روزی حلال و توجه به کسب و کار و دوری از رکود و بی کاری مورد توجه اسلام و رهبران الهی این مکتب انسان ساز بوده است.
بدون تردید، یکی از وظایف همگانی که از ضرورت های زندگانی به شمار می رود و نقشی اساسی برای گذران زندگی مادی و گرایش به زیستی معنوی دارد، مسأله مهم کسب روزی و تلاش و کار و اقتصاد است.
در آموزه های دینی ما تأکید فراوانی در زمینه ضرورت و اهمیت فعالیت برای به دست آوردن روزی دیده می شود. چنان که معصومان علیهم السلام از این گونه دعاها برای پیروان خود دارند که:
«خدایا! به محمد و خاندان محمد و به کسی که محمد و خاندان او را دوست دارد، پاکدامنی و روزی به قدر کفاف عطا فرما…»(۱)
به همین گونه، آن بزرگواران رهنمودهای گران قدری برای مؤمنان دارند.
مولای متقیان، امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«به انواع داد و ستد [و کسب و کار] بپردازید. زیرا از این راه از مال و منال مردم بی نیاز می شوید. خداوند بزرگ، صاحب حرفه درست کار را دوست دارد…»(۲)
تلاش در راه روزی پاک و پاکیزه، افزوده بر بی نیازسازی انسان از دیگران، مایه آرامش جسم و جان و دور ماندن آدمی از سر بار شدن وی بر اطرافیان می شود.
پیامبر گرامی ما که اززبان پاکان، درود فراوان بر ایشان باد بر این باورند که:
«هنگامی که انسان روزی خود را داشته باشد، به آرامش دست می یابد.»(۳)
معلی بن خنیس می گوید: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مرا دید که دیر به بازار آمده ام. به من این گونه رهنمود داد: اول صبح در پی عزت خود [کسب و کار] برو.(۴)
تلاش اقتصادی و کار کردن یکی از ضروریات تأمین زندگی و رفاه خانوادگی، مایه سرافرازی و عزت انسان و وسیله ای برای بهره وری از مال و دارایی در راه انجام نیکویی و ذخیره سازی پاداش های الهی و معنوی تلقی می شود.
امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: هر کس برای بی نیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده خویش و نیکی کردن به همسایه، به طلب دنیا [مال و امکانات زندگی و کسب و کار] برخیزد، به روز واپسین، در حالی خدای بزرگ را دیدار می کند، که چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.(۵)
امام صادق درود هماره خدا بر او باد به یکی از دوستان خویش فرمود: «عزت خودت را حفظ کن!» او پرسید: فدایت شوم! عزت من در چیست؟ امام علیه السلام پاسخ داد: رفتن به بازار در [هر] بامداد و عزیز داشتن خویشتن.
هم آن بزرگوار به دوستی دیگر فرمود: «چرا رفتن به جایی را که عزت تو در آن مکان است [بازار و محل کسب و کار] ترک کرده ای؟» گفت: «آخر، در تشییع جنازه ای شرکت کرده ام.» امام صادق علیه السلام با تاکید فرمودند: «به هر روی، رفتن در پی عزت خویشتن [حضور در محل کسب و کار] راترک نکن.»(۶)
فضیل بن یسار می گوید: امام ششم علیه السلام از من پرسیدند: «چه کار می کنی؟» پاسخ دادم: «این روزها بی کارم!» امام صادق علیه السلام در حالی که از کار نکردن من ناراحت به نظرمی رسیدند، فرمودند: «همین گونه است که اموال تان از دستتان می رود!»(۷)
آبرومندی و حفظ شرافت و کرامت انسانی نیز در گرو سرمایه کار و تلاش است. امام علی بن ابی طالب علیه السلام نیکوترین کارها را پاسداری از شرف و آبرو به وسیله مال می داند و حضرت امام رضا علیه السلام نیز بر این نکته تاکید می ورزند که برترین مال، آن است که عرض [جان و آبرو و حیثیت] انسان به وسیله آن نگهداشته شود.(۸)
سحرگاهی حضرت علی بن الحسین، امام سجاد که درودی بی کرانه بر آن مولا باد از خانه بیرون آمده بود. مردی در کوچه ایشان را دید و پرسید:
آقا! صبح به این زودی کجا می روید؟
امام سجاد علیه السلام فرمود:
در پی صدقه دادن برای خانواده هستم.
مرد با شگفتی پرسید:
منظورتان را به درستی درنمی یابم!
امام سجاد توضیح داد:
هر کسی از راه حلال چیزی به دست آورد [و خرج خانواده خویش کند، همین تلاشش] در پیشگاه خداوند به عنوان صدقه پذیرفته می شود!(۹)
● فقط روزی حلال
نکته بسیار اساسی، مهم و مؤکد در این جا، کسب روزی از راه حلال است. پس از منع ترک کار و ترغیب به تلاش اقتصادی، آن چه شایسته تأکید و تکرار و نهادینه سازی است، پیمودن راه برای به دست آوردن مال و روزی حلال و پرهیز از حرام خواری به شمار می رود.
پیام آور مهربانی، آخرین رسول آسمانی که درود هماره ما نثارش باد فرموده است: «عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن، طلب روزی حلال است.»(۱۰)
هم آن بزرگوار رهنمود داده است که: «کسب درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.»(۱۱)
و نیز این سخن از ایشان است که: «خداوند دوست دارد که بنده اش را در راه به دست آوردن روزی حلال خسته ببیند!»(۱۲)
پیامبر گرامی ما که بر او باد درودی بی انتها فرمایشی بدین گونه نیز دارد: «کسی که برای امور خانواده خویشتن کوشش می کند تا از راه حلال معیشت آنان را تأمین کند، پاداشی هم چون جهادگر راه خدا دارد.»(۱۳)
روزی فضل بن ابی قره به خانه حضرت صادق علیه السلام می رود و می بیند که ایشان در باغچه خودشان به کار و تلاش مشغولند. پیش می رود به امام علیه السلام خدا قوت می گوید و می افزاید:
قربان تان بشوم! اجازه بدهید من یا خدمت گزاران شما، این گونه کارها را انجام بدهیم.
امام صادق علیه السلام پاسخ می دهند:
نه! من خودم باید این کار را بکنم، چون دوست دارم خداوند مرا درحال کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال ببیند!(۱۴)
بیان گر نکته ها و دقایق، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام هم چنین در سخنی والا می فرمایند: «آدمی که دوست ندارد در راه به دست آوردن مال، از راه حلال برای حفظ آبرو [و بی نیازی از مردم] و ادای دین خود و صله رحم تلاش کند، هیچ خیری [و هیچ ارزشی] ندارد. (۱۵)
و امام موسی کاظم علیه السلام این گونه می فرمایند: «هرکس از راه حلال، طلب روزی کند تا آن را به مصرف خود و خانواده اش برساند، هم چون مجاهد راه خداست.»(۱۶)
● فقط سود حلال !
ضرورت و اهمیت به دست آوردن روزی حلال و اهتمام به این امر را می توان در این ماجرا نیز سراغ گرفت: «مصادف» یکی از یاران امام به حق ناطق، حضرت جعفرصادق علیه السلام بود که به کار بازرگانی اشتغال داشت.
او می گوید: یک روز، حضرت امام جعفر صادق که درودی شایسته بر آن بزرگوار، نثار باد یک هزار دینار به من دادند و فرمودند:
با این پول، به مصر برو و تجارت کن.
کالاهایی را که به طور معمول در آن روزگار به مصر می بردند، خریدم و راهی آن دیار شدم. در همان آغاز من و بازرگانان دیگر فهمیدیم کالاهای ما، در مصر نایاب است و مشتری های زیادی هم دارد. همه باهم پیمان بستیم کالاهای خودمان را با سودی کم تر از صددرصد به فروش نرسانیم. به این پیمان وفا کردیم. به همین سبب، سود من به هزار دینار رسید…
هنگامی که به مدینه بازگشتیم، با خرسندی نزد امام صادق علیه السلام شتافتم و دو کیسه ای را در هر کدام هزار دینار بود، نزد امام نهادم و گفتم:
یکی از این دو کیسه، اصل پول شماست و دیگری سود تجاری آن!
امام ششم علیه السلام نگاهی به کیسه ها انداختند و نگاهی به چهره من افکندند، آن گاه با شگفتی افزودند:
چه سود فراوانی به دست آورده ای! این سود، چه گونه حاصل شد؟
من هم حکایت نایاب بودن کالاها و هم پیمان شدن بازرگانان را شرح دادم.
امام صادق علیه السلام سری تکان دادند و فرمودند:
پناه بر خدا! شما به زیان گروهی از مسلمانان، هم پیمان شدید تا کالاهای موردنیازشان را با سودی کم تر از صددرصد نفروشید؟!
پس از این سخن، امام ششم علیه السلام یکی از دو کیسه را که به عنوان اصل سرمایه به من داده بودند؛ برداشتند، اما به کیسه دوم دست نزدند و آن را نپذیرفتند! آن گاه فرمودند:
من به این سود [که با بی انصافی حاصل شده] نیازی ندارم!
آن بزرگوار، سپس نگاه معنی داری به من انداخته و افزودند:
ای مصادف! بدان که به دست آوردن مال از راه حلال، کار بسیار دشواری است!(۱۷)
نکته دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست، کرداری است که براساس روایات به ازدیاد روزی انسان مدد می رساند. براساس آموزه ها و رهنمودهای امامان که بر همه آنان درود کارهایی همانند نیت خوش داشتن، خوش خو بودن، نیکوکاری، صدقه و زکات دادن، امانتداری، همواره با طهارت و پاکیزه بودن، کمک مالی به برادر دینی دادن، خوش رفتاری در خانواده و دعا کردن پشت سر برادران [دینی] سبب زیادشدن روزی آدمی می شود.(۱۸)
به همین گونه موانعی نیز درراه روزی وجود دارد. در این زمینه پیامبر گرامی ما درود بر ایشان باد می فرماید: «هرکه حقی از حقوق برادر مسلمان خود را به او نپردازد، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند، مگر آن که توبه کند.»(۱۹)
● عواقب حرام خواری
امام باقر علیه السلام می فرماید:
«[گاه] بنده گناه می کند و به سبب آن روزی از او گرفته می شود.»(۲۰)
و امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید: «حرام خواری، روزی را از میان می برد.» (۲۱)
از آن جا که رباخواری یکی از پلیدترین پدیده هاست، خوب است اشاره ای به آن نیز داشته باشیم. امام علی علیه السلام بر این باور است که هر که بدون آشنایی با احکام دین، به کار و تجارت بپردازد، به ورطه ربادرخواهد غلتید.(۲۲) هم چنین آن بزرگوار، ربا را در میان این امت، ناپیدتر از حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه می داند.(۲۳)
امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش هشام بن حکم در زمینه علت تحریم ربا، چنین فرموده است: اگر ربا حلال بود، مردم، کار تجارت و به دست آوردن نیازهای خویش را رها می کردند. بنابراین، خداوند آن راحرام اعلام کرده تا مردمان از حرام خواری دست بکشند، به بازرگانی و خرید و وفروش ]و کسب و کار [ روی آورند و افزونی مال ]خویش[ را به یکدیگر قرض بدهند. (۲۴)
رباخواری در آموزه های دینی، کاری بسیار ناپسند و پلید، در حد زنا کردن با محارم در خانه خدا دانسته شده و تصریح گردیده که رباخواری که ربا را حلال بشمارد، در جنگ با خداست!
در سخنی از پیامبر والا صلی الله علیه وآله وسلم می خوانیم که: «ترسناک ترین چیزی که بعد از خودم بر امتم می ترسم، این هایند: درآمدهای ناروا، شهوت نهفته و رباخواری.»(۲۵)
اصولا حرام خواری پدیده شومی است که انسان را از خدا و والایی و معنا دور می کند و سبب سقوط وی در ژرفای پستی ها و پلیدی ها می شود.
پیام آور آخرین، آورنده دین مبین در اشارتی زیبا می فرماید: «عبادت کردن با وجود حرام خواری، مانند ساختن بنایی بر روی شن ]یا بر روی آب [ است.»(۲۶)
هم ایشان فروگذاشتن ]و دست کشیدن[ از یک لقمه حرام را نزد خداوند محبوب تر از خواندن دوهزار رکعت نماز مستحبی می داند.(۲۷)
امام محمد باقر علیه السلام تأکید می ورزند که هرگاه انسان مالی از حرام به دست آورد، نه حجی از او پذیرفته می شود، نه عمره ای و نه صله رحمی و حتی در ازدواج و زناشویی او تأثیر سوء می گذارد.(۲۸)
و سرانجام باید این نکته را نیز درنظر داشت که علی رغم تأکیدهای فراوان در زمینه کسب روزی و ضرورت آن، از زیاده روی و حرص ورزی در این مسئله هم باید پرهیز کرد. زیرا در اصل، روزی در دست خداست و آن چه برای آدمی مقرر شده باشد، بدون کم و کاست (و البته در سایه تلاش) به او خواهد رسید و با چاره اندیشی ها و به اصطلاح زرنگی کردن ها (بدون توجه به اصول و خواست خدا ) انسان به روزی افزون تری دست نمی یابد.
رسول خدا، حضرت محمد مصطفی درود هماره ما بر او باد رهنمود زیبایی در این زمینه دارد و می فرماید: «همانا جبرییل در دلم افکند که هیچ کس نمی میرد تا روزی اش را به طور کامل دریافت کند. پس، از خدا پروا کنید و در طلب روزی (میانه رو و معتدل) باشید و دیررسیدن روزی، شما را وادار نکند که آن را از راه غیرحلال بجویید؛ زیرا آن چه نزد خداست، جز به طاعت او به دست نمی آید.»(۲۹)
امام اول، امیرمؤمنان علی علیه السلام بزرگ ترین حسرت را در روز قیامت، حسرت خوردن کسی می داند که مالی را از راه گناه گردآورده باشد، آن گاه شخصی آن را از وی به ارث برده و با مصرف آن در راه خدا، وارد بهشت شود، در حالی که گردآورنده اصلی، گام در دوزخ نهد!(۳۰)
آن چه به گونه ای گذرا به آن اشارت رفت، تنها گوشه ای از مسائل، نکته ها و گفته ها در زمینه اصل بسیار مهم کسب روزی حلال و اهمیت و ضرورت نهادینه شدن آن بود و سخن در این باره بسی افزون تر از این است. با این همه امید می رود همین اشاره ها همه ما را به تلاش هرچه بیش تر برای به دست آوردن روزی حلال و پرهیز از حرام خواری و دست یابی به رضوان الهی وادارد.
در پایان نیز خوب است برای تأکید افزون تر و برانگیختن دقت بیش تر در زمینه موضوع این نوشتار ناتمام! به عنوان حسن ختام به نقل ماجرایی خواندنی و پندآموز بپردازیم:
علاء الدین یکی از پادشاهان، برای یکی از علمای معاصرش شیخ رکن الدین، آهویی هدیه فرستاد و گفت: حلال است، از آن بخور! زیرا با تیری که خودم ساخته ام و بر اسبی که از پدرم به ارث رسیده، این آهو را صید کرده ام.شیخ رکن الدین درپاسخ گفت:
استادی داشتم. یکی از شاهان برای او دو پرنده فرستاد و گفت از آن بخور که حلال است؛ زیرا با بازی که مال خودم هست این دو پرنده را گرفته ام. استادم درپاسخ گفت: سخن میان این دو پرنده نیست، بلکه سخن درباره غذای باز شکاری توست که آیا آن باز شکاری جوجه و مرغ کدام پیرزنی را خورده که قوت گرفته به حدی که صید شکار می کند؟
بنابر این، گرچه آهو را با اسب به ارث رسیده خودت صید کرده ای، ولی غذای اسب از کدام مظلومی است؟!
باید این را درنظرگرفت!
براین اساس، آن عالم پارسا، هدیه پادشاه یعنی آهو را نپذیرفت! (۳۱)
جواد نعیمی
پی نوشت:
منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، تلخیص سید حمید حسینی، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم: دارالحدیث، چاپ ششم، ۱۳۸۶، ص .۲۳۷ ۲ الحیاه ترجمه فارسی اثر محمدرضا، محمد و علی حکیمی، ترجمه احمد آرام، قم: دلیل ما، چاپ هشتم، ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۲۰۹ ۳تا ۸ همان ۹ داستان های بحارالانوار، ترجمه ، تنظیم محمود ناصری، تهران: آفرینه، ص ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۱۸ ۰۱و ۱۱و ۲۱ منتخب میزان الحکمه، ص ۲۳۷ ۳۱ گلچین صدوق، محمدحسین صفاخواه، تهران فیض کاشانی، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۰۶ ۴۱ همان، ص ۱۵۶ ۵۱و ۶۱ الحیاه ، ج ۳، ص ۸۰۲