خواهد شد. راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث وضع میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته است با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است، آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته است، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است، میگویند: روز عاشورا روزی است که سفینه نوح در کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه در کوه قرار گرفت و آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود، (3).
———————————————————————————————————-
پی نوشت ها:


1- الصحیح من سیرة النبی، ج 3، ص 106، چاپ جامعه مدرسین. 2- بحارالانوار، ج 44، ص 223 و ص 250. 3- مفاتیح الجنان، ص 476، اعمال روز عاشورا، چاپ اول، انتشارات فاطمه زهرا.

 نظر دهید »

مباهله سند عظمت اهل بيت(عليهم السلام)

08 آبان 1392 توسط شجاعی

مباهله، سند عظمت اهل بیت((علیهم السلام))

مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر ((علیهم السلام))نازل شده است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمتنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی ((علیهم السلام)) بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین ((علیهما السلام)) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه ((علیها السلام)) و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی ((علیه السلام)) بوده است.

این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره داردکه علی((علیه السلام))در منزلت جان و نفس پیامبر است.

نزول آیه تطهیر در روز مباهله

روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلمقصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین ((علیهم السلام))را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.»

در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.

اعمال روز مباهله

روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روزمباهله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست.

در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:

اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛

دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛

سوم: دو رکعت نماز؛

چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.

هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین((علیه السلام)) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی ((علیه السلام)) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

 نظر دهید »

خنجر شوق بر حنجر نفس

24 مهر 1392 توسط شجاعی

 

عيد قربان جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت است .

اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امر خدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگر شيخ الانبياء در نهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است .

عيد قربان ، مجراى فدا كردن عزيزترين يعنى خدا است .

عيد قربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطيع است .

قربانى تو در اين چيست ؟

در راه خدا، چه چيز فدا مى كنى ؟

با چه وسيله ، به استان پروردگار، تقرب مى جويى ؟ و كدام فديه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟

براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى ، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دين چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

مگر خليل الرحمان چه كرد؟ تو نيز اگر پير و مشى و مرام ابراهيمى ، نبايد هيچ چيز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشين و مسكن ، و… حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداريت شود و آنگاه كه پاى دين و خدا به ميان آيد، بسادگى و بصراحتى ابراهيمى و بصداقتى اسماعيلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى .

بگذر از فرزند و مال و جان خويش

تا خليل الله دورانت كنند

سر بنه در كف ، برو در كوى دوست

تا چو اسماعيل ، قربانت كنند

اينجاست كه قربانى وسيله قرب مى شود و عيد قربان روز تقرب به خداوند.

آن هم نه قرب مادى و جسمى - كه خدا از محدوده حس و جسم بيرون است - بلكه قرب معنوى و تقرب ارزشى كه در سايه ايمان و عمل است .

آنچه انسان را به خدا نزديك مى كند، طاعت است .

و آنچه از ساحت قرب ربوبى دور مى سازد، معصيت است .

خدا به ما نزديك است ، حتى نزديكتر از رگ كردن ، كه خود فرموده است :

- و نحن اقربب اليه من حبل الوريد - ما از او دوريم ، چرا كه به جرم و گناه ، گرفتاريم و مجرم هرگز محرم نخواهد شد.

دوست نزديكتر از من به من است

وين عجبتر كه من از وى دورم

اگر پاى از مرز طاعت فراتر ننهيم ، اگر با تيغ گناه ، دامن عصمت ندريم ، اگر دست تعدى ، به حريم حرمات الله نگشاييم ، آنگاه خواهيم ديد كه هر جا باشيم در قربانگاهيم و هر سو كه برويم ، به او تقرب پيدا مى كنيم ، و هر روزمان عيد قربان مى شود. بفرموده حضرت على :

كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد

هر روزى كه در آن ، خدا نافرمانى نشود روز عيد است .

جلوه ديگر اين روز، ذبح است .

قربانى كردن گوسفند، چه از سوى حاجى در منا و چه از سوى ما در شهرها مان ، تكريم آن حماسه معنوى و ايثار عظيم است كه ابراهيم و اسماعيل از خود نشان دادند و به مسلخ رفتند، آن فداكارى همواره بايد در خاطره ها زنده بماند، تا درسى مى باشد فرا روى ابراهيميان هميشه و همه جا.

رها شدن از تعلقات و ذبح كردن تمنيات در پيش پاى اراده الهى ، درس ديگران قربانى است ،

تيغ اراده و عفاف ، بايد بر خنجر نفسانيات نهاد و خون نفس اماره را ريخت و از شر اين وسواس خناس نجات يافت .

تا چه حد حاضرى كه خواست خدا را بر خواهش دل مقدم بدارى ؟

تا كجا مى توانى طاعت و اطاعت الله را، با هواى نفس مبادله نكنى ؟

نفس كشتن و جهاد با دشمن درونى ، سخت تر از مبارزه با دشمن ، آشكار و برونى است .

از اين رو جهاد اكبر نام گرفته است .

ذبح قربانى در ديد عرفانى اهل نظر، رمزى از ترك هواهاى نفسانى و روى آوردن به رضاى الهى است .

ثمرات اين ذبح نيز، بايد چونان قربانى گوسفند به ديگران برسد.

و… چنين است كه آنكه مالك هواى نفس شود و ديو هوا را به بند كشد، هم خويشتن از وسوسه ها و زيانهاى آن آسوده خاطر است ، هم جامعه از صدمه هوا پرستيهاى او مصون !

آرى !… امروز، عيد است .

عيد قربان و تقرب به خدا، آن هم در سايه عبوديت و بندگى .

ما، بنده آنيم كه در بند آنيم .

حال كه چنين است ، چرا در بند نفس و بند زر و سيم و بند خواسته ها و داشته ها؟!

دل به خدا بدهيم و در بند عبوديت او باشيم ، تا از هر قيد و بندى آزاد شويم .

بندگى خدا، اميدبخش است .

و روز عيد قربان مى تواند براى ما اوج اين آزادى برين باشد.

خجسته باد عيد قربان عيد صالحان و ارس ته ، و عيد اهل طاعت و تسليم .

بمناسبت ده ذى الحجه عيد قربان و حضور مهمانان خدا در موسم حج

 نظر دهید »

گام به گام تا خوشبختی

31 مرداد 1392 توسط شجاعی

گام به گام تا خوشبختي

زندگي مشترك اغلب با سوءتفاهمات زيادي شروع مي شود. گفتگو با تعداد زيادي از زوجهاي جوان مويد اين موضوع است كه اغلب آنان نمي دانند زندگي مشترك دقيقاً چه مفهومي دارد.

احمد، جوان 28 ساله كه 4 سال از زندگي مشتركش مي گذرد فكر مي كرد براي اينكه احترام مادرش را نگاه دارد و خداي ناكرده او تصور نكند كه همسرش براي او عزيز تر است در ابتداي زندگي مشترك هميشه در مقابل مادر از همسرش شكايت مي كرده و آنها را با هم مقايسه مي كرده است. مريم زن جواني كه 2 سال از ازدواجش مي گذرد مي گويد: قبلاً فكر مي كردم مردي كه هرچه بخواهم برايم بخرد مرا دوست دارد و به صرفه جويي اهميتي نمي دادم اما امروز واقعاً پشيمان شده ام چون ولخرجي زياد زندگيمان را عقب انداخت.

اينها همه اشتباهاتي نيستند كه زوجهاي جوان مرتكب مي شوند اين اشتباهات به تعداد آدمها مي تواند افزايش يابد. شايد سوال خيلي از زوجها اين باشد كه چطور مي شود در زندگي مشترك كمتر به آزمون و خطا متوسل شد.

پاسخ در تحقيقاتي است كه در سالها در مورد روانشناسي خوشبختي . ارتباط موفق انجام شده است.

رابطه سالم دوطرفه

رابطه زن و شوهر بسيار ظريف و حساس است و اين رابطه زماني مي تواند يك رابطه صميمي و سازنده باشد كه اين رابطه مسالمت آميز و با رعايت حساسيت هاي يكديگر و توام با احترام متقابل باشد. مشاوران خانواده و روانشناسان معتقدند اگر كنش ها وواكنش هاي زن و شوهر مناسب و متقابل باشد صميميت و دوستي بين آنها پايدار و محكم مي شود و برعكس بي توجهي و خودخواهي به رفتارهاي صميمانه و دوستانه فرد مقابل موجب سستي و ناپايداري چنين رابطه اي خواهد شد. رحيم مرادي روانشناس اعتقاد دارد در يك رابطه سالم و سازنده و رو به رشد بايد گذشت متقابل، رعايت خواسته ها و نياز هاي يكديگر، پذيرش ديدگاههاي منطقي و عملي يكديگر  و كنترل رفتارهاي توام باعصبانيت و پرخاشگرانه مورد توجه قرار گيرد. او توجه به مسئووليت هايي كه بر عهده هركدام قرار دارد و انجام آن را در شكل گيري يك رابطه دوطرفه با اهميت مي شمارد و مي گويد: در زندگي مشترك زن و شوهر بايد به توانايي هايي كه در زندگي مشكل ساز است توجه كنند و براي رفع آن تلاش كنند. او زن و شوهرهاي جوان را به خودداري از رفتارها و گفتارهاي ملامت آميز و يا تمسخرآميز و تعديل خواسته ها و انتظارات خود در حد توانايي هاي يكديگر فرا مي خواند و مي افزايد: زوجين بايد فهم و درك تلاش بيش از حد متعارف و مسووليتي كه يكي از طرفين براي ثبات و پيشرفت خانواده نجام مي دهد تا ديگري باآْرامش زندگي كند را داشته باشد و از او قدرداني كند.

زندگي با نمك عشق

زن و شوهري كه رابطه دوستانه و عاشقانه اي نداشته باشند زندگي برايشان سرد، خشك و بي جان است. به اعتقاد روانشناسان اگر هر دو طرف نتوانند رابطه دوستانه اي داشته باشند مشكلي به وجود نمي آيد، اما اگر يكي از زوجين نتواند احساسات و عواطف دوستانه و مهر آميز عاشقانه ديگري را درك كند و واكنش مناسب نشان دهد زندگي مشترك دچار كشمكش شده و در نهايت موجب دلسردي و جدايي احساسي و عاطفي مي گردد. وجود عشق و علاقه و دوستي زندگي را لذت بخش و شيرين مي كند و رشد و بالندگي آن را رقم مي زند.

به هم اعتماد كنيم

شك داشتن و بي اعتمادي فقط اين نيست كه به رابطه همسرتان با ديگران مشكوك باشيد.اگر فكر كنيد او كار ي را نمي تواند انجام دهد و سعي كنيد مدام در كارهاي او نظارت و دخالت كنيد نيز نوعي بي اعتمادي است. مشاوران خانواده معتقدند رابطه دو طرفه اي كه بر فهم و درك متقابل استوار باشد منجر به اعتماد متقابل مي شود. اعتماد متقابل لازمه يك زندگي زناشويي رضايت بخش و شاداب است كه با برخوردها و عكس العمل هاي متقابل به وجود مي آيد و به رازداري و عدم بيان و اظهار مسائل خصوصي با ديگران ، حمايت هاي مادي و معنوي نسبت به يكديگر آگاهي از توانايي هاي اقتصادي و مادي زندگي مشترك و عدم سوء استفاده از اعتماد يكديگر به شكل سركوب و يا تحقير بستگي دارد.

رشته اي در گردن دوست

با گذشت زمان و در صورتي كه رابطه بر پايه هاي اساس زندگي استوار باشد، وابستگي به شكل طبيعي بين زن و شوهر ايجاد مي گردد مرادي روانشناس خانواده معتقد است اين وابستگي به يكديگر به معناي وابستگي به زندگي مشترك توام با احساس آرامش و لذت بردن از بودن در كنار يكديگر و همفكري و كوشش براي داشتن زندگي بهتر و ترتيب و تكامل فرزندان و در عين حال تبادلات احساسي و عاطفي و همدردي و همدمي است. اين وابستگي به معناي جدايي از خانواده، دوستان و يا جامعه نيست، بلكه اين وابستگي موجب گسترش ارتباطات در خانواده و در ميان دوستان و جامعه مي شود و زن و شوهر با حمايت يكديگر از اين وابستگي به آرامش زندگي كمك مي كنند.

تعادل سالاري

نه زن سالاري، نه مرد سالاري. تعادل، حق ومنطق سالاري اين شعاري است كه مشاوران خانواده براي رسيدن به زندگي خوش و خرم توصيه مي كنند.

در صورت بروز يكي از نمونه هاي فوق آثار و ضايعات مخربي بر پيكره خانواده وارد آورده و به جا مي ماند كه تقريباً جبران ناپذير مي نمايد. اگر هماهنگي و تعادل و اشتراك مساعي در خانواده نباشد روابط بر اساس عادت و ديكته مي باشد و هيچ گونه تغيير و تحولي در رشد و پيشرفت خانواده صورت نمي پذيرد و در اين صورت بچه ها ممكن است افرادي ترسو، بي اعتماد به نفس، گوشه گير، پرخاشگر،ضد اجتماعي، مطيع، كم رو،ناتوان از ابراز وجود، با اختلالات و اشكالات رفتاري ، سركشي، ناتواني در يافتن و نقش و مهارت هاي جنسيتي و … باشند.

يك زندگي امن

هيچ زندگي مشتركي بدون وجود احساس امنيت پايدار نمي ماند. هر انساني نيازمند اطمينان و در نتيجه احساس امنيت است؛در تمامي زمينه هاي زندگي مشترك در زمينه هاي احساسي و عاطفي و مادي و غيره و اين احساس امنيت با توانايي درك نياز فرد مقابل در زمينه هاي مذكور بوجود مي آيد.

بعد از ازدواج، زن و شوهر هركدام به نوعي تحت تاثير تفكرات و عقايد يكديگر قرار مي گيرند و بعضي از افكار و رفتارها و ايده هاي يكديگر را مي پذيرند و در نتيجه طرفين به يك الگوي مشترك دست ميابند كه اين همان حالتي است كه باعث مي شود زن و شوهر به نوعي رابطه تعادل يافته برسند و از منازعات و مشاجرات مخرب دور باشند.

 نظر دهید »

اعتراف فرمانده بعثی دربرابر اسرای ایرانی/ ازادگان در بدو ورود چه خواستند؟

26 مرداد 1392 توسط شجاعی
امام صابران(ره) فرمود: «اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود».

به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، 26 مرداد سال 1369 برگ دیگری از تقویم انقلاب اسلامی ورق خورد، یوم‌الله دیگری خلق شد و كشور به استقبال 43 هزار پرستوی آزاده از قفس دیكتاتور رژیم بعث رفت.

مردان صبوري كه بلندترين قله‌هاي پايداري را فتح كردند تا دشمن به زانو درآيد و عجز خويش را لابه كند.

به يُمن ورود این دلاورمردان سرافراز، دل‌ها غرق در شوق شد و چهره‌ها پس از سال‌ها با لبخند آشتي کردند.

يوسف‌هاي غريبی که از راه رسیدند تا وطن، آن‌ها را در آغوش كشد و بر پاهاي استوارشان بوسه زند و آنان نيز در سجده شكر بر خاك وطن افتاده و صدايي لرزان داشتند. شوق مردم و خانواده‌ آزادگان در آن روز به یاد ماندنی، وصف ناپذیر است.

در این روز ايران اسلامي شاهد بازگشت آزادگان سرافرازي بود كه پس از تحمل سال‌هاي اسارت خود در اردوگاه‌هاي عراق پاي به ميهن اسلامي گذاشته و به ‌آغوش خانواده‌هاي خود بازگشتند.

اين رويداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامي كويت توسط رژیم صدام و 2 روز پس از آن صورت گرفت كه صدام در نامه‌اي به آیت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ايران بار ديگر عهدنامه 1975 الجزایر را پذيرفت و به شرایط ايران براي پايان جنگ تسليم شد و از جمله قول عقب‌نشيني از مرزهاي ايران و آزادسازي اسيران ايراني را داد.

اسراي سرافراز ايراني از چند نقطه مرزي با تشريفات وارد كشور شدند و نخستين واكنش آنان بوسه بر خاك ايران و ريختن اشك شوق بود.


زيارت مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره) و همچنين بيعت با جانشين خلف وي حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب از نخستين برنامه‌ها و اقدامات مشترك آزادگان سرافراز ايراني بود.

مقام معظم رهبري درباره آزادگان چنين فرموده‌اند:

” يكي از چيزهايي كه شما را، دل‌هايتان را زنده نگه مي‌داشت، ‌پر اميد نگه مي‌داشت، ياد آن چهره و روحيه پرصلابت امام عزيزمان بود. آن بزرگوار هم خيلي به ياد اسرا بودند. حال پدري را كه فرزندانش به اين شكل از او دور شده باشند، راحت مي‌شود فهميد… مسأله اسارت طولاني فرزندان اين ملت به نوبه خود امتحان ديگري بود كه ملت ما با موفقيت آن را به انجام رسانده و اسراي ما همانند ملت ايران از خود آزاد مردي نشان دادند و سرانجام با موفقيت و سرافرازي به وطن بازگشتند… شما در دوران اسارت شرايط سختي را گذرانديد، اما در عين حال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگي خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابردشمن شديد.”


رایحه آزادی

رادیو بغداد در صبح روز 24 مرداد ماه، خبر ارسال نامه ای را از سوی صدام و خطاب به رهبر انقلاب و رییس جمهوری، اعلام کرد. وی در خلال نامه به تمام خواست های مشروع ایران جواب مثبت داد.

پس از شنیدن این خبر موج شادی در به پا خاست. همگان دست به سوی آسمان بردند و جبین بر خاک ساییدند و سجده شکر به جای آوردند.



یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور     کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


آخرین روز اسارت فرا رسید و اسرا یکدیگر را در آغوش می کشیدند. از یکدیگر حلالیت می طلبیدند و قرآن را بر سر همدیگر می گرفتند و یکدیگر را به آیه های ملکوتی می‌سپردند.

در مرز خسروی بانگِ ” به کنعان رسیدگان ” طنین انداز بود. اتوبوس‌های آن سوی مرز عراق به منزله فرشتگان نجات در انتظار مسافران کربلا بودند. همگان خاک پاک وطن را توتیای چشم کردند. با مشاهده هر ایرانی رگ حیات در اندام تکیده هر آزاده ای جان می‌گرفت.

مرقد مطهر امام(ره)، پذیرای آزادمردان

به یاد آن روز که به قصد جبهه‌های نبرد، به جماران رفتیم، تا دعای پر مهر پیر جماران را بدرقه راه خود کنیم و موعظه‌های عرفانی‌اش را در جای جای قلبمان بگنجانیم.

دریغا! دریغا! که هنگام رجعت مرکب آهنی ما را نه به سوی جماران، بلکه به سوی بهشت زهرا هدایت کرد. پس سینه زنان و گریه کنان خود را بر مزار او رساندیم و اندوه تنهایی را با اشک سرودیم.

آزاده شهید

به یاد آنان که در ایام اسارت بر اثر شکنجه‌های دژخیمان، شراب عشق نوشیدند.

آزادگان از دیدار مادر آزاده شهید در حالی که قاب عکس فرزندش را با دستان لرزان در برابر دیدگان همه نگه می‌داشت و با چشمانی منتظر مژه بر هم نمی‌زد، شرم داشتند.

آزادگان عزیز از دیدار همسر آزاده شهیدی که به دیدارشان می‌آمد در حالی که فرزندش گوشه چادر مادر را در دستان کوچکش جمع می‌کرد و آهسته و بی صدا می گریست، شرم داشتند.

این سرنوشت همه پرندگان باغ محمدی است که یوسف وار، عصمت خویش را نگه داشتند و حتی به قیمت شکنجه و زندان، دست از دوست نشستند و چنین کردند یاوران دلاور خمینی(ره) در زندان‌های دشمن بعثی.

اسوه های مقاومت و پایداری

آزادگان با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستاده و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و همیشه یار انقلاب و اسلام بودند؛ تا جایی که یکی از فرماندهان بعثی در مقابل اسرای ایرانی اعتراف کرد که ” شما در این جا یک حکومت اسلامی کوچک تشکیل داده اید".

به خانه‌ات خوش آمدی

در 26 مرداد سال 69، پس از رنج‌های فراوان، سرانجام طلایه‌داران سپاه عشق پای به خاک میهن اسلامی گذاشتند. به راستی که قلب ملت خانه آن‌هاست و آنان قدم بر قلب ملت نهادند و آمدند و خوش آمدند.

امام روحت شاد

امام عزیز، این روزها و این سال‌ها چقدر جای تو خالی است! فرزندان آزاده‌ات وقتی قدم بر خاک میهن می‌گذارند قبل از هر چیز سراغ تو را گرفته و می‌گویند: ” بابای ما کو؟ “

غم محرومیت دیدار تو پشت آزادگان را خم کرد نه رنج اسارت. امام، روحت شاد.

امام صابران فرمود: ” اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود".

ای از سفر برگشتگان، آن پیر فرزانه و اسطوره مبارزه با دژخیمان، پیوسته غم هجران فرزندانش را بر دوش می‌کشید و چشم به راه شما بود تا سلامی عاشقانه نثارتان کند.

روند آزادی اسرا چگونه شکل گرفت؟

سه سال پس از آتش بس جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعث عراق، در 26 مرداد 1369 اولين گروه هزار نفره از رزمندگان ايران كه در عراق اسير بودند از مرز خسروي وارد خاك ايران شدند.

ملت ايران با سرافرازي در دفاع از اسلام و انقلاب و حفظ تماميت ارضي ميهن خود از آزادگان بازگشته به ميهن،‌ با شور و شعف استقبال كرد.

در این روز، ميهن اسلامي شاهد حضور آزادگان سرافرازي بود كه پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های مخوف رژيم بعث عراق، قدم به خاك پاك ميهن اسلامي خود گذاشتند.

در اين ميان ستاد رسيدگي به امور آزادگان كه در 22 مرداد 69 تشكيل شده بود، به تبادل انبوه اسرا پرداخت. اين ستاد با مساعدت و همراهي ديگر دستگاه‌ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقي انجام داد.

اين ستاد با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبري بيش از 270 واحد ستادی در سراسر كشور تشكيل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمينه‌هاي گوناگون آغاز کرد و در زمينه اشتغال توانست نزديك به 96 درصد (بيش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاه‌های دولتی و غير دولتی مشغول به كار كند.

در زمينه تحصيل نیز تا سال 1375، بيش از پنج هزار و 300 نفر از آزادگان موفق به راهيابي و تحصيل در مؤسسات عالي كشور شدند كه از اين عده 365 نفر در رشته پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي و 406 نفر در رشته‌های مهندسي و ساير رشته‌ها پذيرفته شدند.


آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی‌‌ترين كسان به قضای الهی بودند.

امروز يادآور بازگشت غرورآفرين مردان و زنان آزاده‌ای است كه پس از تحمل سال‌ها شكنجه و دوری از عزيزان خويش، به وطن بازگشتند و به انتظار ميليون‌ها ايراني پايان دادند.

در اين روز، شكيبايي مادران، پدران، همسران و فرزندان اين آزادمردان به بار نشست و سال‌های نگراني و شوق ديدار به پايان رسيد  و وعده الهي تحقق يافت: ” و بشر الصابرين".

عرصه پر بركت دفاع مقدس، صحنه حضور مردان و زنان با ايماني بود كه با پيروي از تعاليم عاليه اسلام و تحت رهبري حكيمانه حضرت امام خميني (ره) توانستند حماسه‌ای به يادماندني و جاودان از خود به یادگار بگذارند.

اينان اگر چه در بازگشت از اسارت، مقتدا و امام خويش را نديدند، اما با نايب بر حق وی ميعادی هميشگي بستند و بر عهد خويش با خون شهيدان پايبند ماندند.

آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مكتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابي و حماسه‌ساز حضرت زينب(س) كه اسوه صبر و پايداري بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهاده و شكوه مقاومت و سرافرازی را بر کارنامه درخشان ايران اسلامی ثبت كنند.

سید آزادگان که بود؟

سید آزادگان حجت الاسلام "علی اکبر ابوترابی فرد” همزمان با آغاز جنگ تحميلي، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهيد دکتر “مصطفى چمران” در ستاد جنگ‌هاى نامنظم به سازماندهى نيروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموريت‌هاى شناسايى رزمى و دشوار مى‌رفت.


آزادىِ منطقه پر حادثه و خطرناک “دب حردان” به فرماندهى وى و در رأس يک گروه متشکل از يکصد رزمنده فداکار، يکى از اقدامات وی است.

مرحوم ” ابوترابى فرد ” سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جريان يکى از مأموريت‌هاى شناسايى که براى تکميل شناسايى قبلى خويش انجام داد تا نيروهاى ستاد جنگ‌هاى نامنظم آماده يک عمليات گسترده شوند، در حالى که هفت کيلومتر از نيروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پيشروى کرده بودند، هنگام بازگشت مورد شناسايى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى‌توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقيب وى پرداختند و نهايتاً به اسارت دشمن درآمد.


مرحوم ابوترابى 15 ماه اول اسارت را در سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد و تحت شديدترين شکنجه‌ها گذراند و در اراده پولادين اين مرد خدا خللى ايجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختى‌هاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غيبي، ايشان به اردوگاه و جمع اسيران ايرانى منتقل شد.

حجت‌الاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع ساير اسيران، با رهبرى حکيمانه خود و با تمسک به ائمه معصومين (ع) و با معنويت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوق‌العاده، مکر و حيله دشمنان بعثى را بى‌تأثير گذاشت و شمع محفل ايران شد و در جهت تقويت روحيه مقاومت و ايمان آنان از هيچ اقدام و ايثارى دريغ نورزيد.

وی،هدف و راه را به اسرا نشان مى‌داد و چون ابرى فياض، اميد و ايمان را به آنان هدیه می‌داد.

اردوگاه‌هاى عنبر، موصل1، 3، 4 و رماديه و تکريت 5، 17، 18 و نيز سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد شاهد خوبي‌ها و مجاهدت‌هاى خستگى ناپذير آن عارف حکيم هستند.


اين عارف مجاهد، پس از 10 سال اسارت سرانجام در سال 1369، همراه با خيل آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى بازگشت و به جاى آن که پس از 30 سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پيش گرفت و همراهى آزادگان و پى‌گيرى مشکلات آنان را وظيفه خود مى‌دانست.


مرحوم ابوترابی فرد در اين راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاريخ 1369.7.7 با حکم رهبر معظم انقلاب در جايگاه نماينده ولى فقيه در امور آزادگان قرار گرفت و همه سعى خويش را به کار بست تا آزادگان، مايه عزت و تقويت نظام جمهورى اسلامى باشند.

رهبرمعظم انقلاب چه کسی را سید الاسرا نامیدند؟

“حسین لشکری” سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از ۱۸ سال اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق به ایران بازگشت.

او دارای درجهٔ جانبازی ۷۰٪ بود و در طول جنگ تحمیلی تا پیش از اسارت توانست در ۱۲ عملیات هوایی شرکت کند. او از سوی مقام معظم رهبری به لقب ” سید الاسرا ” نامیده شد.

آزاده سرافراز “حسین لشکری” با موافقت فرمانده معظم کل قوا در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸ به درجه سرلشکری ارتقا یافت.


استقبال از حسین لشکری در نقطه صفر مرزی ایران و عراق

“حسین لشکری” در مدت هشت سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری می‌شد.

پس از پایان جنگ، بعثی‌ها وی را از سایر دوستانش جدا کرده و قسمت دوم دوران اسارت او ۱۰ سال به طول انجامید.

وی پس از 18 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.



“لشکری” طی مصاحبه‌ای گفت: «اعتقادات مذهبی و مکتبی سربازان ایرانی مهم‌ترین عامل مقاومت آن‌ها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جسمی بعثی‌ها بود. الأن هر یک از ما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در هر جای دنیا که باشیم باید با نوع نگرش و رفتارمان اذهان عمومی را نسبت به مسائل ایدئولوژیکی نظام روشن کنیم. ما وقتی به اسارت دشمن درآمدیم با تأسی به سیره اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسک به دین و اهداف آن و بررسی و تفکر در آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ کردیم.».




سرلشکر “حسین لشکری” به دلیل جراحات باقیمانده از دوران جنگ و اسارت، در بامداد روز دوشنبه 19 مرداد 1388 در بیمارستان لاله تهران دعوت حق‌تعالی را لبیک گفت و به یاران شهید خود پیوست.

 نظر دهید »

اعتراف فرمانده بعثی دربرابر اسرای ایرانی/ ازادگان در بدو ورود چه خواستند؟

26 مرداد 1392 توسط شجاعی
امام صابران(ره) فرمود: «اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود».

به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، 26 مرداد سال 1369 برگ دیگری از تقویم انقلاب اسلامی ورق خورد، یوم‌الله دیگری خلق شد و كشور به استقبال 43 هزار پرستوی آزاده از قفس دیكتاتور رژیم بعث رفت.

مردان صبوري كه بلندترين قله‌هاي پايداري را فتح كردند تا دشمن به زانو درآيد و عجز خويش را لابه كند.

به يُمن ورود این دلاورمردان سرافراز، دل‌ها غرق در شوق شد و چهره‌ها پس از سال‌ها با لبخند آشتي کردند.

يوسف‌هاي غريبی که از راه رسیدند تا وطن، آن‌ها را در آغوش كشد و بر پاهاي استوارشان بوسه زند و آنان نيز در سجده شكر بر خاك وطن افتاده و صدايي لرزان داشتند. شوق مردم و خانواده‌ آزادگان در آن روز به یاد ماندنی، وصف ناپذیر است.

در این روز ايران اسلامي شاهد بازگشت آزادگان سرافرازي بود كه پس از تحمل سال‌هاي اسارت خود در اردوگاه‌هاي عراق پاي به ميهن اسلامي گذاشته و به ‌آغوش خانواده‌هاي خود بازگشتند.

اين رويداد بزرگ دو هفته پس از اشغال نظامي كويت توسط رژیم صدام و 2 روز پس از آن صورت گرفت كه صدام در نامه‌اي به آیت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور وقت ايران بار ديگر عهدنامه 1975 الجزایر را پذيرفت و به شرایط ايران براي پايان جنگ تسليم شد و از جمله قول عقب‌نشيني از مرزهاي ايران و آزادسازي اسيران ايراني را داد.

اسراي سرافراز ايراني از چند نقطه مرزي با تشريفات وارد كشور شدند و نخستين واكنش آنان بوسه بر خاك ايران و ريختن اشك شوق بود.


زيارت مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره) و همچنين بيعت با جانشين خلف وي حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب از نخستين برنامه‌ها و اقدامات مشترك آزادگان سرافراز ايراني بود.

مقام معظم رهبري درباره آزادگان چنين فرموده‌اند:

” يكي از چيزهايي كه شما را، دل‌هايتان را زنده نگه مي‌داشت، ‌پر اميد نگه مي‌داشت، ياد آن چهره و روحيه پرصلابت امام عزيزمان بود. آن بزرگوار هم خيلي به ياد اسرا بودند. حال پدري را كه فرزندانش به اين شكل از او دور شده باشند، راحت مي‌شود فهميد… مسأله اسارت طولاني فرزندان اين ملت به نوبه خود امتحان ديگري بود كه ملت ما با موفقيت آن را به انجام رسانده و اسراي ما همانند ملت ايران از خود آزاد مردي نشان دادند و سرانجام با موفقيت و سرافرازي به وطن بازگشتند… شما در دوران اسارت شرايط سختي را گذرانديد، اما در عين حال با حفظ دين و اعتقادات و دلبستگي خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابردشمن شديد.”


رایحه آزادی

رادیو بغداد در صبح روز 24 مرداد ماه، خبر ارسال نامه ای را از سوی صدام و خطاب به رهبر انقلاب و رییس جمهوری، اعلام کرد. وی در خلال نامه به تمام خواست های مشروع ایران جواب مثبت داد.

پس از شنیدن این خبر موج شادی در به پا خاست. همگان دست به سوی آسمان بردند و جبین بر خاک ساییدند و سجده شکر به جای آوردند.



یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور     کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


آخرین روز اسارت فرا رسید و اسرا یکدیگر را در آغوش می کشیدند. از یکدیگر حلالیت می طلبیدند و قرآن را بر سر همدیگر می گرفتند و یکدیگر را به آیه های ملکوتی می‌سپردند.

در مرز خسروی بانگِ ” به کنعان رسیدگان ” طنین انداز بود. اتوبوس‌های آن سوی مرز عراق به منزله فرشتگان نجات در انتظار مسافران کربلا بودند. همگان خاک پاک وطن را توتیای چشم کردند. با مشاهده هر ایرانی رگ حیات در اندام تکیده هر آزاده ای جان می‌گرفت.

مرقد مطهر امام(ره)، پذیرای آزادمردان

به یاد آن روز که به قصد جبهه‌های نبرد، به جماران رفتیم، تا دعای پر مهر پیر جماران را بدرقه راه خود کنیم و موعظه‌های عرفانی‌اش را در جای جای قلبمان بگنجانیم.

دریغا! دریغا! که هنگام رجعت مرکب آهنی ما را نه به سوی جماران، بلکه به سوی بهشت زهرا هدایت کرد. پس سینه زنان و گریه کنان خود را بر مزار او رساندیم و اندوه تنهایی را با اشک سرودیم.

آزاده شهید

به یاد آنان که در ایام اسارت بر اثر شکنجه‌های دژخیمان، شراب عشق نوشیدند.

آزادگان از دیدار مادر آزاده شهید در حالی که قاب عکس فرزندش را با دستان لرزان در برابر دیدگان همه نگه می‌داشت و با چشمانی منتظر مژه بر هم نمی‌زد، شرم داشتند.

آزادگان عزیز از دیدار همسر آزاده شهیدی که به دیدارشان می‌آمد در حالی که فرزندش گوشه چادر مادر را در دستان کوچکش جمع می‌کرد و آهسته و بی صدا می گریست، شرم داشتند.

این سرنوشت همه پرندگان باغ محمدی است که یوسف وار، عصمت خویش را نگه داشتند و حتی به قیمت شکنجه و زندان، دست از دوست نشستند و چنین کردند یاوران دلاور خمینی(ره) در زندان‌های دشمن بعثی.

اسوه های مقاومت و پایداری

آزادگان با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستاده و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و همیشه یار انقلاب و اسلام بودند؛ تا جایی که یکی از فرماندهان بعثی در مقابل اسرای ایرانی اعتراف کرد که ” شما در این جا یک حکومت اسلامی کوچک تشکیل داده اید".

به خانه‌ات خوش آمدی

در 26 مرداد سال 69، پس از رنج‌های فراوان، سرانجام طلایه‌داران سپاه عشق پای به خاک میهن اسلامی گذاشتند. به راستی که قلب ملت خانه آن‌هاست و آنان قدم بر قلب ملت نهادند و آمدند و خوش آمدند.

امام روحت شاد

امام عزیز، این روزها و این سال‌ها چقدر جای تو خالی است! فرزندان آزاده‌ات وقتی قدم بر خاک میهن می‌گذارند قبل از هر چیز سراغ تو را گرفته و می‌گویند: ” بابای ما کو؟ “

غم محرومیت دیدار تو پشت آزادگان را خم کرد نه رنج اسارت. امام، روحت شاد.

امام صابران فرمود: ” اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام مرا به آن‌ها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود".

ای از سفر برگشتگان، آن پیر فرزانه و اسطوره مبارزه با دژخیمان، پیوسته غم هجران فرزندانش را بر دوش می‌کشید و چشم به راه شما بود تا سلامی عاشقانه نثارتان کند.

روند آزادی اسرا چگونه شکل گرفت؟

سه سال پس از آتش بس جمهوری اسلامی ایران و رژیم بعث عراق، در 26 مرداد 1369 اولين گروه هزار نفره از رزمندگان ايران كه در عراق اسير بودند از مرز خسروي وارد خاك ايران شدند.

ملت ايران با سرافرازي در دفاع از اسلام و انقلاب و حفظ تماميت ارضي ميهن خود از آزادگان بازگشته به ميهن،‌ با شور و شعف استقبال كرد.

در این روز، ميهن اسلامي شاهد حضور آزادگان سرافرازي بود كه پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های مخوف رژيم بعث عراق، قدم به خاك پاك ميهن اسلامي خود گذاشتند.

در اين ميان ستاد رسيدگي به امور آزادگان كه در 22 مرداد 69 تشكيل شده بود، به تبادل انبوه اسرا پرداخت. اين ستاد با مساعدت و همراهي ديگر دستگاه‌ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقي انجام داد.

اين ستاد با الهام از رهنمودهاي مقام معظم رهبري بيش از 270 واحد ستادی در سراسر كشور تشكيل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمينه‌هاي گوناگون آغاز کرد و در زمينه اشتغال توانست نزديك به 96 درصد (بيش از 36 هزار نفر) از آزادگان را در دستگاه‌های دولتی و غير دولتی مشغول به كار كند.

در زمينه تحصيل نیز تا سال 1375، بيش از پنج هزار و 300 نفر از آزادگان موفق به راهيابي و تحصيل در مؤسسات عالي كشور شدند كه از اين عده 365 نفر در رشته پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي و 406 نفر در رشته‌های مهندسي و ساير رشته‌ها پذيرفته شدند.


آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی‌‌ترين كسان به قضای الهی بودند.

امروز يادآور بازگشت غرورآفرين مردان و زنان آزاده‌ای است كه پس از تحمل سال‌ها شكنجه و دوری از عزيزان خويش، به وطن بازگشتند و به انتظار ميليون‌ها ايراني پايان دادند.

در اين روز، شكيبايي مادران، پدران، همسران و فرزندان اين آزادمردان به بار نشست و سال‌های نگراني و شوق ديدار به پايان رسيد  و وعده الهي تحقق يافت: ” و بشر الصابرين".

عرصه پر بركت دفاع مقدس، صحنه حضور مردان و زنان با ايماني بود كه با پيروي از تعاليم عاليه اسلام و تحت رهبري حكيمانه حضرت امام خميني (ره) توانستند حماسه‌ای به يادماندني و جاودان از خود به یادگار بگذارند.

اينان اگر چه در بازگشت از اسارت، مقتدا و امام خويش را نديدند، اما با نايب بر حق وی ميعادی هميشگي بستند و بر عهد خويش با خون شهيدان پايبند ماندند.

آزادگان دلاور و سرافراز با الهام از مكتب انسان ساز اسلام و سيره ائمه اطهار و با درس گرفتن از زندگی انقلابي و حماسه‌ساز حضرت زينب(س) كه اسوه صبر و پايداري بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهاده و شكوه مقاومت و سرافرازی را بر کارنامه درخشان ايران اسلامی ثبت كنند.

سید آزادگان که بود؟

سید آزادگان حجت الاسلام "علی اکبر ابوترابی فرد” همزمان با آغاز جنگ تحميلي، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهيد دکتر “مصطفى چمران” در ستاد جنگ‌هاى نامنظم به سازماندهى نيروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموريت‌هاى شناسايى رزمى و دشوار مى‌رفت.


آزادىِ منطقه پر حادثه و خطرناک “دب حردان” به فرماندهى وى و در رأس يک گروه متشکل از يکصد رزمنده فداکار، يکى از اقدامات وی است.

مرحوم ” ابوترابى فرد ” سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جريان يکى از مأموريت‌هاى شناسايى که براى تکميل شناسايى قبلى خويش انجام داد تا نيروهاى ستاد جنگ‌هاى نامنظم آماده يک عمليات گسترده شوند، در حالى که هفت کيلومتر از نيروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پيشروى کرده بودند، هنگام بازگشت مورد شناسايى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى‌توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقيب وى پرداختند و نهايتاً به اسارت دشمن درآمد.


مرحوم ابوترابى 15 ماه اول اسارت را در سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد و تحت شديدترين شکنجه‌ها گذراند و در اراده پولادين اين مرد خدا خللى ايجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختى‌هاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غيبي، ايشان به اردوگاه و جمع اسيران ايرانى منتقل شد.

حجت‌الاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع ساير اسيران، با رهبرى حکيمانه خود و با تمسک به ائمه معصومين (ع) و با معنويت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوق‌العاده، مکر و حيله دشمنان بعثى را بى‌تأثير گذاشت و شمع محفل ايران شد و در جهت تقويت روحيه مقاومت و ايمان آنان از هيچ اقدام و ايثارى دريغ نورزيد.

وی،هدف و راه را به اسرا نشان مى‌داد و چون ابرى فياض، اميد و ايمان را به آنان هدیه می‌داد.

اردوگاه‌هاى عنبر، موصل1، 3، 4 و رماديه و تکريت 5، 17، 18 و نيز سلول‌هاى زندان‌هاى بغداد شاهد خوبي‌ها و مجاهدت‌هاى خستگى ناپذير آن عارف حکيم هستند.


اين عارف مجاهد، پس از 10 سال اسارت سرانجام در سال 1369، همراه با خيل آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى بازگشت و به جاى آن که پس از 30 سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پيش گرفت و همراهى آزادگان و پى‌گيرى مشکلات آنان را وظيفه خود مى‌دانست.


مرحوم ابوترابی فرد در اين راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاريخ 1369.7.7 با حکم رهبر معظم انقلاب در جايگاه نماينده ولى فقيه در امور آزادگان قرار گرفت و همه سعى خويش را به کار بست تا آزادگان، مايه عزت و تقويت نظام جمهورى اسلامى باشند.

رهبرمعظم انقلاب چه کسی را سید الاسرا نامیدند؟

“حسین لشکری” سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از ۱۸ سال اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق به ایران بازگشت.

او دارای درجهٔ جانبازی ۷۰٪ بود و در طول جنگ تحمیلی تا پیش از اسارت توانست در ۱۲ عملیات هوایی شرکت کند. او از سوی مقام معظم رهبری به لقب ” سید الاسرا ” نامیده شد.

آزاده سرافراز “حسین لشکری” با موافقت فرمانده معظم کل قوا در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸ به درجه سرلشکری ارتقا یافت.


استقبال از حسین لشکری در نقطه صفر مرزی ایران و عراق

“حسین لشکری” در مدت هشت سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری می‌شد.

پس از پایان جنگ، بعثی‌ها وی را از سایر دوستانش جدا کرده و قسمت دوم دوران اسارت او ۱۰ سال به طول انجامید.

وی پس از 18 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.



“لشکری” طی مصاحبه‌ای گفت: «اعتقادات مذهبی و مکتبی سربازان ایرانی مهم‌ترین عامل مقاومت آن‌ها در مقابل فشارهای روحی، روانی و جسمی بعثی‌ها بود. الأن هر یک از ما به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در هر جای دنیا که باشیم باید با نوع نگرش و رفتارمان اذهان عمومی را نسبت به مسائل ایدئولوژیکی نظام روشن کنیم. ما وقتی به اسارت دشمن درآمدیم با تأسی به سیره اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت موسی بن جعفر (ع)، تمسک به دین و اهداف آن و بررسی و تفکر در آن خود را از گزند ترفندهای دشمن حفظ کردیم.».




سرلشکر “حسین لشکری” به دلیل جراحات باقیمانده از دوران جنگ و اسارت، در بامداد روز دوشنبه 19 مرداد 1388 در بیمارستان لاله تهران دعوت حق‌تعالی را لبیک گفت و به یاران شهید خود پیوست.

 نظر دهید »

عید سعیدفطر؛ روز پاداش(اعمال روز عید فطر)

17 مرداد 1392 توسط شجاعی

 

عيد فطر, عید سعید فطر, روز عید فطر

 

عيد سعيد فطر

عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در يكى از اعياد فطر خطبه‏ اى خوانده ‏اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال:

ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون (1)

اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نا اميد مى‏گردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت‏برين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگويد:

«هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، بر آوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بنده‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيز گفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مى‏شود.

اعمال روز عید فطر:

عيد فطر داراى اعمال و عباداتى است كه در روايات معصومين(ع) به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيز آمده است.

از سخنان معصومين(ع) چنين مستفاد می ‏شود كه روز عيد فطر، روز گرفتن مزد است. و لذا در اين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد.

و در قنوت نماز عيد مى‏خوانيم:

«… اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه و عليهم اللهم انى اسالك خير ما سئلك عبادك الصالحون و اعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون‏»

بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(ص) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مى‏خواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را در آن وارد كردى و از هر سوء و بدى خارج سازى كه محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مى‏طلبم آنچه بندگان شايسته‏ات از تو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت‏به تو پناه بردند.

در صحيفه سجاديه نيز دعايى از امام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان و استقبال عيد سعيد فطر وارد شده است:

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مر علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن … اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.»

پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته است كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشايى آنچه در پنهان و آشكارا گناه گردانيم … خداوندا! در اين روز عيد فطرمان كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى كه مرتكب شده‏ايم و هر كار بدى كه كرده‏ايم و هر نيت ناشايسته‏اى كه در ضميرمان نقش بسته است‏به سوى تو باز مى‏گرديم و توبه مى‏كنيم، توبه‏اى كه در آن بازگشت‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز، ما را توفيق بازگشت‏به سويت و توبه از گناهان عطا فرما.» (3)

—————————-

پی ‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، 7/131 - 132

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، 1281 ق ص 167، مجله پاسدار اسلام، ش 101، ص 10

3- نك: ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 101، ارديبهشت ماه 1369 ص 10 - 11، 50

رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 248

جمعى از نويسندگان

 نظر دهید »

خداحافظ ای بزرگترین ماه خداوند

14 مرداد 1392 توسط شجاعی

خداحافظ ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.


خداحافظ ای گرامی ترین اوقاتی که ما را همنشین و یار بودی.


ای بهترین ماه در همه روزها و ساعت ها.


خداحافظ ای ماه دست یافتن به آرزوها ای ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خدا.


خداحافظ ای همدم ما که چون بیایی شادمانی و آرامش بر دل ما آوری و چون بروی رفتنت دردناک.


خداحافظ ای که با بودنت شیطان از من رهانیده و فردا که می روی با وسوسه های شیطان چه کنم؟


خداحافظ ای ماه توبه ای ماه آشتی ماه سرور و شادمانی مومنان.


خدا حافظ ای همسایه ای که با بودنت دل های ما رقیق شده بود و از گناهانمان کاسته بود.


ولی نمی دانم با رفتنت چگونه خودم را حفظ کنم .


خداحافظ ای ماهی که تا تو بودی امنیت و سلامتی حکم فرما بود و چون بروی چنگال های شیطان ناامنی و بیماری دوباره سر درآورد.


خداحافظ که با برکات بسیار آمدی و ما را از آلودگی ها شستی..


خداحافظ که از روزه بودن با تو خستگی احساس نمی کردیم .


خداحافظ که هنوز نیامده بودی شادمان منتظرت بودیم و هنوز نرفته ای از رفتنت اندوهناک.


خداحافظ با آن فضل و کرمت که با رفتنت از آن محروم خواهیم شد…


پس بیا و در آن لحظات پایانی ات به ما چیزی عنایت کن که آنچه را از تو کسب کردیم از دست ندهیم. که ترس از حبط عمل همواره قرین من شده است.


آمرزش؛ رهاورد رمضان
ماه مهمانی خدا، ماه آمرزش و پاکی از پلیدی هاست. از این رو، امام سجاد علیه السلام در وداع با این ماه مبارک می فرماید: «درود بر تو ای همسایه ای که دل ها بر اثر عبادت و بندگی در آن نرم و فروتن گردید و گناهان بر اثر آمرزش و عفو خدای بزرگ در آن کم شد. درود بر تو! چه بسیار گناهان را محو کردی و چه بسیار زشتی ها را پوشاندی».

پیامبر گرامی اسلام نیز در فضیلت ماه رمضان می فرماید: «ماه رمضان، ماه خدا و ماه مغفرت است».(1)

ماه بی پایان
اگر پی آمدهای معنوی رمضان را در غیر این ماه هم حفظ کنیم، گویا ماه پربرکت رمضان پایانی نخواهد داشت. وداع با ماه رمضان، هرگز به معنای وداع با ویژگی های ارزشمند این ماه نیست. بنابراین، اگر صفات پسندیده ای چون پهن کردن سفره اطعام، حضور در محافل دینی، قرائت

قرآن، شب زنده داری و پرهیز از محرمات را حفظ کنیم، می توانیم همواره و تا رمضان بعد، از پی آمدهای معنوی آن بهره ببریم.(1)

مهمان بی زحمت
امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع ماه رمضان می فرماید: «سلام بر تو که در هنگام وداع، ما احساس خستگی نکردیم». ایشان در بخش دیگری از این دعا می فرماید: «سلام بر تو! پیش از آنکه بیایی، ما انتظارت را می کشیدیم و اکنون هم که می خواهی بروی، ما را غمگین کرده ای. سلام بر این مهمان گران قدری که به برکت آن، خداوند بسیاری از بلاها را از ما برداشت و خیلی از برکات را به ما بخشید».(2)

وداع جانکاه
امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع ماه رمضان می فرماید: «اکنون این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما جدا شد و تنهایمان گذاشت و ما این ماه را وداع می کنیم». وداع با این ماه، وداع جانکاه و دشواری است که اهل رمضان را دچار غم و اندوه می کند. اهل معنا، در این ماه خیرشان بیشتر شد و کسانی که گرفتار گناه بودند، کمتر به گناه آلوده شدند. پس با ماه مبارکی وداع می کنیم که رفتنش برای ما دشوار است و غمگینمان می کند. ماهی که ماه رحمت خداوندی بود و هر لحظه اش، خیری برای ما به ارمغان می آورد.

کلام مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره وداع با ماه مبارک رمضان می فرماید: «امام سجاد علیه السلام در دعای وداع ماه رمضان، آنچنان از فراق این ماه می نالد که بارها و بارها بر ماه رمضان درود می فرستد: السلام علیک. اینجا سلام، به معنای بدرود و به معنای خداحافظی کردن با ماه رمضان عزیز و با این روزها و شب های نورانی است. خداحافظی با این قطعه بهشتی از زمان عمر ما و از طول دوران سال، یعنی ماه رمضان است. عزیزان من! این ذخیره تقوا را که در ماه رمضان به دست آوردیم… باید حفظ کنیم، این محصول بسیار ارزشمندی است».(3)

امام صادق علیه السلام و وداع ماه رمضان
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت در وداع ماه رمضان فرمود: «بار پروردگارا! تو خود در کتاب مقدّست فرمودی ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده، مایه هدایت و رستگاری

مردم و وسیله تشخیص حق از باطل است. اینک ماه رمضان به پایان رسید. پس از تو تقاضا می کنم اگر بر من گناهی باقی مانده که هنوز آن را نیامرزیده ای یا می خواهی به آن گناه عذابم کنی، تا فجر این شب [آخر] ماه مبارک فرا نرسیده، گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربان ترینِ مهربانان».(1)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و وداع ماه رمضان
جابر بن عبدالله انصاری، می گوید: در جمعه آخر ماه رمضان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم، هنگامی که چشم آن حضرت بر من افتاد فرمود: ای جابر! این جمعه آخر ماه رمضان است. پس با آن وداع کن و بگو:«خدایا! این رمضان را آخرین روزه ما قرار نده و اگر چنین مقرّر کردی، ما را مورد رحمت خود قرار ده و محروممان مساز». هر کس این را بگوید، به یکی از دو امر نیکو می رسد: یا آنکه طول عمر می یابد و ماه رمضان بعدی را درک می کند، و یا آنکه مورد بخشش و رحمت خدا قرار می گیرد.

بدرود
بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.

بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.

بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.

بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.

بدرود که چه بدی ها با آمدنت از ما دور شد و چه خیرات که ما را نصیب آمد.

بدرود تو را و آن شب قدرت را که از هزار ماه بهتر است.

بدرود تو را و آن فضل و کرم تو را که اینک از آن محروم مانده ایم.

بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها.

______________________________



1. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 164.

2. بحار الانوار، جلد 98، ص 172، به نقل از «سیره معصومان علیهم السلام در ماه رمضان»، ماهنامه کوثر، شماره 22.

3. «وداع با رمضان»، جمهوری اسلامی، 11/8/1384.
گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز
 نظر دهید »

چگونه صحبت کنیم تا صحبت کردنمان معقول تر و شنیدنی تر باشد؟

14 مرداد 1392 توسط شجاعی

شما چطور صحبت می‌کنید؟ تندتند ؟ یا شمرده‌شمرده ؟ می‌دانستید چگونگی صحبت کردن شما می‌تواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوت‌ها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کرده‌اید؟ یا به‌طور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد؟  این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقول‌تر و شنیدنی‌تر باشد.

نکته اول: واژه و صدا

هر واژه، کلمه یا جمله‌ای که در صحبت کردن به‌کار می‌گیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود می‌توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت‌مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌ بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه می‌کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.

نکته دوم: نه به این شوری شور

همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل می‌کند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازه‌ای می‌تواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان می‌کنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبت‌کردن، حرکت‌های بدنی و نوع کلمه‌های خود برقرار کنیم.

نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه

زنان و مردان از روش‌های متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می‌کنند که به دلیل روش‌های تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوت‌ها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایم‌تری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می‌گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می‌کند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده می‌کنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را به‌کار می‌گیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده می‌کنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژه‌ها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب می‌روند بی‌آنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما به‌طور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شده‌اند.

نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند…

برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانی‌که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره می‌برند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به‌کار می‌گیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفته‌اند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری می‌کنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبه‌نفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت می‌کنند.

نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند…

در برخی از موارد و از دیدگاه‌هایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام می‌برند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشان‌دهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب می‌آید، اما غلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمی‌دهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکم‌آمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب می‌شود. احمد یحیایی‌ ایله‌ای در کتاب «تشریفات هتل» می‌گوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگ‌های دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوت‌هایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشت‌تر از مردم فارس و اصفهان سخن می‌گویند.

همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام‌تر و با بلندای کمتری سخن می‌گویند. در تبیین علت یا علت‌های این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان‌ها و دشت‌های فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده می‌کنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان‌های صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بی‌سروصدا و با موزیک ملایم کار می‌کنند، بلندتر صحبت می‌کنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفه‌ها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می‌کنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلال‌زا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر می‌شود.»

نکته ششم: گول نزنید!

یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقت‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبه‌رو شوید. اما اگر خودتان می‌دانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.

بگو تا ذهنت را بخوانم

خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیت‌ها، حرف‌های خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوه‌ای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمی‌گردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد می‌کند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژه‌ها یا لحنی استفاده می‌کنند، همگی بخشی از دایره لغات او را می‌سازند تا در آینده و زمانی‌که وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت ‌کردنش به‌کار بگیرد. البته نقش آموزش‌ از طریق رسانه‌های جمعی، اجتماع و به‌ط‌ور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدی‌تر و مهمتر است.

پسرانه، دخترانه

به‌طور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور می‌یابند. آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر هم‌سن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابان‌ها فرا می‌گیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوب‌تر و آرام‌تر هستند و پسرها کمی بی‌حد و مرزتر حرف می‌زنند.

پرخاشگر یا مهربان؟

چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود به‌کار می‌گیریم، نشان می‌دهد به چه چیز و چگونه می‌اندیشیم. همچنین نشان‌دهنده صفات شخصیتی ما به حساب می‌آید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقی‌ست، همگی در کلام ما خود را نمایان می‌کند.

به واژه‌ها دقت کن!

اگر می‌خواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها به‌کار می‌گیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده می‌کند یا نه و همچنین فراوانی واژه‌هایی که در کلام خود به‌کار می‌بندد، از نکات کلیدی‌ در شناخت شخصیت افراد به حساب می‌آیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلال‌های روحی افراد به‌کار گرفته می‌شود. خانواده‌ها باید در کلام کودکان و واژه‌هایی که به آنها می‌آموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاری‌هایی دیده می‌‌‌شود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود.

 نظر دهید »

اهمیت فعالیت برای به دست اوردن روزی حلال

14 مرداد 1392 توسط شجاعی

روزی حلال و توجه به کسب و کار و دوری از رکود و بی کاری مورد توجه اسلام و رهبران الهی این مکتب انسان ساز بوده است.

بدون تردید، یکی از وظایف همگانی که از ضرورت های زندگانی به شمار می رود و نقشی اساسی برای گذران زندگی مادی و گرایش به زیستی معنوی دارد، مسأله مهم کسب روزی و تلاش و کار و اقتصاد است.

در آموزه های دینی ما تأکید فراوانی در زمینه ضرورت و اهمیت فعالیت برای به دست آوردن روزی دیده می شود. چنان که معصومان علیهم السلام از این گونه دعاها برای پیروان خود دارند که:

«خدایا! به محمد و خاندان محمد و به کسی که محمد و خاندان او را دوست دارد، پاکدامنی و روزی به قدر کفاف عطا فرما…»(۱)

به همین گونه، آن بزرگواران رهنمودهای گران قدری برای مؤمنان دارند.

مولای متقیان، امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:

«به انواع داد و ستد [و کسب و کار] بپردازید. زیرا از این راه از مال و منال مردم بی نیاز می شوید. خداوند بزرگ، صاحب حرفه درست کار را دوست دارد…»(۲)

تلاش در راه روزی پاک و پاکیزه، افزوده بر بی نیازسازی انسان از دیگران، مایه آرامش جسم و جان و دور ماندن آدمی از سر بار شدن وی بر اطرافیان می شود.

پیامبر گرامی ما که اززبان پاکان، درود فراوان بر ایشان باد بر این باورند که:

«هنگامی که انسان روزی خود را داشته باشد، به آرامش دست می یابد.»(۳)

معلی بن خنیس می گوید: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مرا دید که دیر به بازار آمده ام. به من این گونه رهنمود داد: اول صبح در پی عزت خود [کسب و کار] برو.(۴)

تلاش اقتصادی و کار کردن یکی از ضروریات تأمین زندگی و رفاه خانوادگی، مایه سرافرازی و عزت انسان و وسیله ای برای بهره وری از مال و دارایی در راه انجام نیکویی و ذخیره سازی پاداش های الهی و معنوی تلقی می شود.

امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: هر کس برای بی نیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده خویش و نیکی کردن به همسایه، به طلب دنیا [مال و امکانات زندگی و کسب و کار] برخیزد، به روز واپسین، در حالی خدای بزرگ را دیدار می کند، که چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.(۵)

امام صادق درود هماره خدا بر او باد به یکی از دوستان خویش فرمود: «عزت خودت را حفظ کن!» او پرسید: فدایت شوم! عزت من در چیست؟ امام علیه السلام پاسخ داد: رفتن به بازار در [هر] بامداد و عزیز داشتن خویشتن.

هم آن بزرگوار به دوستی دیگر فرمود: «چرا رفتن به جایی را که عزت تو در آن مکان است [بازار و محل کسب و کار] ترک کرده ای؟» گفت: «آخر، در تشییع جنازه ای شرکت کرده ام.» امام صادق علیه السلام با تاکید فرمودند: «به هر روی، رفتن در پی عزت خویشتن [حضور در محل کسب و کار] راترک نکن.»(۶)

فضیل بن یسار می گوید: امام ششم علیه السلام از من پرسیدند: «چه کار می کنی؟» پاسخ دادم: «این روزها بی کارم!» امام صادق علیه السلام در حالی که از کار نکردن من ناراحت به نظرمی رسیدند، فرمودند: «همین گونه است که اموال تان از دستتان می رود!»(۷)

آبرومندی و حفظ شرافت و کرامت انسانی نیز در گرو سرمایه کار و تلاش است. امام علی بن ابی طالب علیه السلام نیکوترین کارها را پاسداری از شرف و آبرو به وسیله مال می داند و حضرت امام رضا علیه السلام نیز بر این نکته تاکید می ورزند که برترین مال، آن است که عرض [جان و آبرو و حیثیت] انسان به وسیله آن نگهداشته شود.(۸)

سحرگاهی حضرت علی بن الحسین، امام سجاد که درودی بی کرانه بر آن مولا باد از خانه بیرون آمده بود. مردی در کوچه ایشان را دید و پرسید:

آقا! صبح به این زودی کجا می روید؟

امام سجاد علیه السلام فرمود:

در پی صدقه دادن برای خانواده هستم.

مرد با شگفتی پرسید:

منظورتان را به درستی درنمی یابم!

امام سجاد توضیح داد:

هر کسی از راه حلال چیزی به دست آورد [و خرج خانواده خویش کند، همین تلاشش] در پیشگاه خداوند به عنوان صدقه پذیرفته می شود!(۹)

● فقط روزی حلال

نکته بسیار اساسی، مهم و مؤکد در این جا، کسب روزی از راه حلال است. پس از منع ترک کار و ترغیب به تلاش اقتصادی، آن چه شایسته تأکید و تکرار و نهادینه سازی است، پیمودن راه برای به دست آوردن مال و روزی حلال و پرهیز از حرام خواری به شمار می رود.

پیام آور مهربانی، آخرین رسول آسمانی که درود هماره ما نثارش باد فرموده است: «عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن، طلب روزی حلال است.»(۱۰)

هم آن بزرگوار رهنمود داده است که: «کسب درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.»(۱۱)

و نیز این سخن از ایشان است که: «خداوند دوست دارد که بنده اش را در راه به دست آوردن روزی حلال خسته ببیند!»(۱۲)

پیامبر گرامی ما که بر او باد درودی بی انتها فرمایشی بدین گونه نیز دارد: «کسی که برای امور خانواده خویشتن کوشش می کند تا از راه حلال معیشت آنان را تأمین کند، پاداشی هم چون جهادگر راه خدا دارد.»(۱۳)

روزی فضل بن ابی قره به خانه حضرت صادق علیه السلام می رود و می بیند که ایشان در باغچه خودشان به کار و تلاش مشغولند. پیش می رود به امام علیه السلام خدا قوت می گوید و می افزاید:

قربان تان بشوم! اجازه بدهید من یا خدمت گزاران شما، این گونه کارها را انجام بدهیم.

امام صادق علیه السلام پاسخ می دهند:

نه! من خودم باید این کار را بکنم، چون دوست دارم خداوند مرا درحال کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال ببیند!(۱۴)

بیان گر نکته ها و دقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام هم چنین در سخنی والا می فرمایند: «آدمی که دوست ندارد در راه به دست آوردن مال، از راه حلال برای حفظ آبرو [و بی نیازی از مردم] و ادای دین خود و صله رحم تلاش کند، هیچ خیری [و هیچ ارزشی] ندارد. (۱۵)

و امام موسی کاظم علیه السلام این گونه می فرمایند: «هرکس از راه حلال، طلب روزی کند تا آن را به مصرف خود و خانواده اش برساند، هم چون مجاهد راه خداست.»(۱۶)

● فقط سود حلال !

ضرورت و اهمیت به دست آوردن روزی حلال و اهتمام به این امر را می توان در این ماجرا نیز سراغ گرفت: «مصادف» یکی از یاران امام به حق ناطق، حضرت جعفرصادق علیه السلام بود که به کار بازرگانی اشتغال داشت.

او می گوید: یک روز، حضرت امام جعفر صادق که درودی شایسته بر آن بزرگوار، نثار باد یک هزار دینار به من دادند و فرمودند:

با این پول، به مصر برو و تجارت کن.

کالاهایی را که به طور معمول در آن روزگار به مصر می بردند، خریدم و راهی آن دیار شدم. در همان آغاز من و بازرگانان دیگر فهمیدیم کالاهای ما، در مصر نایاب است و مشتری های زیادی هم دارد. همه باهم پیمان بستیم کالاهای خودمان را با سودی کم تر از صددرصد به فروش نرسانیم. به این پیمان وفا کردیم. به همین سبب، سود من به هزار دینار رسید…

هنگامی که به مدینه بازگشتیم، با خرسندی نزد امام صادق علیه السلام شتافتم و دو کیسه ای را در هر کدام هزار دینار بود، نزد امام نهادم و گفتم:

یکی از این دو کیسه، اصل پول شماست و دیگری سود تجاری آن!

امام ششم علیه السلام نگاهی به کیسه ها انداختند و نگاهی به چهره من افکندند، آن گاه با شگفتی افزودند:

چه سود فراوانی به دست آورده ای! این سود، چه گونه حاصل شد؟

من هم حکایت نایاب بودن کالاها و هم پیمان شدن بازرگانان را شرح دادم.

امام صادق علیه السلام سری تکان دادند و فرمودند:

پناه بر خدا! شما به زیان گروهی از مسلمانان، هم پیمان شدید تا کالاهای موردنیازشان را با سودی کم تر از صددرصد نفروشید؟!

پس از این سخن، امام ششم علیه السلام یکی از دو کیسه را که به عنوان اصل سرمایه به من داده بودند؛ برداشتند، اما به کیسه دوم دست نزدند و آن را نپذیرفتند! آن گاه فرمودند:

من به این سود [که با بی انصافی حاصل شده] نیازی ندارم!

آن بزرگوار، سپس نگاه معنی داری به من انداخته و افزودند:

ای مصادف! بدان که به دست آوردن مال از راه حلال، کار بسیار دشواری است!(۱۷)

نکته دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست، کرداری است که براساس روایات به ازدیاد روزی انسان مدد می رساند. براساس آموزه ها و رهنمودهای امامان که بر همه آنان درود کارهایی همانند نیت خوش داشتن، خوش خو بودن، نیکوکاری، صدقه و زکات دادن، امانتداری، همواره با طهارت و پاکیزه بودن، کمک مالی به برادر دینی دادن، خوش رفتاری در خانواده و دعا کردن پشت سر برادران [دینی] سبب زیادشدن روزی آدمی می شود.(۱۸)

به همین گونه موانعی نیز درراه روزی وجود دارد. در این زمینه پیامبر گرامی ما درود بر ایشان باد می فرماید: «هرکه حقی از حقوق برادر مسلمان خود را به او نپردازد، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند، مگر آن که توبه کند.»(۱۹)

● عواقب حرام خواری

امام باقر علیه السلام می فرماید:

«[گاه] بنده گناه می کند و به سبب آن روزی از او گرفته می شود.»(۲۰)

و امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید: «حرام خواری، روزی را از میان می برد.» (۲۱)

از آن جا که رباخواری یکی از پلیدترین پدیده هاست، خوب است اشاره ای به آن نیز داشته باشیم. امام علی علیه السلام بر این باور است که هر که بدون آشنایی با احکام دین، به کار و تجارت بپردازد، به ورطه ربادرخواهد غلتید.(۲۲) هم چنین آن بزرگوار، ربا را در میان این امت، ناپیدتر از حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه می داند.(۲۳)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش هشام بن حکم در زمینه علت تحریم ربا، چنین فرموده است: اگر ربا حلال بود، مردم، کار تجارت و به دست آوردن نیازهای خویش را رها می کردند. بنابراین، خداوند آن راحرام اعلام کرده تا مردمان از حرام خواری دست بکشند، به بازرگانی و خرید و وفروش ]و کسب و کار [ روی آورند و افزونی مال ]خویش[ را به یکدیگر قرض بدهند. (۲۴)

رباخواری در آموزه های دینی، کاری بسیار ناپسند و پلید، در حد زنا کردن با محارم در خانه خدا دانسته شده و تصریح گردیده که رباخواری که ربا را حلال بشمارد، در جنگ با خداست!

در سخنی از پیامبر والا صلی الله علیه وآله وسلم می خوانیم که: «ترسناک ترین چیزی که بعد از خودم بر امتم می ترسم، این هایند: درآمدهای ناروا، شهوت نهفته و رباخواری.»(۲۵)

اصولا حرام خواری پدیده شومی است که انسان را از خدا و والایی و معنا دور می کند و سبب سقوط وی در ژرفای پستی ها و پلیدی ها می شود.

پیام آور آخرین، آورنده دین مبین در اشارتی زیبا می فرماید: «عبادت کردن با وجود حرام خواری، مانند ساختن بنایی بر روی شن ]یا بر روی آب [ است.»(۲۶)

هم ایشان فروگذاشتن ]و دست کشیدن[ از یک لقمه حرام را نزد خداوند محبوب تر از خواندن دوهزار رکعت نماز مستحبی می داند.(۲۷)

امام محمد باقر علیه السلام تأکید می ورزند که هرگاه انسان مالی از حرام به دست آورد، نه حجی از او پذیرفته می شود، نه عمره ای و نه صله رحمی و حتی در ازدواج و زناشویی او تأثیر سوء می گذارد.(۲۸)

و سرانجام باید این نکته را نیز درنظر داشت که علی رغم تأکیدهای فراوان در زمینه کسب روزی و ضرورت آن، از زیاده روی و حرص ورزی در این مسئله هم باید پرهیز کرد. زیرا در اصل، روزی در دست خداست و آن چه برای آدمی مقرر شده باشد، بدون کم و کاست (و البته در سایه تلاش) به او خواهد رسید و با چاره اندیشی ها و به اصطلاح زرنگی کردن ها (بدون توجه به اصول و خواست خدا ) انسان به روزی افزون تری دست نمی یابد.

رسول خدا، حضرت محمد مصطفی درود هماره ما بر او باد رهنمود زیبایی در این زمینه دارد و می فرماید: «همانا جبرییل در دلم افکند که هیچ کس نمی میرد تا روزی اش را به طور کامل دریافت کند. پس، از خدا پروا کنید و در طلب روزی (میانه رو و معتدل) باشید و دیررسیدن روزی، شما را وادار نکند که آن را از راه غیرحلال بجویید؛ زیرا آن چه نزد خداست، جز به طاعت او به دست نمی آید.»(۲۹)

امام اول، امیرمؤمنان علی علیه السلام بزرگ ترین حسرت را در روز قیامت، حسرت خوردن کسی می داند که مالی را از راه گناه گردآورده باشد، آن گاه شخصی آن را از وی به ارث برده و با مصرف آن در راه خدا، وارد بهشت شود، در حالی که گردآورنده اصلی، گام در دوزخ نهد!(۳۰)

آن چه به گونه ای گذرا به آن اشارت رفت، تنها گوشه ای از مسائل، نکته ها و گفته ها در زمینه اصل بسیار مهم کسب روزی حلال و اهمیت و ضرورت نهادینه شدن آن بود و سخن در این باره بسی افزون تر از این است. با این همه امید می رود همین اشاره ها همه ما را به تلاش هرچه بیش تر برای به دست آوردن روزی حلال و پرهیز از حرام خواری و دست یابی به رضوان الهی وادارد.

در پایان نیز خوب است برای تأکید افزون تر و برانگیختن دقت بیش تر در زمینه موضوع این نوشتار ناتمام! به عنوان حسن ختام به نقل ماجرایی خواندنی و پندآموز بپردازیم:

علاء الدین یکی از پادشاهان، برای یکی از علمای معاصرش شیخ رکن الدین، آهویی هدیه فرستاد و گفت: حلال است، از آن بخور! زیرا با تیری که خودم ساخته ام و بر اسبی که از پدرم به ارث رسیده، این آهو را صید کرده ام.شیخ رکن الدین درپاسخ گفت:

استادی داشتم. یکی از شاهان برای او دو پرنده فرستاد و گفت از آن بخور که حلال است؛ زیرا با بازی که مال خودم هست این دو پرنده را گرفته ام. استادم درپاسخ گفت: سخن میان این دو پرنده نیست، بلکه سخن درباره غذای باز شکاری توست که آیا آن باز شکاری جوجه و مرغ کدام پیرزنی را خورده که قوت گرفته به حدی که صید شکار می کند؟

بنابر این، گرچه آهو را با اسب به ارث رسیده خودت صید کرده ای، ولی غذای اسب از کدام مظلومی است؟!

باید این را درنظرگرفت!

براین اساس، آن عالم پارسا، هدیه پادشاه یعنی آهو را نپذیرفت! (۳۱)

جواد نعیمی
پی نوشت:

منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، تلخیص سید حمید حسینی، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم: دارالحدیث، چاپ ششم، ۱۳۸۶، ص .۲۳۷ ۲ الحیاه ترجمه فارسی اثر محمدرضا، محمد و علی حکیمی، ترجمه احمد آرام، قم: دلیل ما، چاپ هشتم، ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۲۰۹ ۳تا ۸ همان ۹ داستان های بحارالانوار، ترجمه ، تنظیم محمود ناصری، تهران: آفرینه، ص ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۱۸ ۰۱و ۱۱و ۲۱ منتخب میزان الحکمه، ص ۲۳۷ ۳۱ گلچین صدوق، محمدحسین صفاخواه، تهران فیض کاشانی، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۰۶ ۴۱ همان، ص ۱۵۶ ۵۱و ۶۱ الحیاه ، ج ۳، ص ۸۰۲

 نظر دهید »

عوامل ارامش در دنیا و اخرت برای مومنان

13 مرداد 1392 توسط شجاعی

غفلت از یاد خداوند متعال و معنویت، انسان مدرن و صنعت زده این قرن را آماج تشویش و نگرانی و اضطراب قرار داده است و او می کوشد تا به هر قیمتی به بهشت موعود و آرامش خیال و آسایش روح برسد.

آرامش حالتی از حالت انسان است. به این معنا که امری مادی نیست، بلکه کیفیت نفسانی است که در انسان بروز و ظهور می کند. البته آرامش آثاری مادی در جسم و بدن از خود به جا می گذارد، ولی این بدان معنا نیست که امری مادی و یا کمی باشد.

آرامش؛ گمشده زندگی عصر ماشین و هیاهوی صنعت و تکنولوژی است. انسان حاضر علی رغم آنکه از جهت مادی توانسته است در سایه علم و تکنولوژی دستاوردهای فراوانی کسب نماید، اما از جهت روحی و روانی در نگرانی و پریشانی غوطه ور است.

نمی توان برای آرامش و ضد آن نگرانی و تشویش عددی را تعیین کرد ولی می توان درباره شدت و ضعف آن مانند هر امر کیفی و حالت روحی و روانی سخن گفت و بر پایه آثار و پیامدهای بیرونی بر شدت و ضعف آن حکم کرد.

در قرآن مجید چند چیز مایه آرامش شمرده است، از جمله:

الف – خانه های مسکونی مناسب چه در دنیا و چه در آخرت و می‌فرماید: «والله جعل لکم من بیوتکم مسکناً» (روم / ۲۱): خداوند برای شما منازلتان را محل آرامش شما قرار داد.

در قرآن برای آرامش، شماری از آثار بیان شده است که می توان از آن به آثاری یاد کرد که به طور مستقیم به این مسئله ارتباط پیدا می کند. از آن جمله مسئله ازدیاد ایمان می باشد که به عنوان آثار مستقیم انزال سکینه در قرآن از آن یاد شده است

ب – همسران یک دل و مناسب نیز از اسباب آرامش انسان است: «و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الی‌ها» (۲۰۴) از نشانه های خداوند این است که برای شما همسرانی خلق کرد تا در کنار آن‌ها آرامش یابید.

ج – شب نیز از عوامل آرامش انسان است چرا که انسان بعد از تلاش و کار روزانه، با فراگیر شدن شب دست از کار و تلاش کشیده و به استراحت می‌پردازد. «و جعل اللّیل مسکناً» (انعام / ۹۶) خداوند برای شما شب را وسیله آرامش قرار داد.

د- ایمان نیز سبب آرامش خاطر انسان است. چنانچه در قرآن می‌فرماید: «هو الّذی انزل السّکینه فی قلوب المۆمنین» (فتح / ۴) خداوند آرامش را در قلوب مۆمنین ایجاد می‌کند.

ه – دعای پیامبر در حق مۆمنان زکات ده نیز سبب آرامش و سکینه خاطر آنان می‌شود و می‌فرماید: «اِنّ صلاتک سکن لهم»

آثار و فواید آرامش

در قرآن برای آرامش، شماری از آثار بیان شده است که می توان از آن به آثاری یاد کرد که به طور مستقیم به این مسئله ارتباط پیدا می کند. از آن جمله مسئله ازدیاد ایمان (فتح آیه ۴) می باشد که به عنوان آثار مستقیم انزال سکینه در قرآن از آن یاد شده است.

اما آثاری چون اقرار به توحید (کهف آیه ۱۴)، حفظ اسرار (قصص آیه ۱۰)، رضایت از خدا (فجر آیه ۲۷ تا ۳۰)، رضایت خدا از انسان (همان)، عنایت خدا (همان) و مصونیت از خشم خدا (نحل آیه ۱۰۶) در حقیقت آثار مستقیم آرامش به شمار نمی آیند؛ زیرا به طور طبیعی کسی که از شخصیت سالم به تعبیر واصطلاح قرآنی برخوردار است، باید از این ویژگی ها و امتیازات برخوردار باشد.

به سخنی دیگر، همان گونه که آرامش، نشانه طبیعی انسان سالم به طور طبیعی و فطری است و حضور نگرانی در هر مرتبه ای از شدت و ضعف آن، امری غیرطبیعی قلمداد می شود، همچنین باید گفت که آرامش و آثاری که برخی برای آن بیان کرده اند، آثار انسان طبیعی و پابرجا بر فطرت است.

هر انسانی طبیعی و باقیمانده بر فطرت خود از آرامش برخوردار بوده و از مواهبی چون اقرار به توحید، حفظ اسرار و رضایت از خدا و خدا از او و مانند آن بهره مند می شود.

 نظر دهید »

اگر در نماز حضور قلب ندارید حتما بخوانید

13 مرداد 1392 توسط شجاعی

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند.

حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز باشد کسی که بیشتر ساعات عمر خود را در بیهوده کارى و لهو و لعب می گذراند نمی تواند در نماز حضور قلب پیدا کند زیرا به هر آنچه انسان مشغول باشد، قوه مخیّله (که کارش صورت سازى است) در نماز همان عمل را در نظرش جلوه می دهد و هر چه بخواهد حواس خود را جمع کند فورى موهومات و خیالات به سراغ او می آید و حواسش را متفرّق می گرداند اما کسى که در همه وقت همه اعمال وافکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همه کار تحصیل رضاى حق تعالى باشد، چنین کسى بخوبى می تواند بنا بر عادت، خود را از موهومات و خیالات فاسد حفظ نماید و حضور قلب پیدا کند آن وقت است که حالت خشوع و خضوع پیدا می نماید. ( تفسیر مخزن العرفان ج۹ ص۹)

مقصود از حضور قلب در نماز این است که هر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، اعم از افکار مربوط به دنیای خود یا دیگران باشد را از خود دور گرداند، اما افکاری که منافات با روح عبادت نداشته باشد خدشه ای به حضور قلب نمی زند، البته این یک مسئله شخصی است و هر فردی به خوبی درک می کند چه افکاری حضور قلب او را از بین می برد و باید از آنها خودداری کند و این را هم می دانیم که که حضور قلب درجاتی دارد و انسانی که از درجات بالای حضور برخورداراست، مطلقا از غیر خدا و امور خدایی چشم می پوشد.

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، اموری را بیان نموده اند که رعایت آنها می تواند مفید باشد. ( تفسیر نمونه ج ۱۴ص۲۰۵-۲۰۶)

اگر کسی فلسفه عبادت را نداند نصیبی از آن نمی برد و فلسفه عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.

و هر قدر انسان، توفیق پیدا کند که مشغله‏هاى مشوش و پراکنده را کم کند به حضور قلب در عبادات خود کمک کرده است.


بایداز اعمال ظلمت زا (گناه) پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد. لذا در روایات وارد شده است، تا آن جا که برایتان امکان دارد از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می یابد، «اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء»
امام صادق (علیه السلام) مى‏فرماید: پدرم امام باقر (علیه السلام) مى‏فرمود: هیچ چیز براى قلب زیانبارتر از گناه نیست، چه آنکه قلب با گناه مى‏آمیزد و با آن گلاویز مى‏شود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه مى‏سازد. ( الکافی ج : ۲ ص : ۲۶۸ )
یعنى قلب به حساب طبع اولى، ملکوتى و رو به خدا ست، ولى در اثر گناه چهره‏اش وارونه گشته، ناسوتى و شیطانى مى‏شود.
امام صادق (علیه السلام) مى‏فرماید:گناه انسان را از نماز شب محروم می ‏سازد ( لذّت مناجات با خدا را از او سلب مى‏کند) همانا تأثیر گناه از کارد برنده سریع‏تر است. ( الکافی ج : ۲ ص : ۲۷۲)



و در ادامه این مقاله، یک پرسش و دو پاسخ در مورد نماز را نیز مطرح می کنیم:
۱ـ بدست آوردن آن چنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد. یعنی نماز گزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو به رو می شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه ی کمالات بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الهی هدفمند است، و از افعال الهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صراط مُسْتَقیم] یعنی اطاعت از همه دستورات و قوانین الهی که مهم ترین و بارز ترین آنها، در قالب عبادت تجلی می یابد. ۲ـ توجه به کارهاى پراکنده و مختلف، معمولا مانع تمرکز حواس است. ۳ـ انتخاب محل و مکان نماز و سایر عبادات نیز در این امر، اثر دارد، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایى که ذهن انسان را به خود مشغول مى‏دارد مکروه است، و همچنین در برابر درهای باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئینه و عکس و مانند اینها، به همین دلیل معابد مسلمین هر قدر ساده‏تر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است چرا که به حضور قلب کمک مى‏کند. ۴ـ پرهیز از گناه نیز عامل مۆثرى است، زیرا گناه قلب را از خدا دور مى‏سازد، و از حضور قلب مى‏کاهد. ۵ـ آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن، عامل مۆثر دیگرى است. ۶ـ انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز کمک مۆثرى به این امر مى‏کند. ۷ـ از همه اینها گذشته، این کار مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پى‏گیرى دارد، بسیار مى‏شود که در آغاز انسان در تمام نماز یک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر پیدا مى‏کند، اما با ادامه این کار و پى‏گیرى و تداوم آن چنان قدرت نفس پیدا مى‏کند که مى‏تواند به هنگام نماز دریچه‏هاى فکر خود را بر غیر معبود، مطلقا ببندد.

سوال: در حال اختیار یا اضطرار، در چه رکعتی از نماز واجب می توان به نماز قضا عدول کرد؟

آیة الله خامنه ای (دام ظلّه):
در هر رکعتی که عدول از نماز ادا به نماز قضا امکان داشته باشد، مانع ندارد.
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم

آیة الله فاضل لنکرانی(ره):
در صورتی که نماز قضا حتمی باشد و در رکعتی باشد که از رکعات نماز قضا بیشتر نشده باشد.
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم

منابع:
استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم

 نظر دهید »

دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان وشرح ان

11 مرداد 1392 توسط شجاعی
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان + شرح دعا
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان: خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود كند و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بیازارد و… شرح دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان: در این دعا از خداوند خواستاریم که به…


دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان

اللهمّ إنّی أسْألُكَ فیه ما يُرْضیكَ وأعوذُ بِكَ ممّا یؤذیك وأسألُكَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَكَ ولا أعْصیكَ یا جَوادَ السّائلین.


خدایا من از تو میخواهم در آن آنچه تو را خوشنود كند و پناه مى برم بتو از آنچه تو را بیازارد واز تو خواهم توفیق در آن براى اینكه فرمانت برم ونافرمانى تو ننمایم اى بخشنده سائلان.

توفیق طاعت
شرح دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
اللهم انی اسئلک فیه مایرضیک و اعوذ بک ممایوذیک و اسئلک التوفیق فیه لان اطیعک و لا اعصیک یا جواد السائلین
خدایا در این روز آنچه را که رضای تو در آن است از تو درخواست می کنم و به تو پناه می برم از آنچه که تو را ناپسند است و از تو توفیق می خواهم که در این روز همه را به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانی نکنم ای جود و عطابخش سئوال کنندگان
اللهم انی اسئلک فیه ما یرضیک خدایا در این روز آنچه را که رضای تو در آن است از تو درخواست می کنم

منظور از ما یرضیک چه می باشد؟
در این دعا از خداوند خواستاریم که به ما توفیق دهد آنچه را که رضایت او در آن است انجام دهیم، حال می خواهیم بدانیم که رضایت خداوند در چه چیزی می باشد؟ و چه چیزهایی موجب رضایت پروردگار عالمیان می گردد؟ که باید در جواب بگوییم هر عملی را که خداوند انسانها را به انجام آن امر فرموده است: موجبات رضایت خداوند از بندگان است که اگر بنده ای به آن دستورات عمل نماید رضایت خداوند را برای خود واجب نموده و اگر نافرمانی از آن دستورات نماید خشم و غضب الهی را بر خود واجب نموده است.

به عنوان مثال: انفاق کردن، اقامه نماز، پرداخت زکاتموجبات رضایت الهی از بندگان و دروغ و تهمت و غیبت، موجبات خشم وغضب پروردگار عالمیان می باشد که ما در این روز از خداوند خواستاریم ما را جزو کسانی قرار دهد که به دنبال جلب رضایت او باشیم نه خشم و غضب او که همانا خداوند سخت عذاب است ان الله شدید العقاب”…)
واعوذبک مما یوذیک و به تو پناه می بریم از آنچه که ترا ناپسند است

منظور از مما یوذیک چه می باشد؟
در اینجا منظور از مما یوذیک “آنچه که ترا ناپسند است” انجام اعمالی است که خداوند انسان را از انجام آن اعمال منع نموده است. مثل: دروغ، غیبت، تهمت، فحش که هنگامی که انسانی یکی از این اعمال را انجام دهد موجبات عذاب و عقوبت الهی را فراهم می سازد. به عنوان مثال: امام موسی بن جعفر علیه السلام در حدیثی فرمودند: ان الله حرم الجنه علی کل بذی قلیل العیاء لایبالی ما قال و ما قیل فیه یعنی خداوند بهشت را حرام نموده بر کسانی که دارای زبانی فحاش اند و حیای آنها کم است، باک ندارند از اینکه خودشان چه می گویند و باک ندارند که درباره آنان چه گفته می شود که این نمونه ای از اعمالی است که در پیشگاه خداوند زشت و ناپسند است و انجام آن باعث عقوبت الهی می گردد، که ما نیز در این روز به خداوند پناه می بریم تا ما را از تمامی اعمالی که موجبات خشم وغضبش را فراهم می کند دور سازد…

و اسئلک التوفیق فیه الان اطیعک و لااعصیک یا جواد السائلین و از تو توفیق می خواهم که در این روز به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانی نکنم ای جود و عطابخش سئوال کنندگان

سرانجام اطاعت یا نافرمانی خدا

هر بنده ای برای آنکه به هدایت و رستگاری دست یابد لازمه آن این است که اطاعت خداوند و رسولش را نماید، چرا که رسول، فرستاده خداوند است که دستورات خدا را برای مردم بیان می دارد. اگر کسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اطاعت نکند یقینا خدا را اطاعت نکرده و کسی که خدا را اطاعت نکند از پیروان شیطان گشته و کافر تلقی می گردد به طوری که خداوند عزوجل در قرآن کریم می فرماید: “قل اطیعوالله و الرسول فان تولوا فان الله لا یحب الکافرین یعنی بگو اطاعت خداوند و رسولش را کنید پس اگر روی برگردانید به درستی که خداوند کافران را دوست ندارد پس کسانی که نافرمانی خداوند و رسولش را می کنند جزو کافرانند و از رحمت خداوند به دور می باشند و خداوند آنان را هدایت نمی کند چنانچه در قرآن می فرماید: والله لایهدی القوم الکافرین یعنی و خداوند قوم کافر را هدایت نمی کند پس ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم که به ما توفیق دهد تا از دستوراتش پیروی نموده و هیچ گاه نافرمانی او را ننماییم. ان شاءالله که تابع باشیم.

 نظر دهید »

فلسطین قطعا ازاد خواهد شد و به مردم برخواهد گشت

10 مرداد 1392 توسط شجاعی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: فلسطین قطعا آزاد خواهد شد و به مردم برخواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد. در اینها هیچ تردیدی نیست اما بدنامی آمریکا و بدنامی غرب برطرف نخواهد شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی اظهارداشتند: مساله‌ غزه مساله‌ یک تکه سرزمین نیست؛ مساله‌ فلسطین فقط مساله‌ جغرافیا نیست؛ بلکه مساله‌ بشریت و انسانیت است.

امروز مساله‌ فلسطین شاخص میان پایبندی به اصول انسانی و ضدیت با اصول انسانی است و مساله این قدر اهمیت دارد. آمریکا هم مطمئنا از این معامله زیان خواهد دید.

این مسائل تاریخی، ده سال و بیست سال و سی سال در تحولات تاریخی مثل یک لحظه است؛ به ‌زودی خواهد گذشت. قطعا تاریخ آمریکا و آینده آمریکا مغلوب این حرکتی خواهد شد که در این پنجاه شصت سال اخیر آمریکایی‌ها در رابطه‌ با مساله‌ فلسطین انجام دادند.مساله‌ فلسطین مایه‌ بدنامی آمریکا در طول قرن های متمادی در آینده خواهد بود.

فلسطین آزاد خواهد شد؛ در این هیچ شبهه‌ای نداشته باشید. فلسطین قطعا آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدی نیست؛ اما بدنامی آمریکا و بدنامی غرب برطرف نخواهد شد. اینها همچنان بدنام خواهند بود.

شکی نیست که بر اساس حقایقی که خدای متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه‌ جدید شکل خواهد گرفت. این خاورمیانه، خاورمیانه‌ اسلام خواهد بود؛ کما اینکه مساله‌ فلسطین یک مساله‌ اسلامی است. همه‌ ملت ها در مقابل فلسطین مسوول هستند.

همه‌ دولت ها درمقابل فلسطین مسوول هستند؛چه دولت های مسلمان، چه دولت های غیر مسلمان. هر دولتی که ادعای طرفداری از انسانیت را دارد، مسوول است؛ ولی وظیفه‌ مسلمان ها وظیفه‌ سنگین‌تری است.

دولت های اسلامی موظفند و باید به این وظیفه عمل کنند و هر دولتی که به وظیفه‌ خود در قضیه‌ فلسطین عمل نکند، لطمه‌ آن را خواهد دید؛ چون ملتها بیدار شده اند و از دولت ها مطالبه می کنند و دولت ها مجبورند نسبت به این قضیه تن بدهند و تسلیم بشوند.

(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیه همایش غزه‌ 8 اسفند 1388)

قدس قلب تپنده امت اسلامی است

شماری از روحانیان شیعه، سنی و دروزی سوریه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا در دمشق به مناسبت در آستانه فرا رسیدن روز جهانی قدس، دیدگاه و نقطه نظرات خود را درباره این روز بیان کردند.

قدس قلب تپنده امت اسلامی است“سید عبدالله نظام” روحانی شیعه و رییس جمعیت “محسنیه” گفت: روز قدس که حضرت امام خمینی (ره) آن را در آخرین جمعه ماه رمضان اعلام کردند، یادآور مساله فلسطین و قدس است. وی افزود: این روزی خاص است که باید آن را مورد توجه قرار داد و آن را نمادی برای وحدت کلمه میان مسلمانان برای آزادی قدس دانست.

نظام شرکت در راهپیمایی روز جهانی قدس را ضربه ای به صهیونیست ها و نشانگر زنده بودن ملت فلسطین برای گرفتن حقوق خود از صهیونیست های اشغالگر برشمرد. شیخ “نبیل حلباوی ” روحانی شیعه و پژوهشگر اسلامی نیز در این ارتباط گفت: روز جهانی قدس، سمبل دفاع از مقدسات اسلامی است. این روز از سوی بنده صالح خداوند که همان امام خمینی (ره) است، اعلام شد و روز مقابله مسلمانان با مستکبران و صهیونیست ها است.

وی افزود: این روز مطرح شد تا مساله فلسطین در قلب و دل همه مسلمانان زنده باشد و فراموش نشود. حلباوی با تاکید بر وحدت کلمه میان مسلمانان، ابراز امیدواری کرد که اتحاد ایران اسلامی، سوریه و حزب الله برای نابودی دشمن صهیونیستی و آزادسازی فلسطین در سایه لطف الهی استمرار یابد.

شیخ “عبدالسلام راجح ” روحانی اهل سنت و نماینده مجلس سوریه نیز گفت: این روز از آن جهت اهمیت دارد که به نام روز جهانی قدس است و در دل همه ما جای دارد و دارای قداست و احترام خاصی می باشد. وی افزود: قدس از نظر ما از هر مذهب، قلب جهان اسلام است لذا باید سمبلی برای وحدت اسلامی در برابر صهیونیست ها باشد.
شیخ ” کمیل نصر ” روحانی دروزی گفت: قدس سملبی مقدس و دارای جایگاهی والا در قلب مسلمانان و مسیحیان از دیرباز تا کنون است.

وی با اشاره به دیدگاه مشترک این دو دین آسمانی نسبت به قدس و فلسطین، افزود: غرب از مسیحیت واقعی به دور است چرا که اگر دارای مسیحیت واقعی بود باید از قدس دفاع می کرد. نصر با انتقاد از چند دستگی عربی در قبال مساله قدس، این چند دستگی، دوری از قرآن و تفرقه را عامل مشکلات کنونی به ویژه در فلسطین و عراق دانست که در آن بر اثر توطئه صهیونیستی – آمریکایی تاکنون بسیاری از مردم کشته شده اند.

به گفته این روحانی سوری، دشمنان می خواهند امت اسلامی را تضعیف کنند لذا باید روز جهانی قدس را به عنوان سمبل وحدت پاس داشت. آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی امام خمینی (ره ) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز قدس نامگذار شده است.

در این روز در شمار زیادی از کشورهای جهان، مردم با برگزاری برنامه هایی نظیر راهپیمایی ، همایش و نظایر آن خشم و انزجار خود را از اشغال قدس توسط رژیم صهیونیستی و ادامه آن و همچنین نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان اعلام می کنند.

پیام روز قدس خطاب به دیکتاتورهای حامی رژیم صهیونیستی است

رئیس ستاد مرکزی انتفاضه و قدس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به تحولات اخیر کشورهای اسلامی و سرنگونی دیکتاتورهای حامی رژیم صهیونیستی در منطقه گفت: مهمترین پیام راهپیمایی روز قدس ، دست برداشتن استعمارگران از حمایت حاکمان سرسپرده در منطقه و هشدار به سران کشورهای حامی رژیم صهیونیستی است.

پیام روز قدس خطاب به دیکتاتورهای حامی رژیم صهیونیستی استبه گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، در آستانه فرارسیدن روز جهانی قدس، ” رمضان شریف ” روز سه شنبه در نشست خبری با رسانه ها ضمن تاکید بر ابتکار معجزه‏گونه امام خمینی( ره ) در نامگذاری جمعه آخر ماه مبارک رمضان به نام” روز جهانی قدس” اظهار داشت: امام خمینی ( ره) با بصیرت و دور‏اندیشی سیاسی و داشتن چشم‏انداز قوی از آینده ، آرمانهای انقلاب اسلامی را زنده و هویدا نمود.

در همین راستا دنیای امروز پس از 32 سال از اعلام روز جهانی قدس شاهد است که چگونه حکومت‏ ظالمی که در تخیلات خود سفره ظلمش را از نیل تا فرات بسط داده بود، هنگامی که با عزم و مقاومت میلیون‏‏ها مسلمان روبرو شد ، در بهت و ناباوری دیوار حائلی دور خود کشیده و آرایشی منفعلانه را از خود نشان داده است.

وی تصریح کرد: تلاشی که مردم مظلوم و مقاوم فلسطین و ملتهای آزادیخواه جهان انجام می‏دهند روزی حامیان رژیم جعلی صهیونیست را متوجه این نکته خواهند نمود که ظلم باقی نخواهد ماند و این مقاومت می‏تواند، این غده سرطانی را از جغرافیای منطقه محو نماید.

رئیس ستاد انتفاضه و قدس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به موج بیداری اسلامی و انقلاب‏های مردمی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و حذف دیکتاتورها و حاکمان وابسته و مستبد از برخی کشورهای عربی – اسلامی خاطر نشان کرد: روز جهانی قدس ، فرصت مناسبی است تا فریاد حق‏طلبانه تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین و اردن را به گوش تمام جهانیان برساند و نشان دهد که ابتکار امام خمینی(ره) چگونه فراتر از زمان و مکان به خروش درآمده و آن را به ظرفیتی دائمی و جهانی برای مبارزه با صهیونیسم تبدیل کرده است.

وی افزود: تحولات اخیر، نظام صف‏بندی سیاسی علیه اسرائیل را دگرگون ساخته است و حتی آمریکا ،بزرگ‏ترین حامی رژیم صهیونیستی را وادار نموده تا بر بازگشت اشغالگران به مرزهای 1967 تاکید کند . این عقب‏نشینی، اثبات می‏کند که این رژیم با از دست دادن عقبه استراتژیکی خود باید منتظر ضربه‏ نهایی بر پیکر نحیف خود باشد.

وی درباره برنامه‏هایی که برای هرچه با شکوه تر برگزار شدن راهپیمایی روز قدس در نظر گرفته شده است ، گفت: این مراسم در تهران از ساعت 10.30 صبح جمعه چهارم شهریور آغاز خواهد شد. سخنران مراسم روز قدس، رئیس جمهوری و خطیب نماز جمعه آیت الله احمد خاتمی می‏باشد.

رمضان شریف با اشاره به اینکه در این مراسم برنامه‏های متنوعی در نظر گرفته‏شده است افزود: نمایش تصاویری از راهپیمایی‏های سال‏های پیشین برای عموم از جمله این برنامه‏هاست.

رئیس ستاد مرکزی قدس و انتفاضه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در پایان با اعلام مسیرهای هفت‏گانه راهپیمایی روز جهانی قدس در تهران و دعوت از اقشار مختلف ملت بصیر و ولایتمدار ایران اسلامی گفت: مردم همیشه در صحنه ایران ، مصمم‏تر از گذشته آرمانهای امام راحل و مقام معظم رهبری را در حوزه راهبردی جهان اسلام دنبال خواهند کرد و دشمنان ملت ما در روز قدس خواهند دید که برد نفوذی و معنوی انقلاب اسلامی فراتر از موشک‏های مرگبار، چگونه با گذر از جغرافیای منطقه و اروپا، قلب دشمنان را نشانه گرفته است.

فلسطین، قلب جغرافیایی جهان اسلام است

هر حاکمیتی غیر از حاکمیت فلسطین و حاکمیت مسلمانان بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: اسرائیل باید محو بشود….

مهمترین مسئله امروز مسئله فلسطین است که در نیم قرن اخیر همواره مهمترین مسئله جهان اسلام و شاید مهمترین مسئله بشریت بوده است، اینجا سخن از محنت و آوارگی و مظلومیت یک ملت است، سخن از غصب یک کشور است، سخن از ایجاد غده ای سرطانی در قلب کشورهای اسلامی… است، سخن از ظلم مستمری است که اکنون دو نسل پی درپی از ملت فلسطین را فرا گرفته است. خیانت دولت هایى که با رژیم غاصب ساختند و فلسطینی ها را قربانى کردند، نباید از یاد برد و فراموش بشود. این یک قضیه کوچکى نیست، بیش از چهل سال است که ملت اسلام نام فلسطین را مى آورد.

فلسطین قلب جغرافیایی جهان اسلام است

سرزمین فلسطین قلب جغرافیایی جهان اسلام است و دنیای استکباری قصد دارد تا از آنجا اسلام را بکوبد ملت های مسلمان را تحت فشار قرار دهد و از حرکت های اسلامی ممانعت کند. رژیم صهیونیستی قائم مقام حضور استکبار و تأمین کننده منافع آمریکا در این نقطه از جهان اسلام است و تبلیغات دروغین و خباثت آمیز آنها قادر به فریب ملت ها نخواهد بود.

فلسطین متعلق به فلسطینى هاست‏

آن کسانى که براى فلسطین دل مى‏سوزانند، براى صدها هزار و میلیون ها انسانِ از حقوق انسانى محروم شده دل مى‏سوزانند. کسانى که با حضور دولت غاصب صهیونیستى در وطن فلسطینى مخالفت مى‏کنند، براى بشریت، براى مادران داغدیده و براى جوانان مؤمن دل مى‏سوزانند؛ براى انسانهایى دل مى‏سوزانند که حرفشان این است که خانه‏ى ما را به خود ما بدهید، وطن ما را از ما نگیرید، در داخل خانه‏ى ما این‏قدر به ما ظلم نکنید. آیا این حرف، خلاف است؟ آیا این حرف، زورگویى و خشونت است؟ آیا اگر کسى در این دنیا براى احیاى حق ملیت خود مبارزه کند، مبارزه‏ غیرعادلانه‏ اى انجام داده است؟ ما از کسانى که امروز مى‏گویند مى‏خواهیم در قضیه‏ فلسطین راه حل عادلانه پیدا کنیم، سؤال مى‏کنیم که این راه‏حل عادلانه چیست؟ فلسطین متعلق به کیست؟ جز اینکه متعلق به فلسطینى است؟

آمریکا و حذف فلسطین

دستگاه های آمریکا و رئیس جمهور آمریکا، تلاش خودشان را گذاشته اند که مسئله فلسطین را از صورت مسائل دنیای اسلام و خاورمیانه به کلی حذف کنند و اصلاً مسئله ای به نام فلسطین و آرمان فلسطین و نهضت فلسطین دیگر باقی نماند و این یکی از اهداف بسیار مهم آنهاست.

هرجا که مبارزه ای با صهیونیست ها و اشغالگران و آدم کشان هست، می خواهند آن را حذف کنند. حالا چنانچه آن را از روی کاغذ حذف کنند، مگر ممکن است انگیزه دفاع از کشور فلسطین و هویت فلسطینی از دل فلسطینی ها برود؟… مگر تا حالا که جوانان مسلمان در انتفاضه فلسطین یا در کشور لبنان به خاطر خدا، به خاطر مسئولیت الهی دفاع از سرزمین اسلامی، جان خودشان را به خطر می انداختند، به خاطر منشور فلسطین این کارها را می کرده اند که حالا اگر شما منشور به اصطلاح ملی فلسطین را دستکاری کردید، آنها دست بردارند؟

راه‏حل روشن مسئله‏ فلسطین‏

راه‏حل مسئله فلسطین، راه‏حل روشنى است. کسانى که گول این مطلب را مى‏خورند که بروند با دشمن یعنى با عامل غصب، مذاکره کنند، خودشان را فریب مى‏دهند. آنها مى‏خواهند ملت ها را فریب بدهند؛ اما ملت ها فریب نمى‏خورند.

راه حل مسئله فلسطین این نیست که بروند با اسرائیل غاصب فلسطین بنشینند حرف بزنند. آنها که در این منطقه صلح مى‏خواهند، اگر خانه‏ فلسطینی ها را به خودشان برگردانند، صلح ایجاد خواهد شد.

چرا شما افرادى را با ملیت هاى مختلف روسى، انگلیسى، امریکایى، آفریقایى، آسیایى، از هند و از مناطق دیگر دنیا در این‏جا جمع کرده‏اید، تا مردمى را از خانه‏ خودشان بیرون کنید؟ اگر شما صلح مى‏خواهید، صلح به این است که افرادى که متعلق به کشورهاى دیگرند، به خانه‏هاى خودشان برگردند و فلسطین را به فلسطینی ها بدهند. فلسطین متعلق به فلسطینی هاست. اگر مردم سرزمین فلسطین در داخل فلسطین یعنى در همه‏ فلسطین، بدون تجزیه، دولتى تشکیل بدهند، صلح خواهد شد.

اگر شما راست مى‏گویید، و اگر توطئه‏ اى علیه ملت فلسطین و ملت هاى اسلامى و علیه اسلام در نظر ندارید، راه حل این است. اما اگر نخواهید این راه حل را عمل کنید، اردوگاه استکبار بداند که با این نشست‏ و برخاست هایى که ترتیب مى‏دهند و با این تصمیم‏گیری ها، مسئله فلسطین حل نخواهد شد؛ مبارزات فلسطین خاموش نخواهد شد، و نباید بشود.

حمایت از فلسطین وظیفه‏ ماست‏

ملت ایران آماده است. ما در حد توان و قدرتمان آماده هستیم، تا این تکلیف را انجام بدهیم؛ دشمنى استکبار را هم تحمل مى‏کنیم. ما را به خاطر حمایت از فلسطین و از انتفاضه‏ فلسطین و از قیام مردم فلسطین تهدید نکنند؛ این حمایت وظیفه‏ ماست؛ ما این را انجام مى‏دهیم و از هیچ تهدیدى هم نمى‏هراسیم. از بعد از انقلاب، بلافاصله ما در معرض تهدیدهاى استکبار بودیم و به فضل پروردگار و به حول و قوه الهى، استکبار نتوانسته است کارى بکند. ما باز هم تکلیفمان را انجام خواهیم داد.

پیام روز قدس

هریک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه مسلمانان است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: اسرائیل بایستی محو بشود. … بحث، بحث یهودی ستیزی نیست؛ مسئله، مسئله غصب خانه مسلمانان است.

روز جهانی قدس نشانه مظلومیت فلسطین و تقلبی بودن اسرائیل است

دفتر تحکیم وحدت فارس و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز با صدور بیانیه‌ای، دانشگاهیان ایران اسلامی را به حضور پرشور در راهپیمایی روز جهانی قدس دعوت کردند.

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، دفتر تحکیم وحدت فارس و انجمن اسلامی دانشجویان  دانشگاه علوم‌پزشکی شیراز به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی قدس بیانیه‌ای صادر کردند که متن کامل ان به شرح ذیل است:

هر ساله آخرین جمعه ماه مبارک رمضان یادآور ابتکار ماندگار و متفاوت خمینی کبیر(ره) است اما هر چه از عمر پر برکت انقلاب شکوهمند اسلامی ایران می‌گذرد، روز جهانی قدس با عظمت‌تر و تأثیرگذارتر به خصوص در سطح جهانی برگزار می‌شود. از طرفی حقانیت و مظلومیت مردم فلسطین نمایان‌تر شده و از سویی دیگر قساوت قلب، دروغ‌گویی، غاصب بودن و روحیه غیر انسانی رژیم تقلبی اسرائیل آشکارتر می‌شود و صد البته که در این حین حجاب و پرده دورویی و متزورانه مدعیان دروغین دموکراسی و حقوق بشر که ندای آزادی‌خواهی و احترام به حقوق ملت‌هایشان گوش فلک را کر کرده است یعنی آمریکا و متحدان اروپاییش، کنار رفته و ماهیت وقیح، ریاکارانه، مادی گرایانه و شیطان‌صفتشان را برای همه ملت‌ها بیش از گذشته هویدا کرده‌اند.

آنچه روز قدس امسال را از سال‌های گذشته متمایز می‌کند، بی‌تردید موج فراگیر بیداری اسلامی در منطقه و موج آزادی‌خواهی، ظلم‌ستیزی و استکبار ستیزی در جهان است. هر روز خبرهای خوشی از تضعیف و سقوط دیکتاتورها می‌شنویم که اگر نبود حقیقت اسلام ناب محمدی(ص) و مقاومت و ایستادگی ملت شریف و مسلمان ایران بر روی این باورها و آموزه‌های اسلام ناب که با رهنمودهای امام راحلمان و فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب تبیین شده است، چنین خودباوری مکتبی و ملی را هرگز شاهد نبودیم.

هرچند در روزهای اخیر رژیم غیرقانونی و سفاک صهیونیستی با برخی جنایات و حملات پراکنده و غیرهدفمند به زعم خیال باطل خود تلاش می‌کند مانور قدرت پوشالی بدهد و به اصطلاح خودی نشان دهد تا بگوید من هنوز هستم اما چه بودنی!؟ دست و پا زدن در مرداب زوال و نابودی آخرین سرخوشی‌های کاذب این رژیم پلید است. اما واقعیت غیرقابل انکار آن است که صدای شکستن استخوان‌های از قبل ترک خورده این رژیم نامبارک و منحوس به همراه دیگر دیکتاتور و ظالمان جهان به گوش همه ملت‌های آزاده می رسد.

واقعیت دیگر این است که رسانه‌های مزدور و حلقه به گوش سیاست‌های امپریالیستی و صهیونیستی که تا بیش از این سعی می‌کردند با سانسور و یا با استفاده از هر ترفند و فریب رسانه‌ای حقیقت و ماهیت‌ این رژیم‌های پلید و ظالم را قلب واقعیت اعلام کنند نیز حتی برای حفظ حداقل ژست روشن‌گری و آزاداندیشی و تتمه آبروی خود و جلب حداقل اعتماد افکار عمومی مجبور شدند تا بخشی از این جنایت‌ها و ظلم‌ها و نادیده گرفتن حقوق مسلم ملت ها را پوشش خبری دهند.

امروز که پرچم اسلام‌خواهی و آزادی‌خواهی ملت ایران به دست امام خامنه ای عزیز به عنوان پیشگام‌ترین و استوارترین و مصمم‌ترین خط مقدم جبهه مبارزه تمام حق در برابر تمام کفر تبدیل شده است، می‌طلبد که هوشیارتر و آگاهانه‌تر وظیفه ذاتی مسلمان بودنمان را بیشتر بشناسیم و بهتر قدر بدانیم و ایمان داریم که وعده خداوند متعال برای پیروزی نهایی حق تحقق یافتنی است.

در پایان اعلام می‌کنیم که ملت همیشه در صحنه و ولایت‌پذیر ایران اسلامی علاوه بر حضور گسترده و باشکوه خود در روز جهانی قدس و اعلان این مطالبه مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان برای پایان‌بخشی به ظلم و جنایت و زیر پا گذاشتن حقوق ملت‌ها به این امر مقتدای خویش رهبر معظم انقلاب جهت کمک به مردم مظلوم قحطی‌زده سومالی که وظیفه اسلامی و انسانی هر مسلمانی است لبیک گفته و امید است در روز جهانی قدس این فریضه نیز موجب اتحاد بیش از پیش مسلمانان جهان واقع شود.

 نظر دهید »

دعای روز بیست و دوم ماه رمضان

09 مرداد 1392 توسط شجاعی

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ، وَاَنْزِلْ عَلَىَّ فیهِ

خدایا باز کن برویم در این ماه درهاى فضلت را و برکاتت را در آن بر من نازل

بَرَکاتِکَ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ، وَاَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ

فرما و موفقم دار در آن به موجبات خشنودیت و مسکنم ده در آن وسطهاى

جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ

بهشتت اى اجابت کننده دعاى درماندگان

 نظر دهید »

دعای روز نوزدهم ماه رمضان

06 مرداد 1392 توسط شجاعی


در این روز توفیق درک برکات ماه رمضان را از یگانه خالق خویش مسئلت می‌کنیم تا راه خویش را به سوی خوبی‌های این ماه پیدا کنیم، چرا که او بهترین راهنما به سوی حق آشکار است.

خبرگزاری فارس: دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان + صوت



 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ

وسَهّلْ سَبیلی الى خَیْراتِهِ

ولا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ

یا هادیاً الى الحَقّ المُبین

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدایا در این روز بهره مرا از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان افزون کن

و راهم را به سوی خیرها و خوبی‌هایش هموار ساز

و مرا از درک نیکی‌های آن محروم نکن

ای راهنما به سوى حـق آشکار

 

 نظر دهید »

فضیلت شب قدر به بیان حضرت علامه طهرانی رضوان الله علیه

05 مرداد 1392 توسط شجاعی


 

 

فضيلت شب قدر

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين و لعنة الله علي أعدائهم أجمعين

بنابر آنچه از اخبار و احاديث معصومين عليهم السلام استفاده مي شود اعتبار و اهميت و شاخصۀ ماه مبارك رمضان در وجود شب قدر است و اين شب است كه ماه رمضان را از ساير ماهها متمايز و جدا گردانيده است.

ماه رمضان يكي از مهمترين منّتهاي الهي است كه در طول سال به بندگانش عطاء فرموده است زيرا در موقعيّت و شرائط روزه است كه بنده با قطع تعلّقات حيواني بر شدت اتّصال خود با پروردگار مي افزايد و اين موقعيّت در ساير زمانها كمتر نصيب خواهد شد و لذا بزرگان از اهل معرفت تمامي سه ماه رجب و شعبان و رمضان را به روزه مي گذراندند ، چنانچه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اين مطلب نقل شده است.

آمادگي انسان و استعداد براي جذب نفحات قدسيه الهي در اين شرائط حاصل مي شود. چنانچه پرهيز از گناه و انحراف از رضاي الهي و تجرّد نفس از شهوات و غفلتها در هنگام گرسنگي و موسم روزه كاملاً مشهود و ملموس است.

سالكين راه خدا بايد اين سه ماه خصوصاً ماه مبارك رمضان را قدر بدانند و بر هر چه بيشتر مراقبه در رفتار و گفتار و پندار تأكيد ورزند كه مراقبۀ بيشتر موجب تجرّد نفس و در نتيجه قرب بيشتر و استفاضه از انوار بهاء الهي خواهد بود.

بزرگان طريق در توصيه به شاگردان خود حتي آنان را از فكر خلاف رضاي الهي بر حذر مي داشتند و آنرا موجب كدورت نفس و محروميّت از استجلاب فيوضات خاصّه بر مي شمردند.

صحبتهاي زايد و بي محتوا ، انباشتن ذهن از اخبار و تصاوير، پرخوري در هنگام سحر و افطار ،رفت و آمد با اهل دنيا و شب نشينيهاي تلف كننده فرصتها و وقت ،مشاجره بر سر امور عبث و لغو ،پرداختن به عيوب ديگران و غفلت از عيوب خويش ، عدم رعايت در مسائل اجتماعي و داد و ستدهاي روز مره ، شركت در مجالس و هيأتهائي كه بيشتر به جنبۀ تفاخر و اهواء نفساني مي پردارند و با سر و صدا و شلوغي و ازدحام و تبليغ ها و جار و جنجالها و اعلانها در وسايل ارتباط جمعي در صدد رونق بخشيدن به مجلس و محفل خويشند ، تماماً انسان را از ادراك فيض و نفحات اين ماه عظيم و فرصت استثنايي و غير قابل جبران محروم خواهد ساخت.

اهميّت رعايت اين مراقبه سترگ در ظهور و تجّلي شب قدر براي انسان روشن مي شود، شبي كه مقدّرات يك سال انسان را رقم مي زند و سرنوشت يك سال آينده درآن شب گرفته خواهد شد.

و لذا هر چه انسان دراين مدت از ماه مبارك رمضان در صدد تصفيه باطن و تزكيه نفس برآيد كم كار كرده است. در شب قدر به ميزان اتصال هر شخص با وليّ كامل كه حضرت بقية الله ارواحنا فداه مي باشد تقدير او رقم مي خورد وكيفيت ارتباط انسان با نفس حضرت وليّ عصر (عليه السلام) نقش تعيين كننده اي در سرنوشت سال آينده او دارد و به هر اندازه كه اين اتصال خالص تر و بي غلّ وغش تر و بي شائبه تر و صاف و پاكيزه تر باشد به همان ميزان نسبت توفيق سعادت ايّام و روزگار او تغيير خواهد كرد.

اولياي الهي كه نفسشات متّحد با آن بزرگوار است و هميشه با او معيّت و وحدت دارند در تقدير شب قدر تجلّي ولايت كليه و فناء در نفس ملكوتي آن حضرت برايشان تقدير مي شود، وساير افراد حسب معرفت و ادراكشان به ساحت مقدس آنحضرت در مراتب مختلف و درجات گوناگون قرار مي گيرند.

و لذا در شب قدر انسان بايد حساب خود را با خداي خود و واسطۀ فيض در عالم وجود پاك و تصفيه كند و ببينيد كه واقعا چه جايگاهي در نزد خداي متعال و آن حضرت براي خود مهيّا نموده است.

قرب به ساحت ولايت صرفاً با رفتن به اين طرف و آنطرف و شركت در مجالس و فرياد به تعجيل ظهور و داد و بيداد حاصل نمي شود. قرب به آن بزرگوار بر اساس فهم و معرفت و درايت است و بايد بيشتر به اين مسئله انديشيد و تصميم جدّي در اين مسئله و نكته حياتي گرفت.

مرحوم علامه طهراني قدس الله نفسه الزكيه كه قطعاً و يقيناً از مصاديق اولياء و عرفاي الهي بودند كه نفس قدسي شان با روح و جان و سرّ و قلب ولي إمكان عجل الله فرجه الشريف معيّت و اتحاد و وحدت داشت ، پيوسته شاگردان و تلامذه خود را به ادراك هر چه بيشتر شب قدر و رعايت مراقبۀ بيشتر و توسّل به قطب عالم إمكان در شب قدر توجيه مي نمودند و آنرا رمز توفيق در جلب نفحات و فيوضات الهي در سال آينده مي دانستند.

اينك سخنراني ايشان در شب قدرِ يكي از سالهاي آخر اقامت ايشان در مسجد قائم بنظر اعزّه و احبّه مي رسد ، باشد كه از نفحات انفاس قدسيه اولياي الهي توفيق حق رفيق طريق گردد وگوشۀ چشمي به مواليان و شيعيان مولي امير ألمؤمنين عليه السلام بنمايند.

آنانكه خاك را بنظر كيميا كنند آيا شود كه گوشۀ چشمي بما كنند

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

باریء الخلائق اجمعین، باعث الانبیاء والمرسلین والصلوة والسّلام علی اشرف السّفراء المكرّمين ، افضل الانبیاء والمرسلین حبیب إله العالمین ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من آلان الی یوم الدین

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحمن الرَّحِيمِ‏

)إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ*وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ*لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرْ مِّنْ أَلْفِ شهَرٍ*تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كلُ‏ أَمْرٍ*سَلَامٌ هِىَ حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ(

در روایات داریم کسی که سوره قدر را بلند بخواند مانند کسی است که شمشیر بدست گرفته و در راه خدا جهاد می کند، و اگر سوره قدر (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ) را آهسته بخواند مانند کسی است که در خون خود در راه خدا شهید شده است، کنایه از اینکه سوره قدر بلند خواندن و آهسته خواندش در دو حال دارای فضیلت است.

)إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، )إِنَّا أَنزَلْنَاهُ( ، ضمیر (ه) به قرآن بر می گردد، چون روشن است، مرجعش معلوم است، ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، البته تمام قرآن در شب قدر بر قلب مبارک پیغمبر نازل شده و بعد به تدریج مبوَّباً و مفصلاً در مدت 23 سال تدریجاً نازل شده است آن قرآنی که در شب قدر نازل شده، آن قرآنی است که از مقام حقیقت قدس بر قلب پیغمبر نازل شده است و آن قرآنی که تدریجاً نازل شده است، آن قرآنی است که از قلب پیغمبر به مقام عالم صورت که او را ملکوت اسفل میگویند و عالم مثال، که توسط جبرائیل امین ، به تدریج نازل شد و پیغمبر اکرم مأمور بر ابلاغ بودند . )وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُكْثٍ( قرآن را ما تکه تکه و جدا جدا بر تو قرائت کردیم تا اینکه با تأمل و تأنی آن آیات را بر مردم قرائت کنی، بنابراین دو نزول در قرآن داریم. یک نزول دفعی و یک نزول تدریجی. نزول دفعی از همان عالم حقیقت ، ملکوت أعلی به قلب پیغمبر و نزول تدریجی از قلب پیغمبر به عالم ملکوت اسفل که او را عالم صورت می گویند. حالا در اینجا مقصود همان قرآن محکم است که بر قلب پیغمبر نازل شده است ، چون می فرماید: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، در یک شب تمام قرآن نازل شده بر پیغمبر. )حم*وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ *إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَيْلَةٍ مُّبَرَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ *فِيهَا يُفْرَقُ كلُ‏ُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ *أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ *رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(

ما قرآن را نازل کردیم در شب مبارک، تمام قرآن را نازل کردیم در شب مبارک ، چرا؟ چون می گوید: )حم*وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ( قسم به کتاب مبین که این کتاب مبین را در شب مبارکی فرستادیم، ظاهر این است که همه کتاب مراد است نه بعض کتاب، چون به همۀ کتاب قسم خورده شده )وَ الْكِتَابِ الْمُبِينِ( ، قسم به کتاب مبین، این کتاب مبین را ما در شب مبارکی نازل کردیم، و کتاب مبین قرآن است ، پس همه قرآن در شب قدر نازل شده است، بعضی از مفسرین اهل تسنن که گفته اند: مراد این است که ابتدای نزول قرآن در شب قدر بوده است و بعداً به تدریج همه قرآن نازل شده است خلاف صراحت و ظاهر این آیات مبارکات است.

)إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ( ما قرآن را در شب قدر فرستادیم. شب قدر، یعنی شب تقدیر، شبی است که تقدیرات ، بشر معیّن می شود که در آن آیه مبارکه می گوید: )فِيهَا يُفْرَقُ كلُ‏ُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ(، هر امری که باید صورت بگیرد در عالم در آن شب مشخص می شود و جدا می شود و مفصّل می شود و معیّن می شود.

آن امر حکیم، مقدّراتی است که برای بشر معیّن و مشخص می شود، برای توضیح این معنی یک مقدمه مختصر عرض می کنیم و زود می گذریم، و آن مقدمه این است که ، این عالمی که ما در آن زندگی می کنیم این عالم طبیعت، هر چه در او بوقوع بپیوندد، دارای تشخّص و تعیّن است، چیز مبهم نمی شود در اینجا واقع شود، ممکن است که انسان علم نداشته باشد و از نقطه نظر ادراک ابهام داشته باشد ولی در واقعیت اش ابهام نیست. بارانی که از آسمان می آید، برای ما مبهم است که چند قطره است نمی دانیم اما واقعیت اش ابهام ندارد، بالاخره در عالم کون قطراتش مشخص است. بادهایی که می آید سرعتش برای ما ابهام دارد ولی در عالم کون ابهام ندارد. هر چیزی که در عالم کون محقق بشود، ملازمه دارد با تعیّن و تشخّص.

اما یک عالم دیگری داریم که آن عالم از این عالم بالاتر است و آن عالم، عالم صورت است، و در آنجا این تشخّص و تعینّی که مشاهده می شود ، نیست. من باب مثال: رفیقتان پهلوی دست شما نشسته است، رفیق شما اسمش حسن آقا است، از اول مجلس تا آخر مجلس حسن آقا پهلوی دست شما نشسته است، هیچ وقت جای حسن آقا، حسین آقا نیست ، و وجود حسن آقا به حسین آقا تبدیل نمی شود و حسن آقا بزرگ نمی شود و کوچک نمی شود تشخّص خود را حفظ می کند، اما شما خواب می بینید با حسن آقا دارید صحبت می کنید مطالبی را گفتید یک مرتبه حسن آقا تبديل شد به حسین آقا، با حسین آقا دارید صحبت می کنید یک مرتبه حسین آقا بزرگ شد، دارید صحبت می کنید، یک مرتبه تبدیل به یک بچه کوچکی شد، آن بچه کوچک ، تبدیل به یک مرغی شد، آن مرغ تبدیل به یک انسانی شد از این خواب ها چقدر ما دیدیم، الی ما شاء الله، شما می آیید خواب تعریف می کنید ، آقا من خواب دیدم که دارم در فلان جا می روم با امام علیه السلام دارم صحبت می کنم. حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم ولی در عالم خواب یک مرتبه انگار حضرت امام حسن بودند، در عالم خارج أمیرالمؤمنین هیچ وقت قالب خارجی خود را به حضرت امام حسن تبدیل نمی کند ولی در عالم خواب و عالم صورت می شود، یعنی یک عالم حقیقی است. شما با آن حقیقت که مواجه می شوید بعضی اوقات به صورت أمیرالمؤمنین آن حقیقت صورت می گیرد ، بعضی اوقات به صورت امام حسن بعضی اوقات به صورت حضرت سیدالشهداء بعضی اوقات آن حقیقت به صورت انسان است، بعضی اوقات به صورت انسان دیگر است، بعضی اوقات به صورت مرغ در می آید، بعضی اوقات بصورت موجود دیگر در می آید و لذا در آن عالم تشخّص به شكلي است كه با تشخّص این عالم فرق مي كند ، در این عالم هر چه پیدا شود ملازم با تشخّص است ولیکن در عالم صورت و مثال تشخّص اینگونه نیست، از این عالم برویم بالاتر در ملكوت اعلی اصلاً صورت نیست، عالم ملکوت أعلی صورت ندارد، آنجا حقیقتی است خارج از صورت من باب مثال شما شجاعت، عفت، محبت را در خود حسّ می کنید ولیکن این صفات شما صورت ندارد، زرد نیست، سرخ نیست، بوی خوش ندارد، طعم شیرین ندارد، مثلاً شما می گویید شجاعت من شیرین است؟ اما شجاعت رفیق من ترش است. محبت من زرد است اما محبت رفیق من سرخ است. از این حرف ها نمی زنید، زیرا که محبت دارای کیف نیست تا اینکه این کیفیات مختلف را به خودش بگیرد آنجا معنا است فقط.

هر موجودی در این عالم یک حقیقت ملکوتی دارد و ملکوت هم دو درجه دارد یک ملکوت اسفل است و یک ملکوت اعلی. انسانی که در این جا هست یک صورت مثالی دارد و یک صورت ملکوت اعلی، که صورت عقلی اوست و موجوداتی که در خارج لباس تحقق می پوشند از آن حقیقت نزول می کنند به ملکوت اسفل و از آنجا به این جا، کارهایی که انسان در طول سال می کند، مقدراتی که برای انسان از فقر و از غناء از مرض و از صحت از موت و از حیات و از علم و از جهل و سایر چیزها در خارج لباس تعین می پوشند، قبل از این متعین نیست قبل از این بدون تعیّن است.

)ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ (هر چه به شما برسد، مصیبت یعنی آنچه به انسان اصابه می کند، هر چه باشد، قبل از اینکه به شما اصابه کند، آن حقیقت مصیبت در نزد ماست، در کتاب ، در لوح محفوظ است، در عالم محو و اثبات است، در آن عالم است من قبل ان نبرأها، بَرء، یعنی تراشیدن، بری القلم، قلم را که می تراشند مشخص می کنند، خطاط قلم نی ای را بر می دارد می تراشد، قبل از اینکه بتراشد این قلم قابلیت دارد به هر شکلی تراشیده شود ، قلم درشت شود، ریز شود ، طاق داشته باشد، نداشته باشد، پشت اش را بگیرد خطاط ، نگیرد، میدانش بلند باشد، کوتاه باشد وقتی می خواهد خط بزند، چپ خط بزند یا راست این ها خصوصیاتی است که قلم تراش ها و خطاط ها می دانند . وقتی که انسان این قلم را نتراشید ، این قابلیتِ هر گونه تراشی را دارد ، ولی وقتی تراشید و مشخص شد و گذاشت کنار، دیگر قابلیت تراشيدن را ندارد. پس مشخص شد كه هر چه واقع شود، من قبل ان نبرأها، قبل از اینکه ما بتراشیم، قالب گیری کنیم مشخص اش کنیم حقیقت اش در نزد ما است، بعد ما او را بری می کنیم می تراشیم و مشخص می کنیم تا بدهیم دست شما و يا اينكه از بری القذا، قذا تیری است که در چلّه کمان می گذارند و به طرف دشمن پرتاب می کنند این تیر که از اول سرش تراشیده نیست ، می آورند آن را می تراشند و بعد نوک آن پیکانی قرار می دهند یا نمی دهند، این تراشیدن سر تیر را به این کیفیت مخصوص می گویند بَری، برء، که همزه تبدیل به یاء می شود، بری هم می گویند مثل مایع و بائع که هر دو درست است.

)ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها(

هر چه به شما برسد، در نَفس های شما، در روی زمین ، حقیقت آن در نزد ما است، قبل از اینکه آنرا مشخص کنیم و معین کنیم و قالب بزنیم و در خارج محقق کنیم پیش ما است، تا بدانید که هر چه هست راجع به ما است، زیاد تأسف نخورید بر آنچه از دست شما رفته است و زیاد خوشحال نشوید به آنچه بدست شما خواهد آمد، زیرا که ربطی به شما ندارد، استنادی به شما ندارد ، قبل از اینکه به شما برسد، پیش ما مشخصاتش و معیناتش و محدوداتش تمام شده است، به شما چه مربوط . ما چیزی را مقدر می کنیم و می فرستيم به شما ضرری می رسد یا منفعتی (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ)

حالا مقدرات انسان، یک زمینه دارد، حقیقت این مقدّر از عالم ملکوت اعلی که صورت ندارد می آید به عالمی که دارای صورت است آن عالمی هم که دارای صورت است گفتیم یک جهات ابهامی دارد ، عوض می شود، آقای زید تبدیل به آقای عمرو می شود با آقای عمرو انسان دارد صحبت می کند یک مرتبه می بیند تبدیل به یک کرسی شد، کرسی تبدیل به میوه شد، خیلی عجیب است این قضایا.

یک چیزی برای انسان مقدر می شود می بینیم مقدرات عوض شد، تقدیر انسان این بود که این باشد، چگونه آن شد، چگونه انسان در عالم خواب دارد با زید صحبت می کند ، یک مرتبه می بیند زید تبدیل به عمرو شد، دارد روی زمین حرکت می کند یک مرتبه می بیند دارد با ماشین حرکت می کند بدون اینکه از زمین سوار ماشین شده باشد، با ماشین دارد می رود همینطور یک مرتبه می بیند، ماشین کشتی است، می گوید آقا نفهمیدم، یکمرتبه می بیند در کشتی است، می گوید در کشتی سوار نشدم اما ماشین کشتی شد، در کشتی دارد می رود یک مرتبه می بیند کشتی در هوا دارد می رود، در خارج کشتی در آب راه می رود اما در آن عالم آن کشتی در هوا می تواند راه برود ، این ها تغییرات و تبدلاتی است در تقدیر و همه درست است طابق النعل بالنعل

براهین فلسفی برای تحقّقات عالم مثال و کیفیات آن قائم است.

حالا این موجوداتی که در این عالم هست اینها یک اصلی دارد، اصل اش نزول می کند از عالم معنا بر ملکوت ، از ملکوت نزول می کند بر همین ملکوت أسفل که عالم صورت است و از تشخّص و تعین جداست ، از آنها می آید پایین تر یک تشخّصی پیدا می کند که آن را می گویند آسمان دنیا ، یعنی آن ملکوتی که از همه ملکوتها پایین تر است و پایین تر از او دیگر تشخّص نیست اگر از آن بیاید پایین تر همین موجودات خارجی میشود و لذا در بعضی از روایات داریم که گفته اند شب قدر ، شب نوزدهم است یا بیست و یکم است یا بیست و سیّم، گفته اند، اصل نزول در شب نوزدهم است، ابرام و إحكامش در شب بيست و يكم است و امضاء اش در شب بیست و سیّم است، یعنی در شب بیست و سیم مطلب دیگر تمام می شود هر چه امضاء شد دیگر همان است این برای وجه جمع که چگونه شب نوزدهم یا بيست و يكم یا بیست و سیّم را در بعضی از روایات شب قدر قلمداد کردند و در بعضی از روایات همه اینها را شب قدر گرفتند و گفتند: در تمام این شب ها به عبادت مشغول باشید، چون شب ، شب شریفی است شب تقدیر است، تمام این خصوصیات از آن عالم می آید خدمت امام علیه السلام ولو اینکه آن عالم هم حقیقت اش امام است ، اما از آن عالمِ حقیقت ِ امام نزول می کند بر قلب امام، کما اینکه پیغمبر اکرم حقیقت قرآن است، ولیکن قرآن نزول می کند از آن مقامِ حقیقت اش بر قلب از یک درجه و از درجه دیگر مقدرات نزول می کند بر آسمان دنیا، آسمان دنیا، همین عالم صورت، تصورات، عالم برزخ و مثال امام علیه السلام است و خیلی این عالم بزرگی است، صدها هزار برابر از این عالم که ما در آن زندگی می کنیم بزرگتر است، عجایبی دارد ، غرائبی دارد ، ملکات شکل های خاصی دارند، گفتگوها در آنجا خیلی عجیب و غریب است، کیفیت نزول آن خدمت امام خیلی عجیب و غریب است و افرادی که به مقام امامت رسیده اند یا به مقام تقوای کامل رسیده اند و ملائکه بر
آنها نازل می شوند طبق آیه قرآن از آن معانی درک می کنند،
)إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون‏* نحَْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فىِ الاَْخِرَة(

آن کسانی كه ایمان می آورند و بر اساس ایمان استقامت دارند ملائکه بر آنها نازل می شوند، خوف و حزنی نداشته باشید، یعنی آنها را به قَدَر متصل می کنند و بر عالم قَدَر و سرّ قَدَر اطلاع پیدا می کنند، چون گفتیم که )مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ)، آن که بر سرّ قدر اطلاع داشته باشد چیزی از دست اش برود محزون نمی شود و چیزی به او برسد خوشحال نمی شود چون می داند هيچ چيز بدست او نیست هر چه هست بدست پروردگار است، به اندازه سر سوزنی خود دخالت ندارد این افرادی که در ایمان پافشاری کردند و استقامت ، ملائکه بر آنها نازل می شوند و آنها را بشارت به این دو صفت می دهند.

)أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا( خوف نداشته باشید، حزن هم نداشته باشید، یعنی مطلب از این قرار است، بر آنها ارائه می دهند عالم قَدَر را، نزول قَدَر را بر آنها ارائه می دهند و بعد می گوید: نحن اولیاء کم فی الحیوة الدنیا وفی الآخرة ما رفیق شما هستیم، ما ملائکه آسمانی و فرشتگان عالم قدس رفیق شما هستیم، ولیّ شما هستیم، با شما مهربانیم، هر کاری از دستمان بر می آید برای شما می کنیم و هر چه لازم داشته باشید ما در تحت اختیار شما می گذاریم، از این آیه استفاده می شود که وصول به مقام ایمان و استقامت در ایمان ملازمه دارد رؤیت ملائکه را بالاخص در شب های قدر.

)إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ( ما نازل کردیم قرآن را در شب قدر، نازل کردیم بر پیغمبر، که عجب شب مبارکی است )إِنَّا أَنزَلْنَهُ فىِ لَيْلَةٍ مُّبَرَكَةٍ(، ما نازل کردیم قرآن را در شب مبارک، خیلی مبارک، )وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ(، ای پیغمبر می دانی لیلة القدر چیست؟ خیلی مهم است. )لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ(، این یک شب از هزار ماه بهتر است ، چگونه يک شب از هزار ماه بهتر است، شما دیدید در دوران مدت عمرتان، ممکن است یک لحظات کوتاهی بر شما گذشته باشد که در کیف و مسرّت و لذت به سر ببرید و آن ساعت کوتاه به اندازه مدت عمر برای شما نتیجه داشته باشد، معنی )لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ( این است پیغمبر دیدند بعضی از افرادی که در امم سابقه بودند از بنی اسرائیل، هزار سال شمشیر حمایل می کردند و در راه خدا جهاد می کردند پیغمبر عرضه داشت عمر امت من که کوتاه است ، اعمال آنها و تکالیف آنها هم كه کم است ، مانند اُمم سابق تکالیف زیاد ندارند پس عوض آن بهره هایی که این ها در این مدت های بلند می بردند به امت من چه می دهی ؟ خطاب رسید زمان کوتاه است ، عمل کم است، اما کیفیت عالی است، ما یک شب قدر به آنها می دهیم ، شب قدر(خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ( از هزار ماه بهتر است پیغمبر چرت زده بودند، شب درعالم رؤیا دیدند که بر منبر پیغمبر ، بنی امیه به شکل بوزینه، میمون، بالا می روند و پائین می آیند ، تمام این منبر پیغمبر را بوزینه ها گرفته اند و بالا می روند و پایین می آیند و مردم را به قهقرا سوق می دهند یعنی از اسلام بر می گردانند به قهقرا و همان آداب جاهلیت، پیغمبر از خواب بیدار شدند و خیلی متأثر شدند، خواب، خواب تأثر آمیزی بود، لازال کئیبا حزینا همینطور پیغمبر به حال غصه و حزن بودند تا جبرائیل نازل شد السلام علیک یا رسول الله مالی اراک کئیبا حزینا، چرا اینطور شدی؟ پیغمبر فرمودند: ای برادر من- جبرائیل- من همچنین خوابی دیشب دیدم، بر روی این منبر بوزینگان می روند بالا و می آیند پایین و همه پله هاي منبر را گرفته اند و مردم را به قهقرا و به جاهلیت بر می گردانند، جبرائیل گفت: من خبری ندارم، می روم خبر می آورم، صعود کرد به مقام عزّ قدس ربوبی و برگشت این آیه را آورد: (أَ فَرَءَيْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ *ثُمَّ جَاءَهُم مَّا كاَنُواْ يُوعَدُونَ * مَا أَغْنىَ‏ عَنهُْم مَّا كاَنُواْ يُمَتَّعُون‏) ای پیغمبر اگر ما این ها را سالیان درازی متمتّع کنیم از همین لذات و شهوات فانیه دنیا و بعد به آنها برسد گزند و نتیجه اعمال زشت آنها، این تمتّع و شهواتی که در دنیا به عنوان لذت بردند برای آنها چه فایده ای دارد، )إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ*وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ*لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ( ما به عوض آن بر تو لیلة القدر را قرار دادیم، که لیلة القدر از هزار ماه بهتر است، مدت حکومت بنی امیه 84 سال بوده است و 84 سال یک مقدرای کمتر می شود از هزار ماه، درست مدت حکومت بنی امیه هزار ماه است و لیلة القدر خیر من الف شهر، ما یک شب می دهیم به امت تو، که در این یک شب تمتعات، لذات، بهره هایی که مردم از هزار ماه بر می دارند بیشتر است، آن تمتعات مادی است و در این يک شب بیش از هزار ماه تمتعات روحانی و معنوی بر می دارند و این لیلة القدر مال امت تو است، مال هیچ یک از امم سابقین نبوده، یک شب است ولی عجب شبی است، شبی است که تمام درهای بهشت را باز کردند، درهای جهنم را بسته اند.

شب قدر شب نزول اراده پروردگار در کائنات است و تصرف در کائنات به اختیار امام است و این قدرت کجا قابل قیاس است با قدرت های خارجی و حکومت های خارجی كه بنی امیه در چندین سال معین در بین مردم می کردند ، حکومتی که ناشی از شهوت و نفس و خیالات باطل و دنبالش آن عذاب های سختی که از طرف پروردگار به آنها می رسد.

ما به امت تو لیلة القدر دادیم، روز تاج گذاری و بر تخت نشستن امام است در عالم معنا، در هر زمان.

در زمان پیغمبر ملائکه نازل می شدند خدمت خود پیغمبر، در زمان أمیرالمؤمنین خدمت أمیرالمؤمنین در زمان امام حسن، خدمت امام حسن، همینطور در زمان هر یک از اولیايی که دارای مقام امامت بودند ملائکه خدمت آن امام می آمدند تا زمان امام زمان و هر شبی از شب های لیلة القدر از اول شب تا اذان صبح تمام ملائکه رحمت نازل می شوند با جبرائیل ، با روح، و آنوقت شب، شب روحانی است یک شب را انسان عبادت می کند از هزار ماه عبادت ثوابش بیشتر است، علت اینکه این همه در روایات ، عجیب روایاتی است اگر کسی می خواهد روایات را ببیند تفسیر مجمع البیان، تفسیر صافی، تفسیر برهان، تمام روایات را جمع کرده اند بالاخص تفسیر برهان، می فهمند که چه خبر است، این همه روایات ترغیب می کند بر شب قدر، اولیاء و صالحین و مخلصین در تمام مدت سال انتظار می کشیدند برای شب قدر و دعا می کردند اگر خدایا در امسال موت ما را مقدر کردی ، بگذار شب قدر را درک کنیم و بعد بمیریم، تشنۀ شب قدر بودند، چون یک شب عبادت ثواب هزار ماه عبادت، یک الله اکبر گفتن مثل این است که انسان در هزار ماه الله اکبر بگوید، یک روزه گرفتن مثل اینکه هزار ماه روزه بگیرد، یک خط آیه قرآن خواندن مثل اینکه هزار ماه آیه قرآن بخواند، پس بنابراین چه مناسب بین آن افرادی که شمشیر به کمر می بستند و در راه خدا جهاد می کردند هزار ماه یا هزار سال و در این شب، شخص یک شب قیام می کند برای خدا، تمام آن معانی درش هست، تعجب نکنید، این راهی است که پیغمبر باز کرده است بکم فتح الله اینها همه از برکات پیغمبر است، دریچه را باز کرد نور به عالم افاضه شد، یک بچه می رود مکتب یک سال درس می خواند، یک بچه می رود شش سال می خواند به اندازه آن یک سال نمی فهمد.

أفكار بشر مگر یک قسم است. یک شخص تیزهوش است، سرعت انتقال دارد، حافظه اش قوی است، استعدادش قوی است، یک شخص کند است، یک شخص به یک شب می رسد، یکی به هزار ماه هم نمی رسد، پس تعجب نکنید که خداوند یک افاضه ای کرده است برای امّت پیغمبر آخر زمان که در اثر یک شب عبادت آنقدر بهره های روحانی و معنوی ببرند که امم سابق در بیش از هزار سال این را نمی توانستند ببرند )لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ(چرا؟ تفسیر می کند آیه، علت اش را بیان می کند، (تَنزََّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ )، ملائکه نازل می شوند تنزل اصل اش چی بوده است؟ تتنزل كه مضارع است و این دلالت می کند که شب قدر، یک شبی نبوده در زمان پیغمبر تمام شده باشد، رفته باشد در هر سال دائماً این شب قدر استمرار دارد ، نازل می شوند ملائکه و روح، که موجودی است اعظم از ملائکه و اعظم از جبرائیل، در این شب، من کل امر، از آن عالم امر نازل می شوند و از آن عالم با خود پایین می آورند ، من کل امر، از هر امری از هر ملکوتی، )إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(، امر پروردگار که در آن عالم قالب زده نیست، متعين نیست و مشخّص نیست این ملائکه ، جبرائیل و روح که با آن عالم مجرد سنخیت دارند، نازل می شوند و از آن امر با خود می آورند به آسمان دنیا و اینجا قالب می زنند و مشخص می کنند و قَدَر می کنند یعنی اندازه اش را مشخص و معین می کنند و به این مناسبت می گویند لیلة القدر ، قَدر و قَدَر یک معنی دارد، از ماده تقدیر است یعنی معین کردن و مشخص کردن، در این شب همه چیز مشخص می شود، )سَلَامٌ هِىَ حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ(، این شب سلام است، سلام یعنی خالی بودن و عاری بودن از هر گزند و ناراحتی و مرض جسمی و روحی و اصلاح و سعه ای که انسان در این حال پیدا می کند این را گویند سلام، سلام علیکم یعنی مطمئن باش که از ناحیه من بدی به شما نمی رسد، سَلَامٌ هِىَ ، این شب سلام است، یعنی بدی نیست در این شب، جهنم نیست، معصیت نیست، کفر نیست، تاریکی نیست، شیاطین نمی توانند سراغ افراد بیایند، چون شب قدرت و عظمت و بروز و ظهور امام است در عالم ملکوت، شیاطین همه در بیغوله های خود و در تاریکی ها مخفی شده اند. شب، شب نور است از اول غروب که این شب شروع می شود، ابتدای شب نور ازآسمان می آید و ملائکه نزول می کنند تا کی ؟ )حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ( تا هنگامی که فجر طالع می شود، سپیده آسمان را فرا می گیرد، این شب، شب قدر است، در روایات داریم که هر شبی که عزیز است روز آن شب هم بدنبال آن شب همان حکم را دارد ، روز نیمه شعبان حکم شب نیمه شعبان دارد، روز جمعه، در فضیلت بدنبال شب جمعه است، روز قدر به دنبال شب قدر است، پس بنابراین )سَلَامٌ هِىَ حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ( این مال شب بود، و کیفیت نزول ملائكه در شب قدر ، اما آثار رحمانیّت و رحیمیّت، در روز قدر تا هنگام غروب ادامه دارد بدنبال آن افاضاتی که دیشب از سر شب تا به صبح شده و واقعا هم شب خوبی بود خداوند علی أعلی انشاء الله مقدرات ما را در دیشب آنطور تقدیر کرده باشد که مورد رضا و پسند اوست. جبرائیل نازل شد و به پیغمبر خبر داد که ای پیغمبر بنی امیه از این منبر می روند بالا، پیغمبر لازال كئيبا حزینا حتی نزلت هذه السورة )إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ*وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ(، ای پیغمبر این دنیا به درد تو چه می خورد، تو برای این دنیا آفریده نشده ای این مقاماتی را که خدا در دنیا به تو داده ، مال لذت رانی و سورچرانی در دنیا نیست ، (أَ فَرَءَيْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ *ثُمَّ جَاءَهُم مَّا كاَنُواْ يُوعَدُونَ * مَا أَغْنىَ‏ عَنهُْم مَّا كاَنُواْ يُمَتَّعُون‏)، تو مال جای دیگر هستی مال عالم دیگر هستی، علی بن ابیطالب مال این عالم نیست، دخترت زهرا مال این عالم نیست، فرزندان تو مال این عالم نیستند، مال جاهای دیگر هستند، ما برای آنها شب قدر قرار دادیم یعنی چه؟ یعنی چشم امام حسن، امام حسین اولاد تو را به آن عالم باز کردیم، وقتی به آن عالم باز شد دیگر نعمت های این عالم در نزد آنها صفر است، مشقات و مصائبی که در این دنیا می بینند برای رضای خدا برای آنها لذت بخش است، آنها دنبال جهاد می روند نه اینکه جهاد دنبال آنها حرکت می کند، دنبال انفاق و دستگیری از ضعفاء و ایتام می روند نه اینکه به واسطه عرض حاجت در مضیقه و مأخوذ به حیا شوند و حاجت کسی را برآورده کنند، نه! آن کسی که چشم اش باز شد به اسرار عالم ملکوت، دیگر برای این دنیا ارزشی قائل نیست و واقعاً هم مطلب همین طور است. آخر آن کسی که مثلاً فیروزۀ درجه اعلی نیشابوری که هر قیراط آن مبالغی قیمت دارد و بدست او می رسد و می شناسد آيا او را رها می کند و ميرود در میدان مهره فروش ها از این مهره هایی که به گردن بعضی از حيوانات می بندند ، یکی از آنها را به دست ببندد و برای انگشتر بگذارد؟ اگر اینکار را بکند که صحیح نیست، نمی رود سراغ آن، کسی که مزه گوشت خالص و طیّب و طاهر را چشیده این دنبال مردار و جیفه نمی رود، جیفه مال سگان است، که دسترسی به آن گوشت های طیب و طاهر ندارند، و حس شان هم برای درک آن گوشت های تازه نیست ، خوراک اینها نیست، ریاست های دنیا، شهوات دنیا، لذت های دنیا که منغمر است در معاصی، این ها مال افرادی است که بویی از عالم ملکوت و رحمت نبرده اند، اگر دریچه ای از آن عالم به قلب آنها باز شود به هزار هزار برابر ازاین معاصی توجه نمی کنند و لذا ببینند خداوند برای پیغمبرش که بهترین موجود است چنین مقدر کرده است، أمیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید: ببين ای انسان با انصاف، خدا برای پیغمبرش چه مقدر کرده است اگر این ها بد بود خدا برای بهترین موجود، گل سر سبد عالم کائنات و حبیب خود مقدر نمی کرد پس چون اینها را برای او مقدر کرده است بالملازمه بدان برای آن افرادی که دنیا را برای خود گسترش داده و در شهوات و غفلات غوطه ورند آنها در نكبت و تاریکی زندگی می کنند، اساس زندگانی خوردن و آشامیدن و شکم پرکردن و خوابیدن و خرخر کردن نیست، این حیات حیات حیوان است، انسان یک حیات دیگر دارد بر اساس شرف و فضیلت، می خواهد انسان دچار گرفتاری و مصیبت بشود اشکال ندارد، می خواهد در راه خدا کشته شود اشکال ندارد، بالاخره عالم باید به خدا بر گردد یا به ا ین صورت یا به آن صورت. شهادت برای سیدالشهداء عیب نیست، این فخر است، اصلا خداوند یک مدالی به سینه سید الشهداء زده است ، این مدال را کسی نمی تواند تحمل کند مگر سیدالشهداء ، عالی ترین مدال است که به آن حضرت داد، عالی ترین مدال را به حضرت امام حسن داد، عالی ترین مدال را به حضرت سجاد داد، دیگران نمی توانند تحمل کنند، نمی توانند این بار را بکشند، این می تواند این بار را بکشد که چشم اش و گوشش و قلب اش بر اسرار عالم غیب اطلاع پیدا کرده و (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ) بر سرّ هویدای قلب او نشسته است، مگر شاهزاده علی اکبر نگفت: ای پدر جان ما چه باک داریم چرا غصه می خورید ؟ ای پدرجان خواب دیدید این قوم می رود و مرگ دنبال اینها می رود. اَ وَلَسنا علی الحق مگر ما بر حق نیستیم ؟ فرمود: چرا، گفت: پس از مرگ چه باک داریم، خیلی روشن، خیلی ساده، در روز عاشورا ببینید این جوان چقدر ساده و سریع بدون هیچ گرفتگی و خللی و ناراحتی و شکایتی، امری،نهیي، خیلی آرام آمد.

پیغمبر رفتند در آن اتاق مشغول عبادت اند ام سلمه نقل می کند: یک مرتبه می گوید: من پیغمبر را دیگر ندیدم، جای پیغمبر خالی بود، ساعتی گذشت دیدم پیغمبر آمد، در اتاق افتاده به سجده، مشغول گریه است. گریه ای طولانی و عجیب و غریب می کند، صبر کردم سر از سجده برداشت، دیدم سر و صورت پیغمبر گردآلود است گفتم یا رسول الله کجا بودید؟ حضرت فرمودند: مشغول عبادت بودم جبرئیل آمد برای من تهنیتی آورد، مبارک بادی گفت، عرض کردم یا رسول الله آن مبارک باد چه بود؟ جبرائیل به من گفت: که این منصب را خدا به حسین ام می دهد و می خواهی برویم خوابگاه او را ببینم، مرا برداشت آورد در خوابگاه حسینم، سرزمین کربلا پیاده شدیم، تمام آن جریانات را دیدم، دیدم حسین من قطعه قطعه روی زمین افتاده، جبرئیل مقداری از آن خاک را برداشت و به من داد و گفت ای رسول خدا هر وقت این خاک تبدیل به خون تازه شد ، علامت این است که حسین را کشته اند، این گرد و خاکی را که بر صورت من می بینی، گرد و خاک همان زمین است که بر صورت من نشسته است، پیغمبر برگشتند در سجاده خود، مشغول سجده بودند كه ام سلمه این را از حضرت پرسید، حضرت آن تربت را به ام سلمه دادند و گفتند: این را با خود نگه دار، هر وقت دیدی این تربت تبدیل به خون تازه شد بدان که حسین مرا کشته اند. ام سلمه می گوید: این تربت را گرفتم و نگاه داشتم و دل من تا زمانی که سید الشهدا حرکت کردند برای عراق دائما در غلیان و اضطراب بود، خبری بود که پیغمبر داده ، خبرها داده و همه درست، پیغمبر به من خبر داده ، من زنی هستم مطیع اوامر پیغمبر و بسیاری از اسرار را پیغمبر به من فرمود. سیدالشهداء می خواست حرکت کند برای عراق، در مدینه آمد خدمت مادرش، ام سلمه، ام سلمه را مادر خطاب می کرد. ام سلمه از زوجات بزرگوار پیغمبر است محب اهل بیت و أمیرالمؤمنین است محب حضرت زهرا است ، سید الشهداء و امام حسن او را خیلی دوست دارند، او نسبت به این بچه ها خیلی ملاطفت دارد، سیدالشهداء در مدینه فقط از یگانه زنی که خداحافظی کرد از ام سلمه بود. آمدند برای خداحافظی یک مرتبه صدای ناله و شیون ام سلمه بلند شد، ای حسین کجا می روی، می خواهم بروم به راه عراق ای حسین ای وای، انگار آن وعده ای که پیغمبر به من داده {محقق شده است} ! حضرت فرمودند: بله. خداوند برای من مَصرعی قرار داده و من باید بشتابم و خود را به آن مصرع برسانم و خدا تو را جزای خیر بدهد، صبر کن بر این مصیبت، آقا حرکت کردند برای مکه و چند ماهی اقامت کردند و حرکت کردند برای کربلاء ، خبر به ام سلمه رسید که آقا حرکت کردند برای کربلا، ام سلمه می گوید: این شب هایی که آقا در مکه بودند دل من یک قدری آرام بود می دانستم شهادت در مکه واقع نمی شود، اما همین که شنیدم حرکت کرد امام از مکه به کربلا دیگر نه شب خواب داشتم و نه روز، دائماً می رفتم و این تربت را که در شیشه ای گذاشته بودم می دیدم و هر وقت می دیدم به همان صورت تربت است می گفتم: الحمدلله تا به حال سرور ما، امام ما زنده است، و کشته نشده است ، ولی یک وقت رفتم و دیدم تبدیل به خون تازه شده ، صدای شیون ام سلمه بلند شد، همسایه ها صدای شیون او را به این اندازه نشنیده بودند، آمدند، ای زن رسول خدا چه اتفاقی افتاده؟ چه مصیبتی اقع شده ؟ خدا چشمان تو را گریان نبیند، دست زنها را گرفت آورد در میان آن اتاق گفت: ببینید این همان خبری است که پیغمبر به من داده است به خدا قسم ذریه پیغمبر را کشتند.

و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏

 نظر دهید »

تنهایی علی(علیه السلام)

05 مرداد 1392 توسط شجاعی

علي (ع) تنهاست!

چه كسي تنها نيست؟؟

كسي كه با همه و در سطح همه است.

كسي كه رنگ زمان به خود مي گيرد.

احساس خلأ مربوط به روحي است كه آنچه در اين جامعه و زمان و در اين ابتذال روزمرگي وجود دارد نمي تواند سيرش كند.

و لذا آنهمه ياران، آنهمه همرزمان، آنهمه نشست و برخاست با اصحاب پيامبر، هيچكدام براي علي (ع) تفاهمي بوجود نياورده است.

هيچكدام از آنها در سطح او نيستند.

مي خواهد دردش را بگويد،

حرفش را بزند،

گوش نيست، دلي نيست، و فهمي نيست تا بفهمد.

رنج بزرگ يك انسان اين است كه  عظمت او و شخصيت او در قالب فكرهاي كوتاه، در برابر نگاههاي پست و پليد، و احساس او در روحهاي بسيار آلوده و اندك و تنگ قرار گيرد.

نيمه شب به طرف نخلستان مي رود، آنجا هيچكس نيست، مردم راحت آرميده اند، هيچ دردي آنها را در دل شب بيدار نگاه نداشته است، و اين مرد تنها،‌ كه روي زمين خودش را تنها مي يابد، با اين زمين و اين آسمان بيگانه است، و فقط رسالت و وظيفه اش، او را با جامعه و اين شهر پيوند داده.

ولي وقتي به خودش بر مي گردد مي بيند كه تنهاست.

شبانه به نخلستان مي رود، و باز براي اينكه ناله او بگوش هيچ فهم پليدي و هيچ نگاه آلوده اي نرسد، سر در حلقوم چاه فرو ميكند و مي گريد.

اين گريه از چيست؟؟؟

افسوس كه گريه او يك معما براي همه است، زيرا حتي شيعيان او نمي دانند علي چرا  مي گريد.

از اينكه خلافتش غصب شده؟

از اينكه فدك از دست رفته؟

از اينكه فلاني روي كار آمده؟

از اينكه او از مقامش…؟

از اينكه همسرش را…؟، از اينكه…؟، از…؟

علي (ع) در طول تاريخ تنها انساني است كه در ابعاد مختلف و حتي متناقض كه در يك انسان جمع        نمي شود قهرمان است. چنين انساني و در چنين سطحي معلوم است كه در دنيا تنهاست. چنين انساني در جامعه اش و در برابر ياران همرزمش كه عمري را در راه عقيده كار كرده اند، با پيامبر صادقانه شمشير زده اند، اما در اوج اعتقاد و ايمان و اخلاصشان به پيامبر و اسلام، قبيله و تعصبات قومي را فراموش نكرده اند، مقام را آگاهانه و يا ناخودآگاهانه نتوانسته اند از ياد برند و سمبل اخلاص مطلق و يكدست- همچون علي (ع)- شوند، تنهاست.

از اين دردناكتر اينكه علي (ع) در ميان پيروان عاشقش نيز تنها است!!

در ميان امتش كه همه عشق و احساس و همه فرهنگ و تاريخشان را به علي (ع) سپرده اند تنها است.

او را همچون يك قهرمان بزرگ، يك معبود و يك اله مي ستايند اما نمي شناسندش و نمي دانند كه كيست؟ دردش چيست؟ حرفش چيست؟ رنجش چيست؟ و سكوتش چراست؟؟

اين است كه علي (ع) در ميان پيروانش هم تنهاست.

اين است كه علي (ع) در اوج ستايشهايي كه از او ميشود، مجهول مانده است.

درد علي (ع) دو گونه است:

يك درد ، درديست كه از زخم شمشير ابن ملجم در فرق سرش احساس مي كند و درد ديگر، دردي است كه او را تنها در نيمه شبهاي خاموش به دل نخلستانهاي اطراف مدينه كشانده و بناله در آورده است.

ما تنها بر دردي مي گرييم كه از شمشيرابن ملجم در فرقش احساس مي كند، اما اين درد علي (ع) نيست، دردي كه چنان روح بزرگي را بناله آورده است تنهايي است، كه ما آنرا  نمي شناسيم!!

بايد اين درد را بشناسيم، چرا كه علي (ع) درد شمشير را احساس نمي كند و ما درد علي را احساس  نمي كنيم.

 نظر دهید »

جایگاه علی(علیه السلام) درهستی

05 مرداد 1392 توسط شجاعی

معرفت و شناخت كامل شخصيت والاي اميرالمؤمنين علي (ع) و جايگاه او در جهان هستي در حد بشر نيست چه رسول اكرم (ص) خطاب به مولا مي فرمايد :

يا علي لا يعرفك الاّّّ الله و انا

اي علي! تو را هيچكس نشناخت جز خدا و من

درابتداي خلقت، معمار آفرينش، زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز، به طفيل محبت پنج نور مقدس است.

يا ملائكتي و سكان سماواتي اعلموا اني ما خلقت سماء مبنيه و لا ارضا محديه و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئه

و لا فلكا يدور و لا بحرا يجري و لا فلكا يسري الا في محبه هؤلاء الخمسه.

آفرينش بر محبت اينان رقم خورد و عرصه هستي به حب ولايت آنان از عدم شكل گرفت. اگر علي (ع) نبود، آفرينش به تكوينش نمي ارزيد . نوروجود علي (ع) ، مصباح پايگاه آفرينش شد وهستي اول با وجود او شكل گرفت. هدفنامه وجود را نيز به وجود او پيوند زدند.

لو لا كلما خلقت الا فلاك و لو لا علي لما خلقتك…

در زيارتنامه مولي در روز غدير علي (ع) را ندا مي دهيم :

السلامٌَُُُ عليكُُ ايها النبأ العظيم، الذي هم فيه مختلفون

سلام برتو اي خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستي. پس علي (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف كردند. اين بود كه اول مظلوم عالم هم ″علي″ نام گرفت.

روزي پيامبر اكرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئيل، ملك مقرب الهي هم به شكل انساني در آن جمع حاضر بود. پيامبر به جبرائيل رو كردند و با اشاره به اميرالمؤمنين علي (ع) فرمودند: آيا او را مي شناسي؟ عرض كرد: چگونه او را نشناسم كه او در عرش مرا معلم بود و شيوه عبوديت الهي را به من تعليم فرمود. تو به آدم وقتي كه از بهشت قرب رانده شد و به زمين فراق هبوط كرد، با ذكر نام علي (ع) و اهل بيت او به درگاه الهي پذيرفته شد. نوح نام او را بر كشتي خويش حك كردو لنگرگاه كشتي اش را مسجد كوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبيب خويش با صوت علي (ع) سخن گفت. قرآن كريم، علي (ع) را به منزله نقش پيامبر دانست.

فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم (آل عمران 61)

پيامبر فرمودند: من و علي از يك درختيم (انا و علي من ش جره واحده) و باز فرموده: (انت مني بمنزله هارون من موسي) و نيز: (انا مدينه العلم و علي بابها) همانا من شهر علمم و علي در آن است. و خطاب به مولي فرمود: (انت اخي و وصيي و وارثي) تو برادر من و وصي و وارث مني. در فرازي از دعاي ندبه  پيامبر خطاب به علي مي فرمايد (لو لا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي) اي علي اگر تو نبودي مردم پس از من مؤمنان را نمي شناختند.

در زيارت مطلقه مي خوانيم ((السالم علي ميزان الاعمال)) علي ميزان و معيار اعمال است. امام صادق (ع) در زيارت جدش عرضه مي دارد درود بر تقسيم كننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهي بر نيكان :

((السلام علي قسيم الجنه و النار السلام علي نعمه الله علي الابرار))

محبت علي عامل رسيدن به كمال

در دواير مختلف هستي،‌هر شعاعي به دور محوري مي چرخد و هر پديده اي حول قطب وجودي كه وابسته به اوست، دور مي زند. امام معصوم محور هستي، قطب عالم وجود، تكيه گاه آفرينش، واسطه فيض الهي به جهان هستي و نگهدارنده كائنات باذن الله است. در اين راستا، محبت و ولايت علي (ع) مربي همه موجودات، هدايتگر آنان به سوي كمال و سبب دوام و قوام تمامي پديده ها از جمال تا انسان است. پيامبر خدا (ص) در اين رابطه بيان زيبايي مي فرمايد:

حبًٌ عليٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سيئهًٌ (بحار ج 9 ص 401)

محبت علي (ع) حسنه اي است كه با وجود آن هيچ گناهي به انسان صدمه نمي رساند.

بر اين معنا اگر محبت علي (ع) كه نمونه كامل انسانيت و طاعت و  عبوديت و اخلاق است از روي صدق و راستي باشد، مانع ارتكاب گناه مي گردد. مانند واكسني كه مصونيت ايجاد مي كند و نمي گذارد بيماري در شخص ″واكسينه شده″ راه يابد. محبت پيشوايي مانند علي (ع) كه نمونه تقوا و پرهيزكاري است آدمي راشيفته رفتار علي (ع) مي كند. فكر گناه را از سر او بدر مي برد، البته به شرطي كه محبتش صادقانه باشد . كسي كه علي (ع) را بشناسد، تقواي او را بشناسد، سوزوگداز عارفانه او را، ناله هاي نيمه شبهايش را و ساده زيستي و كار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او كه هميشه امر به تقوي و درستي مي كرد عمل كند. يعني هر محبي به خواسته محبوبش احترام مي گذارد و فرمان او را گرامي مي دارد. فرمانبرداري از محبوب لازمه محبت صادق است.

پس محب واقعي علي ، واله و حيران علي و عاشق و جانباز علي، رهرو راستين علي است.

 

 

 نظر دهید »

دعای روز چهاردهم ماه رمضان

01 مرداد 1392 توسط شجاعی


در روز چهاردهم ماه مبارک رمضان از یگانه پروردگار خویش می‌خواهیم که به خاطر لغزش‌ها ما را مواخذه نکند و از خطاهایمان بگذرد و ما را در تیر بلاها و آفات قرار ندهد.

خبرگزاری فارس: دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان + صوت

  • />
tyle="font-size: medium;">

‌ در دعای روز دهم ماه مبارک رمضان می‌خوانیم:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ

واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ

ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ

بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزش‌ها

و درگذر از من در آن از خطاها و بیهودگی‌ها

و قرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها و آفات

اى عزت دهنده مسلمانان

 

 نظر دهید »

میلاد مولود رمضان مبارک

01 مرداد 1392 توسط شجاعی

ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه كرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشده ای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانه های خویش سوار می كرد و بر تو مباهات می نمود. تو ادامه محمد (ص)  و كرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو. و اینك در بهار شكفتن تو، در فصل خدا، بر خود از رهبری تو می بالیم و بر نامت كه زینت همه خوبی ها و نیكی هاست، افتخار می كنیم.

پیشواى دوم جهان تشیع كه نخستین میوه پیوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پیامبر اسلام (ص)  بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(1)

حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درك نكرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت كه پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت. پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سى سال در كنار پدرش امیر مومنان (ع)  قرار داشتو پس از شهادت على (ع) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت

و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید.

 نظر دهید »

السلام علیک یا زینب کبری(سلام الله علیها)

31 تیر 1392 توسط شجاعی

متاسفانهاخبار رسیده از منطقه “سیده زینب” در حومه دمشق پایتخت سوریه حاکی از آن است که بر اثر حمله خمپاره ای تروریست های جنایتکار به حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها، این مکان مقدس آسیب دید.

گفته می شود در این حمله دو خمپاره توسط تروریست ها به سمت حرم پرتاب شد که یکی در صحن و دیگری با قبه حرم برخورد کرد.

قابل ذکر است این سومین حمله تروریست های جنایتکار است به حرم حضرت زینب سلام الله علیها در یک سال اخیر . چند ماه پیش یکی از ائمه جماعت حرم حضرت زینب سلام الله علیها نیز به دست تروریست ها به شهادت رسید.

این تروریست های وحشی، از سوی رژیم قطر، سعودی، ترکیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی حمایت و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می شوند.

شایان ذکر است، این تروریست های وهابی چندی پیش با استفاده از اسپری بر روی دیوار حرم حضرت زینب سلام الله علیها نوشته بودند: پس از سقوط حکومت سوریه، این مکان را تخریب و با خاک یکسان خواهیم کرد.

خبرنگار «نسیم» در سوریه گزارش داد؛ تنها یک گلوله خمپاره در محوطه پشت حرم حضرت زینب(س) برخورد کرده و به گنبد و صحن شریف هیچ آسیبی نرسیده است.

ما طلاب حوزه علمیه فاطمیه(سلام الله علیها) به شدت این اهانت را محکوم کرده و از خدوند متعال درخواست می کنیم با تعجیل در ظهور اقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انها را به سزای عملشان برساند.      ان شاء الله

 نظر دهید »

السلام علیک یا زینب کبری(سلام الله علیها)

31 تیر 1392 توسط شجاعی

متاسفانهاخبار رسیده از منطقه “سیده زینب” در حومه دمشق پایتخت سوریه حاکی از آن است که بر اثر حمله خمپاره ای تروریست های جنایتکار به حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها، این مکان مقدس آسیب دید.

گفته می شود در این حمله دو خمپاره توسط تروریست ها به سمت حرم پرتاب شد که یکی در صحن و دیگری با قبه حرم برخورد کرد.

قابل ذکر است این سومین حمله تروریست های جنایتکار است به حرم حضرت زینب سلام الله علیها در یک سال اخیر . چند ماه پیش یکی از ائمه جماعت حرم حضرت زینب سلام الله علیها نیز به دست تروریست ها به شهادت رسید.

این تروریست های وحشی، از سوی رژیم قطر، سعودی، ترکیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی حمایت و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می شوند.

شایان ذکر است، این تروریست های وهابی چندی پیش با استفاده از اسپری بر روی دیوار حرم حضرت زینب سلام الله علیها نوشته بودند: پس از سقوط حکومت سوریه، این مکان را تخریب و با خاک یکسان خواهیم کرد.

خبرنگار «نسیم» در سوریه گزارش داد؛ تنها یک گلوله خمپاره در محوطه پشت حرم حضرت زینب(س) برخورد کرده و به گنبد و صحن شریف هیچ آسیبی نرسیده است.

ما طلاب حوزه علمیه فاطمیه(سلام الله علیها) به شدت این اهانت را محکوم کرده و از خدوند متعال درخواست می کنیم با تعجیل در ظهور اقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انها را به سزای عملشان برساند.      ان شاء الله

 نظر دهید »

شرح دعای روز دهم ماه مبارک رمضان

28 تیر 1392 توسط شجاعی

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ ای خدا مرا در این روز از آنان که بر تو توکل کنند

وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ و نزد تو فوز و سعادت یابند قرار ده

وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند قرار ده

بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین به حق احسانت ای منت‌های آرزوی طالبان.


شرح دعا

درخواست توکل از خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ

خدایا من را در ماه رمضان از کسانی قرار ده که اهل توکل به تو هستند، چشمم به دست این و آن نباشد؛ چقدر خوب است که انسان توکل داشته باشد و اهل توکل باشد.

معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان, و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آن‌ها ناامید بود و اگر بنده‌ای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد, این همان توکل بر خدا است

ارزش توکل به خداوند

همان‌طور که می‌دانیم تمام امور دنیا و آخرت و هرچه در عالم وجود دارد به امر خداوند کار می‌کند؛ ”إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ”‌(آل عمران ، 154) یعنی ”به درستی که تمام امور به فرمان خداوند است”‌ و تمام کلیدهای غیب نزد اوست ”وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ”‌(انعام ،59) یعنی ”و کلید خزائن غیب نزد خداوند است (که) کسی جز خدا بر آن آگاه نمی‌باشد”‌ و هر گاه اراده الهی اقتضا کند که امری صورت پذیرد بدون هیچ درنگی صورت خواهد گرفت ”وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ”‌(بقره ،117) یعنی ”هنگامی که (خداوند) اراده امری را کند به محض آنکه بگوید موجود باش، پس موجود خواهد شد”‌ و همه عالم فرمان بردار ذات اقدس اویند ”بَل لَّهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  كلُ‏ٌّ لَّهُ قَنِتُونَ”‌(بقره ،116) یعنی ”بلکه هرچه در زمین و آسمان است ملک خداوند است و همه فرمان بردار اویند”‌ پس با توجه به این آیات در می‌یابیم که انسان در هر کاری که می‌خواهد انجام دهد باید به خدای (قادر و متعال) که خالق و آفریدگار اوست توکل کند چرا که امیر مؤمنان حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: ”من توکل علیه کفاه و من ساله اعطاه و من اقرضه قضاه و من شکر جزاه”‌(نهج البلاغه) یعنی ”هر کس بر او توکل کند او را کفایت نماید و هر کس از او بخواهد می‌پردازد و هر کس برای خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد و هرکس او را سپاس گوید پاداش نیکو دهد”‌ و خداوند (عزوجل) نیز در قرآن می‌فرماید: ”فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین”‌ یعنی ”پس هنگامی که اراده نمودی (که کاری را انجام دهی) پس بر خداوند توکل نما (که) همانا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد”‌ که ما نیز از خداوند می‌خواهیم در این روز ما را از توکل کنندگان واقعی به ذات اقدس قرار دهد…

شخصی به نام حسن بن جهم می‌گوید: خدمت امام هشتم (ع) رسیدم و عرض کردم: جانم به فدایت, حد و مرز توکل چیست؟ فقال لی ان لا تخاف مع الله احدا(همان); فرمود: توکل آن است که با اتکای به خدا از هیچ کس نترسی….

دعا صالح

وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ

خدایا من را از رستگاران قرار بده ؛ نه از اهل شقاوت

فائزین چه کسانی هستند؟

فائز به معنای سعادتمند است که به کسی گویند که خداوند او را به واسطه عمل به دستوراتش به رحمتش وارد کرده و از عذابش دور ساخته است چنانچه در قرآن می‌فرماید: ”‌قُلْ إِنِّیَ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ”‌‌(انعام ،15) یعنی ”‌بگو که از عذاب روز عظیم (یعنی قیامت) می‌ترسم که معصیت پروردگارم را انجام دهم”‌‌ و در آیه بعد می‌فرماید: ”‌مَّن یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ”‌‌(انعام ،16) یعنی ”‌کسی که از عذاب روز قیامت در امان بماند و از او عذاب برداشته شود پس به تحقیق به رحمت الهی وارد شده است که این سعادتمندی آشکار است”‌‌ و آنان که از معصیت پروردگار خویش اجتناب می‌کنند یقیناً خداوند از آنان راضی است که این رضایت سرچشمه از رضایت مخلوق به قضا و قدر پروردگار است به طوری که خداوند در قرآن می‌فرماید: ”‌خداوند از ایشان راضی است و آنان از خداوند راضیند که این رستگاری و سعادتمندی بزرگ است”‌‌ که ما نیز از خداوند می‌خواهیم در این روز ما را از کسانی قرار دهد که به فوز عظیم دست یافته‌اند…

وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ

خدایا من را  از مقربین در گاهت قرار بده؛ خدا نکند طوری زندگی کنیم که خدا به ما بگوید تو بنده من نیستی و ما را از درگاه ربوبی خودش دور کند و بگوید برو ؛ گاهی پدر به فرزند نا صالح خود می‌گوید ؛ برو تو دیگر فرزند من نیستی خدا هم گاهی به بنده خودش که غرق در معاصی شده است می‌گوید : از درگاه من دور شو که دیگر تو بنده من نیستی ! خدا کند که خدا به ما بگوید، تو بنده من هستی.

”‌‌خداوند و رسولش و برگزیدگان از ایشان (یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را اطاعت نمایید”‌‌‌ عمل نموده تا بتوانند جزء کسانی قرار گیر که مقرب درگاه الهی هستند. پس ما نیز از خداوند می‌خواهیم به حق لطف و احسانش ما را جزء کسانی قرار دهد که مقرب درگاه اویند

تقوا موجب تقرب به ذات اقدس الهی”‌‌

کسانی که به خداوند نزدیکترند و در پیشگاه او آبرومندند که تقوای الهی را پیشه کنند چرا که خداوند در قرآن می‌فرماید ”‌ان اکرمکم عند الله اتقکم”‌‌ یعنی ”‌به درستی که گرامی‌ترین شما نزد پروردگار تقوا پیشه ترین شماست”‌‌ و اگر به واژه رسول ”‌اکرم”‌‌ صلی الله علیه و آله توجه کنیم و آیه ”‌ولکم فی رسول الله اسوه حسنه”‌‌ یعنی ”‌و برای شما در رسول خدا الگویی نیکو است”‌‌ را در نظر بگیریم می‌توانیم دریابیم که کسانی که می‌خواهند نزد خداوند آبرویی پیدا کرده و مقرب درگاه او گردند با توجه به آیه ”‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوای الهی را پیشه کنید و برای (رسیدن به خداوند) و آمدن به سوی او وسیله‌ای بیابید”‌‌ باید به آیه ”‌اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم”‌‌ یعنی ”‌خداوند و رسولش و برگزیدگان از ایشان (یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را اطاعت نمایید”‌‌ عمل نموده تا بتوانند جزء کسانی قرار گیر که مقرب درگاه الهی هستند. پس ما نیز از خداوند می‌خواهیم به حق لطف و احسانش ما را جزء کسانی قرار دهد که مقرب درگاه اویند.

بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین

به حق احسانت خواسته‌های من را اجابت کن؛ ای کسی که غایت طالبین تویی! انسان وقتی از همه جا نا امید می‌شود، آخر کار در خانه خدا می‌رود و آن وقت دعا مستجاب می‌شود.

راه شناخت استجابت دعا

اگر می‌خواهی بدانی دعایت مستجاب می‌شود یا نه !؟ به دلت مراجعه کن اگر دیدی در گوشه دلت به کسی غیر از خدا هم امیدواری بدان که دعایت مستجاب نمی‌شود ولی اگر از همه نا امیدی و چشم دلت دست به دامن الهی است بدان که دعای تو مستجاب شده است . در حدیث آمده است که به عزت و جلالم قسم من قطع می‌کنم امید کسی را که به غیر من امید دارد. (کافی ج : 2 ص : 66 )

 نظر دهید »

وفات حضرت خدیجه(علیها السلام) بر همه شیعیان تسلیت باد

28 تیر 1392 توسط شجاعی

حضرت خديجه (س) شخصيتي‌ بزرگواري است كه 25 سال در بحرانيترين دوران صدر اسلام در كنار پيامبر بود،
ايشان بانويي بسيار شريف، ثروتمند، با آبرو و احترام و عزت در جامعه عرب جاهلي بوده است.
از زماني كه ايشان متوجه شخصيت پيامبر اكرم ميشوند شيفته اين وجود مبارك ميشوند كه اين خود نشانه باز و روشن بودن قلب و ضمير حضرت خديجه (س) است است كه جذب رسول‌الله مي‌شوند 
شيفتگي ايشان به پيامبر به خاطر گرايش به حق و حق پرستي بوده است. 
ايشان در ميان زنان اولين كسي است كه در آن جامعه جهل و تاريكي و ظلالت كه فقط بت پرستي حاكم بود و دين حق چندان موقعيتي نداشت اسلام را ميپذيرند و به پيامبر اكرم ايمان ميآورند و از حضرت حمايت ميكنند و از دين جديدي كه در آن جامعه تاريك پشتوانهاي نداشت كاملاً حمايت ميكنند و سرمايهشان را در اين راه خرج ميكنند
در شرح حال حضرت داريم كه هر امري كه از جانب پيامبر ميآمد ايشان اطاعت ميكرد و در مسئله ازدواجشان هم با اينكه حضرت خديجه چنان ثروت و مكنتي داشتند اما طبق گزارشها در مسئله مهريه هم همان مهريهاي را كه پيامبربراي همسران بعديشان هم تعيين ميكنند كه يك مهريه متوسط و رايج در آن زمان بود

پيامبر(ص) مي‌فرمايند: «خديجه اولين زني بود كه به من ايمان آورد و در زماني كه همه مرا ترك كردند او ياريام كرد» و باز پيامبر ميفرمايند كه: «خداوند از هيچ زني به من فرزند نداد و فقط از خديجه به من فرزند داد»

پيامبر(ص) در حدث ديگري در مورد حضرت خديجه فرمودند كه «چهار نفر از زنان هستند كه بهترين زنان بهشت هستند ؛ حضرت خديجه، حضرت فاطمه، حضرت مريم و آسيه زن فرعون».

در گزارشهاي تاريخي آمده كه وقتي حضرت خديجه - چند روز بعد از ابوطالب - از دنيا ميروند براي پيامبر واقعاً مصيبت و سختي بزرگي بود تا حدي كه آن سال را «عام الحزن» يعني سال اندوه ناميدند زيرا پيامبر حامي و پشتيبان خود را از دست دادند.

از كرامات آن حضرت پذيرش ولايت اميرالمومنين علي(ع) است. اگرچه واقعه غدير خم و آيه مربوط به مسئله ولايت اميرالمؤمنين در سالهاي آخر رسالت پيامبر اكرم نازل شد و حضرت خديجه چند سال قبل از هجرت از دنيا رفتند اما پيامبر اكرم در زمان حيات حضرتحضرت مطيع پيامبر و مطيع رهبرشان بودند و هر دستور پيامبر را قبول ميكردند، مسئله ولايت را هم كه هنوز در موردش آيه نيامده بود پذيرفتند خديجه مسئله ولايت اميرالمؤمنين را - چنانكه نقلها روايت ميكند - به ايشان گوشزد ميكنند و ايشان ولايت اميرالمؤمنين را ميپذيرند و با ولايت اميرالمؤمنين از اين دنيا ميروند كما اينكه هنوز مكلف به اين پذيرش نبودند اما از آنجايي كه

 نظر دهید »

دعای روز نهم ماه رمضان

27 تیر 1392 توسط شجاعی

دعای روز نهم ماه مبارک رمضان

دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
توفیق بهره‌برداری از نعمتهای بیکران خالق هستی، راهنمایی به راههای مناسب و هدایت از جانب خداوند در دعای روز نهم ماه مبارک مورد تأکید و توجه قرار دارند…


خدایا بهره‌ای از رحمت فراوانت نصیبم فرما
توفیق بهره‌برداری از نعمتهای بیکران خالق هستی، راهنمایی به راههای مناسب و هدایت از جانب خداوند در دعای روز نهم ماه مبارک مورد تأکید و توجه قرار دارند.
دعای روز نهم ماه مبارک رمضان:
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ
واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ
وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ
بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا در این روز برایم بهره ای از رحمت فراوانت قرار ده
و در آن مرا به براهین و راههای درخشانت راهنمایی کن
و عنانم را در جهت رضایت همه جانبه ات در دست گیر
به حق مهربانی و محبتت ای آرزوی مشتاقان

 نظر دهید »

تاثیر روزه در کاهش خطر سرطان

26 تیر 1392 توسط شجاعی

سرطان بیماری است که در آن سلول های بدن به طور غیر عادی تقسیم و تکثیر می شوند و بافت های سالم را نابود می کنند. در یک جاندار سالم، همیشه بین میزان تقسیم سلول، تمایز و مرگ سلولی، یک تعادل وجود دارد. به عبارت دیگر تعداد افزایش سلول ها کنترل می شود ولی در حالت سرطانی ازدیاد سلولها کنترل نمی شود.

برخی عوامل خطر سرطان زا :

* سابقه خانوادگی سرطان در بستگان درجه یک
* مواجهه با مواد سرطان زا مانند آرسنیک، جیوه، سرب، آزبست و … از طریق هوای آلوده، مواد غذایی آلوه، آلودگی های صنعتی و …
* پرتوها: برخی از پرتوها مثل پرتوهای فرابنفش خورشید، اشعه ایکس و …. موجب سرطان هایی مانند سرطان پوست می شوند.
* عفونت های باکتریایی و یا ویروسی : ویروس هپاتیت بی و ویروس هپاتیت سی در ایجاد سرطان کبد نقش دارند. یک نوع باکتری نیز با سرطان معده ارتباط دارد.
* مصرف نوشابه های الکلی که بخصوص خطر سرطان های دستگاه گوارش و کبد را افزایش می دهد.
* مصرف دخانیات و یا مواجهه با دود آن مانند سیگار، قلیان، پیپ و … مصرف دخانیان در ایجاد سرطان در مجاری تنفسی نقش اساسی دارد.
* رژیم غذایی نامناسب
* چاقی و عدم تحرک بدنی

در این مجموعه تلاش شده است با تاکید بر چگونگی تغییر این عوامل خطر در ماه رمضان به سئوالات مرتبط با اثرات روزه داری بر پیشگیری و روند درمان سرطان پاسخ داده شود.

استفاده از سیگار از جمله مواردی است که روزه را باطل می کند. به همین علت اغلب مصرف آن در ماه رمضان کاهش می یابد زیرا مصرف آن به فاصله افطار تا سحری موکول می شود. این کاهش استفاده از دخانیات در ایام ماه مبارک رمضان می تواند انگیزه و زمینه ای برای کاهش استفاده و حتی ترک آنها شود. از آنجا که دود دخانیات حاوی یک ماده سرطان زای قوی است، کاهش مواجهه با این ماده مضر می تواند خطر برخی سرطان ها را کاهش دهد.

تغییرات در رژیم غذایی خطر سرطان را تحت تاثیر قرار می دهد. کیفیت رژیم غذایی از جمله مواردی است که می تواند خطر سرطان را کاهش و یا افزایش دهد. مصرف زیاد روغن های حیوانی و روغن های نباتی جامد حاوی اسیدهای چرب مضر، مصرف نادرست روغن های گیاهی (روغن های مایعی که مخصوص سرخ کردنی نیستند، برای سرخ کردن استفاده شود) خطر سرطان ها را افزایش می دهد.

مصرف زیاد غذاهای آماده یا Fast Food  به دلیل حرارت دیدن شدید روغن مورد استفاده در تهیه آنها خطر سرطان را افزایش می دهد زیرا روغن مورد استفاده تغییر شکل داده و مواد سرطان زا در آن تولید می شود.

مصرف زیاد نمک و غذاهای پر نمک خطر بسیاری از سرطان ها بخصوص سرطان معده را افزایش می دهد.
مصرف کم غذاهایی که فیبر بالایی دارند، خطر سرطان را افزایش می دهد. مواد غذایی دارای فیبر بالا شامل نان و غلات سبوس دار، آرد قهوه ای، حبوبات، میوه ها و سبزیجات است.

میوه و سبزی علاوه بر دارا بودن فیبر که خطر سرطان را کاهش می دهد، حاوی برخی ترکیبات به نام آنتی اکسیدان هستند که از سلول های بدن محافظت کرده و خطر سرطان را کاهش می دهند.

پرخوری و چاقی و عدم تحرک بدنی خطر سرطان های مختلف از جمله سرطان سینه، روده و کبد را افزایش می دهد. کاهش متوسط مصرف غذا و کاهش وزن خطر سرطان را کاهش می دهد.

منظور از کاهش کالری دریافتی، دریافت کم غذا است نه سوء تغذیه . به این معنی که تمام مواد مورد نیاز بدن از جمله ویتامینها و املاح به مقدار کافی از طریق رژیم غذایی دریافت شود. در حالی که در سوء تغذیه مقادیر کافی از مواد ذکر شده دریافت نشده و باعث می شود بدن اعمال خود را بدرستی انجام ندهد. کاهش متوسط انرژی دریافتی بدون تاثیر بر کیفیت رژیم غذایی خطر سرطان را کاهش و طول عمر را افزایش می دهد.

دریافت زیاد کالری از چه طریقی خطر ایجاد سرطان را افزایش می دهد:

هورمون انسولین و ارتباط آن با سرطان : دریافت زیاد کالری از مواد غذایی موجب ترشح بیشتر انسولین می شود و محدودیت انرژی ترشح کمتری از این هورمون به همراه دارد. محدودیت کالری دریافتی از طریق کاهش انسولین خون خطر سرطان را کاهش می دهد.

لپتین هورمونی است که از سلول های بافت چربی ترشح می شود و هر چه تعداد سلولها و میزان بافت چربی در بدن بیشتر باشد این هورمون بیشتر تولید شده و وارد خون می شود. دریافت غذا نیز منجر به تحریک ترشح هورمون لپتین می شود. بنابراین کاهش دریافتی ممکن است از طریق کاهش غلظت لپتین خون خطر سرطان را کاهش دهد.

برخی هورمونهای استروئیدی مانند (استروژن و پروژسترون) در غلظت های بالاتر از حد طبیعی با برخی از انواع سرطان ها مانند سرطان سینه ارتباط دارند. بافت چربی محل اصلی ترشح استروژن در زنان یائسه است، همچنین وجود التهاب مزمن با طولانی مدت در بدن با چاقی و سرطان ارتباط مستقیم دارد.  با محدود کردن متوسط کالری دریافتی می توان اثر سوء عوامل التهابی و خطر سرطان را کاهش داد.

تاثیر کاهش مقادیر غذایی مصرفی تاثیری بر کنترل عوارض شیمی درمانی

بسیاری از افراد بر این باورند که کاهش مصرف غذا در بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی مضر است. با این حال تحقیقات نشان دهنده این است که کاهش مصرف غذا می تواند از طریق محافظت از سلول های طبیعی، عوارض جانبی شیمی درمانی را کاهش دهد.

اگر در طول شیمی درمانی، مصرف مواد غذایی تا حدودی کاهش یابد، به دلیل اینکه سوخت و ساز سلولی کاهش می یابد، اثرات سوء داروهای شیمی درمانی بر سلول های طبیعی کاهش می یابد. گرسنگی (کم خوری) مقاومت سلولهای طبیعی (نه سلول های سرطانی) در برابر داروهای شیمی درمانی و عوامل سرطان زا را تا 10 برابر افزایش می دهد.

مشکلاتی که احتمالاً در اثر محدود کردن مصرف غذا به وجود می آید شامل درجات خفیفی از گرسنگی، سردرد و سرگیجه است که پس از قطع شیمی درمانی و بازگشت به رژیم معمول بهبود می یابد. کاهش دریافت غذا حالت خستگی و ضعف ناشی از شیمی درمانی را نیز کاهش می دهد.

تاثیر گرسنگی در از بین بردن سلول های سرطانی

در حالت گرسنگی، سلول های غیرطبیعی موجود در بدن که نقش خود را به درستی انجام نمی دهند، مثل سلول های سرطانی طی فرآیندی به نام خودکشی برنامه ریزی شده خود را از بین می برند و به این ترتیب سلول های غیر طبیعی توسط یک شعور سلولی از بین می روند. این مکانیسم می تواند به روند درمان سرطان کمک کند.

در حالت گرسنگی و یا کاهش مصرف غذا، غلظت هورمون هایی مثل انسولین و لپتین که قبلاً در مورد آنها توضیح داده شد، در خون کاهش می یابد. می دانیم که بالا بودن غلظت این هورمون ها در خون با پیشرفت سرطان ارتباط دارد. بنابراین با کاهش کالری دریافتی و کاهش سطح این هورمونها در خون می توان اثر داروهای شیمی درمانی را در از بین بردن سلول های سرطانی افزایش داد.

نتیجه گیری : در مجموع اگر روزه داری ماه رمضان با کاهش متوسط دریافت کالری همراه باشد، می تواند اثراث مفیدی در کاهش خطر سرطان و نیز روند درمان این بیماری داشته باشد.

این گزارش به کمک گروه روزه داری اسلامی پژوهشکده غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران تهیه شده است.

 نظر دهید »

دعای روز هشتم ماه رمضان

26 تیر 1392 توسط شجاعی


در روز هشتم ماه مبارک رمضان از ربّ خویش می‌خواهیم که توفیق مهرورزی نسبت به یتیمان و هم‌نشینی با کریمان را روزیمان گرداند، چرا که «خداوند»، پناه آرزومندان است.

خبرگزاری فارس: دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان+ صوت


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس،‌ در دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان می‌خوانیم:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ

وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ

وَاِفْشآءَ السَّلامِ

وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ

یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان

و خوراندن طعام

و به آشکار کردن سلام

و هم‌نشینى با کریمان به فضل و کرمت

اى پناه آرزومندان

 نظر دهید »

دعای روز هفتم ماه رمضان

25 تیر 1392 توسط شجاعی

IMAGE634492559301093750

دعای روز هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِكْرَكَ

بِدوامِهِ بتوفیقِكَ یا هادیَ المُضِلّین.

خدایا یارى كن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و بركنارم دار در آن از بیهودگى و گناهان و

روزیم كن در آن یادت را براى همیشه

به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان.

 نظر دهید »

دعای روز چهارم ماه رمضان

22 تیر 1392 توسط شجاعی
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان بر محفوظ بودن از گناه، کسب شیرینی ذکر خالق هستی و سعادت فرمانبرداری از خداوند تأکید دارد…

 

اَللّهُمَّ قَوِّنی فیهِ عَلى اِقامَةِ اَمرِکَ
وَ اَذِقنی فیهِ حَلاوَةِ ذِکْرِکَ
وَ اَوْزِعْنی فیهِ لِأداءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ
وَ احْفَظْنی فیهِ بِحِفظِکَ و َسَتْرِکَ
یا اَبصَرَ النّاظِرینَ .

خدایا مرا در این روز برای اقامه و انجام فرمانت قوت بخش
و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان
و برای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز
و در این روز به حفظ و پرده پوشی مرا از گناه محفوظ دار
ای بصیرترین  بینایان عالم
گفتار نور:
رسول خدا (ص) فرموده است: اگر بنده خدا می‌دانست که در ماه رمضان چه نهفته دوست اشت که ماه رمضان یکسال باشد.
 نظر دهید »

فضیلت اعمال مستحبی ماه رمضان

22 تیر 1392 توسط شجاعی

- دعا و استغفار در ماه رمضان

الحديث:

قال على بن ابيطالب(ع):

»عليكم فى شهر رمضان بكثرة استغفار و الدعاء فاما الدعا فيدفع عنكم به البلاء و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم. (1)


ترجمه: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعاى زياد. اما دعاهاى شما دافع بلا از شماست. و اما استغفار شما از بين برنده گناهان است.

توضيح:

از وظايف روزه داران در اين ماه، دعا و درخواست‏حوايج از حضرت حق است كه بنده احساس نياز به پيشگاه بى نياز كرده، و دستهاى احتياج خويش را به درگاه او دراز مى‏كند.

- روزهاى ماه رمضان

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عند الله افضل الشهور، و ايامه افضل الايام و ليالى افضل الليالى و ساعاته افضل الساعات. (2)

ترجمه:

اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات.


- اعتكاف در ماه رمضان

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

اعتكاف عشر فى شهر رمضان تعدل حجتين و عمرتين. (3)

ترجمه: اعتكاف در يك دهه از ماه مبارك رمضان برابر با ثواب دو حج و دو عمره است.

توضيح:

در ايام و ليالى مقدسه‏اى، طبق روايات رسيده از ائمه معصومين (عليهم السلام) مستحب است كه هر مسلمانى در صورت امكان دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد معتكف شود، كه پيامبر اكرم(ص) در تمامى عمرش چنين می‏كرد.

 ماه رمضان

- تلاوت قرآن در ماه رمضان

بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ويژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده:

الحديث:

قال ابو جعفر (عليه السلام):

لكل شى‏ء ربيع و ربيع القرآن شهر رمضان (4)

ترجمه:

براى هر چيزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.


بنا بر اين امتيازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى ديگر بيشتر است.

الحديث:

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله):

من تلافيه آية من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غيره من الشهور. (5)

ترجمه:

اگر كسى در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غير ماه رمضان يك ختم قرآن كرده است.


- افطارى و صدقه دادن در ماه رمضان

الحديث:

قال الباقر (عليه السلام)

يا سدير، هل تدرى اى ليال هذه؟ فقال له نعم. جعلت فداك ان هذه ليالى شهر رمضان فما ذاك؟ فقال له اتقدر على ان تعتق كل ليلة من هذه الليالى عشر رقاب من ولد اسمعيل؟ فقال له سدير بابى انت و امى لا يبلغ مالى ذاك، فما زال ينقص حتى بلغ به رقبة واحدة فى كل ذلك يقول: «لا اقدر عليه فقال له: افما تقدر ان تفطر فى كل ليلة رجلا مسلما؟ فقال له: بلى و عشرة فقال له (عليه السلام):

فذاك الذى اردت يا سدير، ان افطارك اخاك المسلم يعدل عتق رقبة من ولد اسماعيل عليه السلام. (6)

ترجمه:

اى سدير! آيا مى‏دانى چه شبهايى است اين شبها؟ سدير گفت:

بلى فدايت گردم اين شبها شبهاى ماه رمضان است، مگر اين شبها چگونه است؟ امام (عليه السلام) فرمودند: آيا قدرت دارى هر شب از اين شبها ده بنده از فرزندان اسماعيل (ع) را آزاد كنى؟ پس سدير عرض كرد: پدر و مادرم به فدايت، ثروتم كفاف نمى‏دهد، پس امام پيوسته تعداد بنده‏ها را كم كرد، تا رسيد به يكى در تمام اين ماه، سدير گفت: قدرت ندارم پس امام(ع) به او فرمود: آيا قدرت ندارى هر شب يك مسلمان روزه‏دارى را افطار دهى؟ سدير عرض كرد: بلى تا ده نفر را هم مى‏توانم افطارى بدهم، پس امام به او فرمود:

اى سدير همان است كه اراده كردى يعنى با افطارى دادن ده روزه‏دار به ثواب عتق و آزاد كردن ده بنده از اولاد اسماعيل (ع) نايل می‏گردى.


 ماه رمضان


توضيح:

خداوند انسان روزه‏دار را بر آنچه انفاق مى‏كند در خوردنيها و آشاميدنيها محاسبه نمى‏كند ولى در اين امر «اسراف‏» نشود.

الحديث:

عن ابى عبد الله عليه السلام:

من تصدق فى شهر رمضان بصدقة صرف الله عنه سبعين نوعا من البلاء. (7)

ترجمه:

هر كس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور می ‏كند.


 نظر دهید »

ماه رمضان

22 تیر 1392 توسط شجاعی

ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌های قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.
img/daneshnameh_up/1/1e/ramezan.jpg

به برخی از حوادث و رویدادهای مهم این ماه اشاره می‌شود:
وفات حضرت خدیجه در دهم رمضان سال دهم بعثت.
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام نیمه رمضان سال دوم هجرت.
جنگ بدر در سال دوم هجرت.
فتح مکه در سال هشتم هجرت.
مراسم عقد اخوت و پیمان برادری میان مسلمان، و ایجاد اخوت اسلامی بین پیامبر و امام علی علیه السلام.
بیعت مردم به ولایت‌عهدی امام رضا علیه السلام در سال 201 قمری.

 نظر دهید »

ميلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) وروز زن

09 اردیبهشت 1392 توسط شجاعی

اي جلوه ذات كبريا يازهرا                                            وي اسوه عصمت وحيا يازهرا

اي فيض نظر كن مس قلبم را زر                                   اي خاك ره توكيميا يازهرا

                                                                * * *

آفتاب ورود زهره الزهرا ، سلام الله عليها محيط بندگي وبردگي را به نورجمالش روشن ساخت.همانطور كه

پيغمبر(صلوات الله عليها ) فرمودنور فاطمه قبل ازآفرينش آسمان ها وزمين خلق شده وچون آدم خواست از بهشت هبوط كند نور فاطمه به سيبي تابيدن گرفت وآدم از آن بخوردودر صلب او بود ودر اصلاب آباء وارحام امهات طيب وطاهر منتقل شد تا براي من نيز جبرييل سيبي آورد واز آن نطفه ي فا طمه بسته شد .

انتخا ب روز زن به معناي انتخا ب متعالي ترين ومقدس ترين الگو براي زنان مسلما ن بلكه زنان همه جهان است .آن گاه كه رسول اكرم (ص) فاطمه را پاره تن خويش معرفي مي كند به جهانيان مي آموزد كه جلوه والاي كرامت انساني واخلاق اسلامي رادر اين چهره مقدس جست وجو كنندومادران جهان ، شعاعي از اين خورشيد درخشان برگيرند وكانون حيات انسان ها را گرم وروشن سازند.

 

 نظر دهید »

ملاک سنجش اعمال

04 بهمن 1391 توسط شجاعی

 

وقتی در دادگاه می خواهند اعمال ما را بررسی کند باید ملاک و میزانی باشد. مثلا وقتی شما می خواهید ببیند که خطی زیبا است یا خیر آنرا با کامل ترین و زیباترین خط می سنجید. وقتی شما می خواهید ببینید که دیواری صاف است آنرا با شاقول ارزیابی می کنید. میزان اعمال ما در قیامت حق و عدل است . یعنی اعمال ما را با حق می سنجند که آیا عمل ما حق بوده است یا باطل . در آیه ی دیگر داریم که عمل ما را با عدالت می سنجند.  در آیه 8 سوره ی اعراف داریم: میزان در آن روز حق است و اعمال ما را با حق می سنجند و آیه 47 سوره انبیا داریم : میزان های عدل را می گسترانیم و اعمال را با آن می سنجیم و به هیچ کس ظلم نمی شود.  امام صادق (ع) می فرماید : پیامبر و جانشینان مصداق حق و عدل هستند که در راس آنها چهارده معصوم است .آنها مصداق کامل عدالت و حقانیت هستند . نماز ما را با نماز آنها می سنجند . پس آنها موازین هستند. در این صورت اعمال ما خیلی با اعمال ائمه فاصله دارد و این نگران کننده است. اگر کسی می خواهد به میزان حق نزدیک باشد باید دو کار انجام بدهد و اینها میانبُرهستند:خوش اخلاقی و صلوات بر محمد و آل محمد .پیامبر فرمود : چیزی مثل خوش اخلاقی ترازوی عمل را سنگین نمی کند. انسان خوش اخلاق در دنیا اعتبار دارد و انسان بد اخلاق پوک است و ظاهری دارد و درون مایه ندارد. مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی مجسمه ی اخلاق بودند. ایشان وقتی فردی پیش او می آمد تمام قد بلند می شد و اگر فردی به ایشان می گفت که مرا موعظه کنید ، ایشان می فرموند که اول شما مرا موعظه کنید. روزی فردی به زور دست ایشان را بوسید. ایشان از اتاق بیرون رفتند و در بازگشت فرمودند که شما اهل علم هستید که دست مرا بوسیدید ، من هم کفش شما را بوسیدم .روزی ایشان وقتی داشت با شاگردش بحث می کرد صدایش بالا رفت و این شاگرد از سادات بود. بعد از درس ایشان می خواستند دست او را ببوسند. روزی ایشان دیر به منزل آمده بود و تا صبح پشت در نشسته بود زیرا می فرمود که اگر من زنگ بزنم حق بچه ها ضایع می شود. یکی از شاگردانش که سادات بود می گفت که من دو ساعت ایشان را سرپا نگه داشتم تا از ایشان سوال کنم . من بخاطر این معطلی از ایشان معذرت خواهی کردم .ایشان فرمودند که در روز قیامت وقتی من را به طرف جهنم می برند به مادرت زهرا بگو که شفاعت من را بکند. امام صادق (ع) می فرماید : در نامه ی عمل چیزی سنگین تر از صلوات نیست .وقتی عمل انسان را وزن می کنند وعمل انسان سبک است، در اینجا صلوات ها به کمک انسان می آید و میزان را سنگین می کند.

صلوات نزدیک شدن به سمت اهل بیت است و کم کردن فاصله با اهل بیت است. ظاهر صلوات همان ذکر است و باطن آن انجام دادن خواسته ی ائمه است . صلوات ظاهری و باطنی هر دو انسان را به ائمه نزدیک می کند.(سخنرانی آقای عالی)

 نظر دهید »

سلام برامام حسین (علیه السلام ) وسلام براربعین

06 دی 1391 توسط شجاعی

الهی من کمترینم تو بسیارمن هیچم تو بی شمار من لرزانم تواستوار سلام مهربانترین مرد زمان خواستم از درون بنویسم اما بغض گلو و فشار انگشتم وجوهری که همیشه رنگ رخساره برسپیدی کاغذ می پراند همه به یاری ام آمدند یکی شدیم واز صمیم قلب نوشتیم. وقتی هرزگاهی از کوچه دلواپسی تنهایی می گذرم ، همه از من وتنهایی و بی پناهیم می گویند دلم بی اندازه میشکند آنقدر شکستنش عمیق است که به بن بست نا امیدی میرسم . آنجا که دیگر کسی نیست تا تکیه گاهم باشد ، آنجا که قطرات اشک گونه های ترک خورده ام را نوازش می کنند، آنجا که باد هم صورتم را ملامت می کنددر همه این زمانها نمی دانم که به خدا نزدیکتر شده ام شاید هم کمی دور تر شده ام  در این غوغای دلم ناگها ن برگذر کوچه اسمت را خواندم یادم آمد بی گمان کسی هست که ذکر نامش آرام دل است از عمق  جان آهسته وبی صدا زیر لب زمزمه کردم السلام علیک یا اباعبدالله رفتم بر سر سجاده عشق نشستم گریستم واز ته دل آهی کشیدم واینچنین گفتم : آقای خوبم من همان تشنه لبی هستم که زمانی خسته آواره وبی پناه بودم وتو بودی که سیرابم کردی وپناهم دادی ، تو همانی که نوری که نوری که در قلبم افروختی  که تمام وجودم را فرا گرفت ،تو همانی که کویت کوی لاله هاست کوی شیدایی یاس است ،کوی بی تابی فرشتگان است.آری تو حسینی که در دشت بلا صبرم در برابرش به زانو در امده بود حسین جان مولای مهربانم آقای دل شکسته بار دیگر حری پشیمانم که به سویت آمده ام منت بر سرم بگذار و به وسعت دل دریایی ات دل شکسته مرا مرهمی باش وقتی که دستم مثل پیاله ای که طلب آب می کند روبروی قبله بلند است و دلم با عزیز مهربان نجوا می کند ردش مکن با دلم کنار بیا چرا که این دل بارها با نام حسین شکسته است با دلم کنار بیا گرچه این دل بارها به دنیا و آمالش بسته شده با دلم کنار بیا گرچه این دل بارها خیانت کرده وجای امنی شده برای آنها که ارزشش نداشته آقای خوبم با دلم کنار بیا  کنار بیا

                                                                                                                                                           (مریم حمیدی - پایه سوم)

 نظر دهید »

شکایت امام زمان (عج )از چهار گروه

02 دی 1391 توسط شجاعی

 

سخنرانی آقای دکتر رفیعی پیرامون وظیفه مردم در عصر غیبت امام زمان(عج)

علی ابن مهزیار 19 بار به شوق دیدار امام زمان (عج)  پیاده به  حج رفت . برای بار بیستم اجازه دیدار یافت. علی بن مهزیار نقل می کند با دلی شکسته دیدار روی حضرت را از خدا خواستم. ناگهان جوانی  دست روی شانه ام گذاشت و گفت چه می خواهی ؛ علی بن مهزیار گفت ؛ به دنبال امام محجوبم(غائب از نظر) هستم. جوان ناراحت شد و گفت : علی بن مهزیار نگو امام محجوب؛ امام بین شماست و این عمل سوء شماست که بین امام و شما فاصله انداخته است. همراه او راهی خیمه امام زمان(عج) شدم. وارد خیمه حضرت شدم و عرض سلام خدمت معشوق و حبیبم کردم. چنان با گرمی جواب داد و فرمود ما شب و روز منتظر تو بودم چرا دید آمدی؟!

 

سایه عاشق گر افتاد بر معشوق چه شد      ما به او محتاج بودیم ، او به ما مشتاق بود

 

گفتم آقا خیلی وقته دنبال شمایم اما کسی را نداشتم مرا راهنمایی کند. (توجیه کرد) .حضرت با انگشت مبارک اشاره کردند و گفتند:"لا” (این بهانه است). شما عاشق نبودید . _ایشان علت دوری مردم را از ایشان در چهار امر به صورت شکایت اینگونه بیان کردند: - علی بن مهزیار به کثرت مال می اندیشیدید ؛ نه به کیفیت بدست آوردن اموالتان و حق دیگران را و خمس و ذکات را  از اموال خود خارج نکردید .به  مردم ضعیف نمی اندیشیدید ؛ قطع رحم کردید،  گفتارتان با اعمالتان هماهنگ نبود.اگر استغفار بعضی خوبان شما نبود، همه نابود می شدید.

 

به قول مرحوم شیستری:

 

بسی گفتند از عیسی و مهدی                     مجرد شو تو هم عیسایِ عهدی

 

زمهدی گر چند روزی پیشی                     بکش دجال خود مهدیِ خویشی

 

به نور علم می کن دیده روشن                   که تا بتوانی اش هر لحظه دیدن

 

برو از علم مهدی بهره برگیر                    جوانمردی کن و بشنو از این پیر

 

خوشا بخت کسان عهدِ مهدی                     خوشا آن کودکان عهدِ  مهدی     

 

منتظر ناجی خود ناجی است. منتظر برزگترین دستگیر هستی، خود دستگیری می کند. منتظر مهدی (عج) خود اهل هدایت است.     

 

ای خدای مهدی ! ما را از هموار کنندگان راه مهدی (عج) قرار بده.قلب مهدی فاطمه(سلام الله علیها) از ما راضی و خوشنود گردان. آمین یا رب العالمین.

 

 نظر دهید »

فرصتی به قدر آسمان ها

29 آذر 1391 توسط شجاعی

 

ماها باید قدر فرصت را بدانیم.

 

رهبر عزیز انقلاب جانشین به حق امام زمان عج در کلامی دلنشین فرمودند:

تا در این دنیا هستیم،دستمان باز است ؛میتوانیم خیلی کارها بکنیم. با یک نگاه، با یک لبخند، با یک کلمه حرف، با یک حرکت دست، با یک  حرکت قلم، شما الان می توانید به قدر آسمانها و زمین برای خودتان حسنه ایجاد کنید –در این دنیا اینجوری است؛ می تواند انسان بکند ، دست باز است- از اینجا که رفتیم ، دست بسته است، دیگر هیچ کار نمی توانیم بکنیم.

 

 

اگر بخواهیم این قدردانی را به معنای حقیقی کلمه به کار ببندیم،

باید همه نیروها را به صحنه آوریم؛

واقعا کمر بسته ی کار، وارد میدان شویم و یک مقداری هم برگردیم به خودمان ، نقص های خودمان را مشاهده کنیم. ما مجموعه ای از ضعف ها هستیم، امام خدای متعال توان قدرت پیشرفت و حسن بی انتها را هم در ما قرار داده  که می توانیم هی بر این ضعف ها فائق بیائیم…

در زندگی کاری ما ثانیه ها و دقائق و ساعات ، غقب افتادگی وجود دارد ؛ اینها را باید ببینیم تا به فکر جبران بیفتیم. اگر نتوانیم جبران کنیم ، لا اقل پیش خدا اقرار کنیم.

” و ان کان قددنا اجلی و لم یدننی منک عملی فقد جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی”

یکی از راههای تقرب به پروردگار همین است؛ اقرار به ذنب و واقرار به کوتاهی ها و عقب ماندگی ها و نقص ها و تاریکی هاییی که در وجود خودمان است.به این مسئله توجه کنیم. همه ی اینها با توفیقات الهی امکان پذیر

ماها باید قدر فرصت را بدانیم.

تا در این دنیا هستیم،دستمان باز است ؛میتوانیم خیلی کارها بکنیم. با یک نگاه، با یک لبخند، با یک کلمه حرف، با یک حرکت دست، با یک  حرکت قلم، شما الان می توانید به قدر آسمانها و زمین برای خودتان حسنه ایجاد کنید –در این دنیا اینجوری است؛ می تواند انسان بکند ، دست باز است- از اینجا که رفتیم ، دست بسته است، دیگر هیچ کار نمی توانیم بکنیم.

اگر بخواهیم این قدردانی را به معنای حقیقی کلمه به کار ببندیم،

 

باید همه نیروها را به صحنه آوریم؛

واقعا کمر بسته ی کار، وارد میدان شویم و یک مقداری هم برگردیم به خودمان ، نقص های خودمان را مشاهده کنیم. ما مجموعه ای از ضعف ها هستیم، امام خدای متعال توان قدرت پیشرفت و حسن بی انتها را هم در ما قرار داده  که می توانیم هی بر این ضعف ها فائق بیائیم…

در زندگی کاری ما ثانیه ها و دقائق و ساعات ، غقب افتادگی وجود دارد ؛ اینها را باید ببینیم تا به فکر جبران بیفتیم. اگر نتوانیم جبران کنیم ، لا اقل پیش خدا اقرار کنیم.

” و ان کان قددنا اجلی و لم یدننی منک عملی فقد جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی”

یکی از راههای تقرب به پروردگار همین است؛ اقرار به ذنب و واقرار به کوتاهی ها و عقب ماندگی ها و نقص ها و تاریکی هاییی که در وجود خودمان است.به این مسئله توجه کنیم. همه ی اینها با توفیقات الهی امکان پذیر

 نظر دهید »

بیدار شو

28 آذر 1391 توسط شجاعی

 

امام خمینی در کلامی زیبا فرمودند:

بيدار شو، و پنبه غفلت را از گوش برون كن و خواب غفلت را بر چشم خود حرام نما، و بدان كه تو را خداى تعالى براى خود آفريده است. چنانچه در حديث قدسى می فرمايد: “يابن آدم خلقت الاشياء لاجلك و خلقتك لاجلی” يعنى: اى پسر آدم! همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خود آفريدم، و قلب تو را منزلگاه خود قرار داده، تو و قلب تو، يكى از نواميس الهيه هستيد. حق تعالى غيور است نسبت به ناموس خود. اين قدر پرده درى مكن به ناموس حق تعالى، دست درازى را روا مدار. بترس از غيرت حق تعالى كه تو را در اين عالم همچنان رسوا كند كه هرچه خواهى اصلاح كنى، نتوانى، و اخلاق فاضله را كه به واسطه آنها، اولياء تشبه به حق پيدا می كنند، تسليم غير حق می كنى و قلب خود را به دشمن حق می دهى و شرك مورزى در باطن ملكوت خود. بترس از آن كه حق تعالى علاوه بر آن كه ناموس مملكت تو را پاره كند، و تو را پيش انبياء عظام و ملائكه مقربين، مفتضح و رسوا كند، در همين عالم تو را مفتضح كند، و مبتلا كند به فضيحتى كه جبران پذير نباشد و پاره شدن عصمتى كه وصله بردار نباشد. حق تعالى ستاراست ولى غيور  هم هست. ارحم الراحمين  است، ولى اشد المعاقبين هم هست. ستر م ى فرمايد، تا وقتى از حد نگذرد. ممكن است خداى نخواسته اين كار بزرگ و اين رسوا یي ناهنجار، غيرت را بر ستر غلبه دهد، چنانچه در حديث شريف شنيدى. پس قدرى به خود آى، و رجوع به خدا كن و بازگشت به سوى او نما كه خداى تعالى رحيم است و پى بهانه می گردد براى رحمت. (روح عرفانی امام (ره) محمدعلی الفت پور)

 نظر دهید »

روزه بدن نردبان ديدن حق

02 مرداد 1391 توسط شجاعی

نخوردن حتی از منزل های  روزه هم نیست، شاید بتوان گفت نخوردن از مقدمات روزه است.یعنی برکات روزه بعد از نخوردن شروع می شود. بزرگان می گویند : ” شما وقتی وارد روزه بدن شدی، تازه روزه روح شروع می شود که آن پرهیز از نظر و توجه به هر آنچه چه محبوب نمی پسندد.” مقصد روزه رؤیت است ؛ پس باید برای رؤیت حق از نظر در آنچه او نمی پسندد پرهیز کرد.  شاهد مثال ما در اثبات این نتیجه آیاتی  است که خداوند بعد از وجوب روزه می فرماید: “و اذا سألک عبادی  عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان” نتیجه روزه داری دیدن حق است.همان گونه که در حدیث قدسی فرموده است:” الصوم لی و انا اجزی به” روزه از من است و خود من جزای روزه دار هستم.در واقع خداوند دیدن خود را نصیب روزه دار می کند. برای همین ما روایت داریم که هیچ عبادتی جای روزه را نمی گیرد و آرزوی هر کسی این است که ” ای خدا ! خودت را به ما بده”  حافظ نیز در این باره می سراید:

از در خویش ، خدایا به بهشتم نفرست                   که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

پس نخوردن اول کار است. ما اول کار را گرفته ایم و اخر کار را رها کرده ایم. این است که حضرت رسول (صلی الله علیه و اله) می فرمایند:” چه بسیار روزه داری که فقط گرسنگی برایش می ماند. روزه بدن یک نوع نردبان است تا آدم به پشت بام برسد ،نردبان را نباید خیلی گرفت باید از ان استفاده کرد. وقتی آدم به پشت بام رسید می بیند عجب دنیایی ….

واقعا بی انصافی نیست که آدم روزه بگیره تا به بهشت برود؟! اگر آدم بتواند روزه بگیرد و به حق برسد ، اصلا دنبال بهشت نمی رود.بنابراین اگر ما از روزه انتظاررؤیت حق را داشته باشیم، چیزی نمی گذرد که می بینیم حداقل شعوری میدهد که بتوانید حق را بفهمید.

 نظر دهید »

میلاد امام حسین (ع) سرور جوانان اهل بهشت

03 تیر 1391 توسط شجاعی

تا بال و پر عشق به جانم دادند

 در وادی عاشقان مکانم دادند

 گفتم که کجاست کعبه ‏ی اهل ولا

 در گاه حسین (ع) را نشانم دادند

 بدانید که دنیا شیرینی و تلخی اش رؤیایی بیش نیست، و آگاهی و بیداری واقعی در آخرت است. امام حسین (ع) میلاد سرور جوانان اهل بهشت و روز پاسدار مبارکباد

 اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ

بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد

.

الدره الباهره ، ص24)

 2 نظر

تبیین بندگی از منظرامام رضا(ع)

03 تیر 1391 توسط شجاعی

لذت خودت را در منظره زیبایی که مولات از بندگیت می بینه جستجو کن نه در لذت خودت. “ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون” خلق نکردیم جن و انس را مگر برای عبادت . فردی از امام رضا (علیه السلا) پرسیدند : چرا باید وضو بگیریم؟ امام رضا (علیه السلام) فرمودند: برای این که خدا ببینه کی به حرفش گوش می دهد. نقل می کنند حمال تبریزی بچه ای داشت که دید داره از پشت بام می افته. به بچه گفت بایست. ناگهان بچه بین زمین و آسمان ایستاد. گفتند: چکار کردی که این جور قدرت پیدا کردی. گفت : خدا به من گفت تو یه عمر به من بگو چشم من هم حرف تو را گوش می کنم. . در حدیث قدسی هم آمده : “یا بن ادم! من زنده ای هستم که نمی میرم . تو مرا در آن چه به تو امر کرده ام اطاعت کن تا تو را زنده ای بدارم که هرگز نمیری.” عبد برای فقر ذاتی می ره در خونه خدا نه به خاطر فقر عارض اش . اگر بندگی نکنیم پس متکبریم. در مقابل امر خدا که نباید چرتکه انداخت و حساب و کتاب کرد. بندگی هم آداب خودش داره مهم تر از آن منشا آن باید بندگی خدا باشه و نه فقط وجدان و یا چیز دیگه. بندگی حکم می کنه که تنها برای او کار کنیم . زشت نیست کسی که عبد مولایی است از وقتش بدزده بره برای همسایه کار کنه پول بگیره . اگه صاحبش بفهمه یه روز بهش میگه نامرد تو که آبروی ما را بردی. پول بیشتر می خواستی به خودم می گفتی. آن هم ارباب ما که خودش را بزرگتر از هر کسی می داند” الله اکبر". یکی از آداب بندگی اینه که عبد هر کار خواست بکنه از مولاش اجازه می گیره . آب می خواد بخوره میگه بسم الله . عبد خوب دل اربابش می خواد نه مزدش . عبد کاری می کنه که اربابش کیف کنه. نه خودش. او بالبخند مولاش کیف می کند. اگه منتظری تو نماز تو کیف کنی این تو را به جایی نمی رسانه. دعای کمیل که نیست. نماز هم ابتداءا عشقبازی با خدا نیست بلکه مودب بودن در مقابل خداست. امام رضا(علیه السلام) آدم خسیس از اینکه خودش غذای خوشمزه بخوره لذت می بره اما انسان کریم از این که غذای خوشمزهای را به دیگران بخورانه لذت می بره. این هوای نفس راهم ضعیف می کنه.

 سخنرانی آقای پناهیان پیرامون مسئله عبودیت

 نظر دهید »

[جهاد با نفس ازنظر امام ره

22 خرداد 1391 توسط شجاعی

فكرى كن و چاره جو یي نما و راه نجاتى و وسيله خلاصى از براى خود پيدا كن. و به خداى ارحم الراحمين پناه ببر، و در شبهاى تاريك با تضرع و زارى از آن ذات مقدس تمنا كن كه تو را اعانت كند در اين جهاد نفس، تا ان شاءالله غالب شوى و مملكت وجودت را رحمانى گردانى، و جنود شيطان را از آن بيرون كنى، و خانه را به دست صاحبش دهى تا سعادت و بهجتها ورحمتهایي، خداوند به تو عطا فرمايد. (چهل حديث ص 13)3اين امور را تعويق نينداز كه تعويق انداختنى نيست. چه قدر آدمهاى صحيح و سالم، با موت ناگهانى از اين دنيا رفتند و ندانيم عاقبت آ نها چيست؟ پس فرصت را از دست مده و يك دم را غنيمت شمار كه كار خيلى اهميت دارد و سفر خيلى خطرناك است. دستت از اين عالم كه مزرعه آخرت است،اگر كوتاه شد، ديگر كار گذشته است و اصلاح مفاسد نفس را نتوانى كرد جز حسرت و عذاب و مذلت نتيجه نبرى. اولياى خدا آنى راحت نبودند، و از فكر اين سفر پرخوف و خطر بيرون نمی رفتند. ناله هاى اميرالمؤمنين عليه السلام ولى مطلق، بهت آور است. چه شده است كه ما اين طور غافليم؟ كی به ما اطمينان داده جز شيطان كه كارهاى ما را با خلق امروز به فردا میاندازد. می خواهد اصحاب و انصار خود را زياد كند و ما را با خلق خود و درزمره خود و اتباع خود محشور كند. هميشه آن ملعون امور آخرت را در نظر ما سهل وآسان جلوه می دهد و ما را با وعده رحمت خدا و شفاعت شافعين، از ياد خدا و اطاعت او غافل كند. ولى افسوس كه اين اشتهاى كاذب است واز صحت و سلامت و حيات و امنيت و هدايت و عقل و فرصت و راهنمایی اصلاح نفس در هزاران رحمت گوناگون حق تعالى غوطه ورى و استفاده از آ نها نمیكنى و اطاعت شيطان میکنی. اگر ازاين رحمتها در اين عالم استفاده نكنى، بدان كه در آن عالم نيز بى بهره هستى از رحمتهاى بی تناهى حق و از شفاعت شفيعان، نيز محروم مانى. (چهل حديث، ص 130)

 2 نظر

امام خمینی اوینی را آوینی کرد.

10 خرداد 1391 توسط شجاعی

 

شهید اوینی با تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی تحولی بس شگرف در خود احساس می‌کند بگونه‌ای که در نوشته‌ای اینگونه اشاره می‌کند که: «با شروع انقلاب، حقیر تمام نوشته‌های خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و… در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از «خودم» سخنی به میان نیاوردم. هنر امروز متاسفانه حدیث نفس است و هنرمندان گفتار خودشان هستند و یا انقلاب اسلامی ایران اکنون اسوه همه جریان‌ها و گرایش‌های اسلام‌خواهی در سراسر جهان است و کره زمین با انقلاب اسلامی وارد دوران پرحادثه یک عطف تاریخی شده است که در آخر به فروپاشی غرب و زیرساخت‌های حکومتی آن نیز منتهی خواهد شدو به اعتقادم بنده آراء و عقاید سید متاثر از انقلاب، جنگ و علی‌الخصوص حضرت امام(ره)‌ می‌باشد که ما در کنکاش آثار او به این نتیجه خواهیم رسید که بخش قابل توجهی از آثار بجای مانده سید مرتضی نشأت گرفته از پیام و تفکرات حضرت امام(ره) بوده است . شهید آوینی مطهری ثانی است.

 2 نظر

راههای دوستی با ولی عصر (عج)

31 اردیبهشت 1391 توسط شجاعی

دوستی با ولی عصر از دو طریق است . 1. سلوک 2. جذبه . راه اول از طریق همان کارهایی است که از ما خواسته شده است . کارهایی چون درست رفتار کردن و عمل کردن به سخنان اهل بیت( علیهم السلام) و دعا کردن و انجام اعمال مستحبی به نیابت حضرت. اما راه دوم راه جهشی است که در کنار عمل به سخنان آن . انسان را سریع السیر به مقصد می رساند؛ البته ضابطه معینی ندارد ولی آن جور که از روایات بر می آید از دو راه است . 1. گرفتن دست افتاده. که طبق روایات دست افتاد یا دل شکسته ای که به سوی انسان می آید ، هدیه الهی است . انسان با گرفتن دست افتاده یا بدست آوردن دل شکسته به خصوص اگر مؤمن یا سید باشد هم اسم با حضرت می شود؛ زیرا یکی از اسامی حضرت “غوث الامه ” است .

صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند گر کار خلق یه گره بسته وا کنند

2. گریه بر ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
امام زمان (عج) در زیارت ناحیه خطاب به جد غریبش می فرماید: ” جد غریبم اگر زمانه بین ما فاصله انداخت و من نبودم که از تو دفاع کنم، صبح و شام برایت گریه می کنم و اگر اشک چشمم خشک شود ، خون گریه می کنم".
آقا سید کریم کفاش مردی بود که مجتهدین بزرگ به او ارادت داشتند و نزد او می آمدند و از محضرش استفاده می کردند. ایشان هفته ای یکبار به حضور امام زمان تشرف داشتند. یک روز امام زمان (عج) به ایشان فرمودند :” سید کریم اگر ما را نبینی چکار می کنی ، ایشان گفتند که آقا می میرم . حضرت فرمودند:” اگر این طور نبودی، ما رو نمی دیدی” .

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ای خواجه درد نیست و رنه طبیب هست.

آقا سید کریم خیلی با حضرت رفیق بودند. ایشان می گویند یک روز در صحن حرم عبدالعظیم بودم، آقا تشریف آوردند و فرمودند” سید کریم بریم زیارت جدم امام رضا(ع)” باایشان همراه شدم چند قدم که برداشتم در حرم امام رضا (ع) بودم بعد از زیارت فرمودند: ” بریم تهران سر قبر سید عبدالکریم لاهیجی” سر قبر ایشان رفتم ، ایشان به استقبال آمد و بعد از خوشآمد گویی، ایشان به سید کریم گفتند من از آقا شیخ مرتضی زاهد گله دارم . ما با هم رفیق و همدرس بودیم ؛ اما الان مدتی است که سر قبر من نیامده است . امام زمان(عج) فرمودند:” اقا مرتضی زاهد مریض بودند ، ما به نیابت ایشان آمدیم . از سرقبر لاهیجی بر می گشتیم . امام زمان (عج) فرمودند: ” لاهیجی تا وقتی که زنده بود ، هیج وقت دلم را نرنجاند".

 3 نظر

رفتار عبادی

16 اردیبهشت 1391 توسط شجاعی

- همیشه با وضو بود و به این کار توصیه می کرد.

- بعد از نماز مغرب و عشا سجده طولانی داشت.

- نماز شب بپا می داشت و شبها 20 دقیقه قبل از خواب قران می خواند.

ایشان می فرمودند:

وقتی انسان وارد صحرای قیامت می شود ، تازه می فهمد که زندگی اش در دنیا اصلا زندگی نبوده و فقط جلسه امتحان بوده است درست مثل یک دانشجوکه چند لحظه بیشتر امتحان ندارد. ولی ان امتحان سرنوشت اورا در همه عمر تعیین می کند. تفسیر سوره فجر ص30

 4 نظر

غریب آباد عالم

16 اردیبهشت 1391 توسط شجاعی

غریب آباد عالم جای ما نیست زمین جای پرستوی هوا نیست

بیا چون مرتضی خیزیم زین جای که جای ما به جز پیش خدا نیست.

 2 نظر

اخلاص مطهری(ره)

16 اردیبهشت 1391 توسط شجاعی

استاد مطهری(ره) درباره اخلاص می فرمودند: ” کار برای خود کردن نفس پرستی و کار برای خلق کردن بت پرستی و کار برای خدا و خلق کردن شرک و دوگانه پرستی است و کار خود و خلق را برای خدا کردن توحید خداپرستی است.
خود همیشه می خواست گمنام بماند ؛ چرا که معتقد بود “کار باید انجام شود ، حال به اسم هرکس، مهم هدفه که باید به آن برسیم.
سیمای استاد در آیینه نگاه یاران ص95

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه فاطمیه بیاض

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس